English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
with open arms <idiom> U با گرمی استفاده کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
warm up U دست گرمی بازی کردن
exploiting U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploits U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploit U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
solenoid sweep U پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
rut U گرمی
cordiality U گرمی
reliance U دل گرمی
warmth U گرمی
fervour U گرمی
warmly U به گرمی
ruts U گرمی
ardor U گرمی
glowed U گرمی
heat U گرمی
fieriness U گرمی
glows U گرمی
heats U گرمی
fervency U گرمی
glow U گرمی
zing U گرمی
mugginess U گرمی
ardour U گرمی
fervor U گرمی
hotness U گرمی
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
gramme equivalent U هم ارز گرمی
zeal U گرمی تعصب
ebullience U گرمی و نشاط
prickly heat U گرمی دانه
tepefaction U نیم گرمی
gram equivalent U هم ارز گرمی
stew U گرمی داغی
tepidity U نیم گرمی
stewed U گرمی داغی
i rest upon your promise U پشت گرمی
stews U گرمی داغی
mettle U گرمی غیرت
fervidity U گرمی زیاد
fervidness U گرمی زیاد
stewing U گرمی داغی
trusted U اطمینان پشت گرمی
gram atomic weight U وزن گرمی اتم
gram equivalent weight U وزن گرمی هم ارز
trust U اطمینان پشت گرمی
Chess is my pastim (hobby). U سر گرمی من شطرنج است
She has a delightfully mellow voice . U صدای گرمی دارد
pyrogenous U گرمازا گرمی بخش
trusts U پشت گرمی داشتن به
eruption of rash U درامدن گرمی دانه
trusted U پشت گرمی داشتن به
pyrogenic U گرمازا گرمی بخش
trusts U اطمینان پشت گرمی
trust U پشت گرمی داشتن به
usage U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
He has a delightful touch on the guitar . U گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
leaned U خم شدن پشت گرمی داشتن
He is a warn blooded person. U آدم خون گرمی است
leans U خم شدن پشت گرمی داشتن
milliequvalent weight U وزن هم ارز میلی گرمی
lean U خم شدن پشت گرمی داشتن
calefacient U داروی گرم کننده گرمی ده
horse trade U بازار گرمی وچانه زنی درمعاملات
sales talk U مذاکره وبازار گرمی برای فروش
To be a good conversationalist . U دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
cambric tea U نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
spoliation U تحریف یا اخفا یا معدوم کردن یا سوء استفاده کردن از سند
jobs U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
job U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
junk U پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
fan U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
seize U اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seizes U اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seized U اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
impose U تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
imposes U تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
operate U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
vertical U نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacities U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacity U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
bitmap U معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ill treat U سوء استفاده کردن ضایع کردن
shareware U نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee U که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
employing U استفاده کردن
employed U استفاده کردن
employs U استفاده کردن
to make use of U استفاده کردن از
to a. one self of U استفاده کردن از
to make much of U استفاده کردن از
to trade on U سو استفاده کردن از
utilises U استفاده کردن از
put upon U استفاده کردن از
utilizing U استفاده کردن از
utilised U استفاده کردن از
utilising U استفاده کردن از
employ U استفاده کردن
to play upon U سو استفاده کردن از
put-upon U استفاده کردن از
utilizes U استفاده کردن از
utilize U استفاده کردن از
to take a of U استفاده کردن از
exerciser U وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use U مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
play on U سوء استفاده کردن از
trade on U سوء استفاده کردن از
to seize the opportunity U ازموقع استفاده کردن
solarize U استفاده کردن از نورافتاب
to profit by the accasion U از موقع استفاده کردن
use up <idiom> U استفاده کامل کردن
make much of U استفاده زیاد کردن از
misusing U سوء استفاده کردن از
To take advantage of an opportunity. U از فرصت استفاده کردن
to tread on somebody's foot <idiom> U از کسی سو استفاده کردن
misuses U سوء استفاده کردن از
take advantage U سوء استفاده کردن از
do up U اماده استفاده کردن
impose upon U سوء استفاده کردن از
reuse U دوباره استفاده کردن
uses U مصرف استفاده کردن
strain U سوء استفاده کردن از
strains U سوء استفاده کردن از
misuse U سوء استفاده کردن از
use U مصرف استفاده کردن
misused U سوء استفاده کردن از
exercise one's veto U از حق وتو استفاده کردن
to work out U منتهای استفاده را کردن از
PPP U که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimp U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimps U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
to play it U با وسائل پست سو استفاده کردن از
To pick other peoples brains. U از افکار دیگران استفاده کردن
to use these rules U از این قاعده ها استفاده کردن
done with <idiom> U تمام کردن استفاده از چیزی
to play U با وسائل پست سو استفاده کردن
to lay hold on U استفاده ازضعف کسی کردن
talk down to someone <idiom> U از کلمات ساده استفاده کردن
Hamming code U سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
abuses U سو استفاده کردن از ضایع کردن
use U استفاده کردن استعمال کردن
abused U سو استفاده کردن از ضایع کردن
abusing U سو استفاده کردن از ضایع کردن
abuse U سو استفاده کردن از ضایع کردن
uses U استفاده کردن استعمال کردن
clears U مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
misfeasance U سوء استفاده کردن ازاقتدار قانونی
simpler U که استفاده و کار کردن با آن ساده است
lincense or cence U مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی
clearer U مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
to play one's card well U از فرصت خود استفاده کامل کردن
clear U مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clearest U مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
simplest U که استفاده و کار کردن با آن ساده است
simple U که استفاده و کار کردن با آن ساده است
publish U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
pirating U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
trail U یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
eat one's cake and have it too <idiom> U هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
redundancy U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancies U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
exploitation U بهره کشی کردن سوء استفاده استثمار
to pull strings U از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
pirates U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
trails U یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailing U یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
pirated U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
trailed U یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com