Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to play it
U
با وسائل پست سو استفاده کردن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to play
U
با وسائل پست سو استفاده کردن
Other Matches
exerciser
U
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
desk accessories
U
وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
to pander any one's lust
U
وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
to turn the tables on any one
U
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
exploit
U
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting
U
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploits
U
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
fitment
U
وسائل
fitments
U
وسائل
means
U
وسائل
facilities
U
وسائل
documentation aids
U
وسائل سندسازی
fraudulent means
U
وسائل متقلبانه
design aids
U
وسائل طراحی
auxiliary equipment
U
وسائل کمکی
by all means
U
با تمام وسائل
by indirection
U
با وسائل نادرست
defect skipping
U
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
remedied
U
وسائل جبران خسارت
remedy
U
وسائل جبران خسارت
instrumentation
U
کاربرد وسائل سنجش
remedying
U
وسائل جبران خسارت
remedies
U
وسائل جبران خسارت
debugging aids
U
وسائل اشکال زدایی
solenoid sweep
U
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
in the last resort
U
پس ازنومیدی ازهمه وسائل دیگر
to incubate bacteria
U
با وسائل ویژه میکرب پروردن
instrument board
U
تابلوی وسائل اندازه گیری
review order
U
لباس وتجهیزات و وسائل کامل
i provided for his safety
U
وسائل سلامت او را فراهم کردم
vendor
U
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendors
U
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
it tends to ruin him
U
وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
dnc
U
Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
usages
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
U
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
atari
U
نام نوعی از کامپیوترهای شخصی و وسائل جانبی مشهور که توسط شرکت ATARI تولید میشود
flowcharting symbol
U
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
tactics
U
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
the end sanctifies the means
U
خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
spoliation
U
تحریف یا اخفا یا معدوم کردن یا سوء استفاده کردن از سند
jobs
U
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
junk
U
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
job
U
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
cable weft
U
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
impose
U
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
imposes
U
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
seizes
U
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seize
U
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seized
U
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
operated
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
vertical
U
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacities
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
frees
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freed
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
quad
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quads
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
bands
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ill treat
U
سوء استفاده کردن ضایع کردن
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee
U
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
employed
U
استفاده کردن
to make much of
U
استفاده کردن از
employs
U
استفاده کردن
employ
U
استفاده کردن
utilises
U
استفاده کردن از
to play upon
U
سو استفاده کردن از
employing
U
استفاده کردن
put upon
U
استفاده کردن از
put-upon
U
استفاده کردن از
to take a of
U
استفاده کردن از
utilising
U
استفاده کردن از
utilizing
U
استفاده کردن از
utilised
U
استفاده کردن از
to trade on
U
سو استفاده کردن از
to a. one self of
U
استفاده کردن از
utilize
U
استفاده کردن از
to make use of
U
استفاده کردن از
utilizes
U
استفاده کردن از
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplex
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use
U
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
use
U
مصرف استفاده کردن
to seize the opportunity
U
ازموقع استفاده کردن
play on
U
سوء استفاده کردن از
uses
U
مصرف استفاده کردن
impose upon
U
سوء استفاده کردن از
misused
U
سوء استفاده کردن از
to tread on somebody's foot
<idiom>
U
از کسی سو استفاده کردن
misuses
U
سوء استفاده کردن از
misusing
U
سوء استفاده کردن از
exercise one's veto
U
از حق وتو استفاده کردن
solarize
U
استفاده کردن از نورافتاب
to work out
U
منتهای استفاده را کردن از
misuse
U
سوء استفاده کردن از
trade on
U
سوء استفاده کردن از
take advantage
U
سوء استفاده کردن از
make much of
U
استفاده زیاد کردن از
with open arms
<idiom>
U
با گرمی استفاده کردن
to profit by the accasion
U
از موقع استفاده کردن
strain
U
سوء استفاده کردن از
reuse
U
دوباره استفاده کردن
strains
U
سوء استفاده کردن از
use up
<idiom>
U
استفاده کامل کردن
To take advantage of an opportunity.
U
از فرصت استفاده کردن
do up
U
اماده استفاده کردن
PPP
U
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimps
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
to lay hold on
U
استفاده ازضعف کسی کردن
to use these rules
U
از این قاعده ها استفاده کردن
To pick other peoples brains.
U
از افکار دیگران استفاده کردن
talk down to someone
<idiom>
U
از کلمات ساده استفاده کردن
done with
<idiom>
U
تمام کردن استفاده از چیزی
Hamming code
U
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
abuses
U
سو استفاده کردن از ضایع کردن
use
U
استفاده کردن استعمال کردن
uses
U
استفاده کردن استعمال کردن
abused
U
سو استفاده کردن از ضایع کردن
abuse
U
سو استفاده کردن از ضایع کردن
abusing
U
سو استفاده کردن از ضایع کردن
simpler
U
که استفاده و کار کردن با آن ساده است
clear
U
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
to play one's card well
U
از فرصت خود استفاده کامل کردن
misfeasance
U
سوء استفاده کردن ازاقتدار قانونی
clearest
U
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
simplest
U
که استفاده و کار کردن با آن ساده است
clears
U
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
simple
U
که استفاده و کار کردن با آن ساده است
clearer
U
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
lincense or cence
U
مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی
published
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wires
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
pirate
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
to pull strings
U
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
trail
U
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
eat one's cake and have it too
<idiom>
U
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
redundancies
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
exploitation
U
بهره کشی کردن سوء استفاده استثمار
redundancy
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
trails
U
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailing
U
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailed
U
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
pirated
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirating
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirates
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
oasis
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
steals
U
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
utilizing
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
to make the most of
U
به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
steal
U
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
throw one's weight around
<idiom>
U
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
utilised
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizes
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
roller
U
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
rollers
U
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
audit
U
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audited
U
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
usufruct
U
از عین ونمائات مالی استفاده کردن حق عمری و رقبی داشتن
audits
U
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
internal sort
U
مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
auditing
U
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
withheld
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
nonerasable storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
withhold
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
asynchronous
U
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
withholding
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
I am a great believer in using natural things for cleaning.
U
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com