Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
breathlessly
U
با نهایت اشتیاق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outrance
U
نهایت
infintesimal
U
بی نهایت
omega
U
نهایت
plaguily
U
بی نهایت
to a fault
U
بی نهایت
extremities
U
نهایت
extremity
U
نهایت
infinity
U
بی نهایت
to infinity
U
تا نهایت
to an extreme
U
بی نهایت
in the extreme
U
بی نهایت
to infinity
U
بی نهایت
extreme
U
نهایت
an infinite
U
بی نهایت
an infinite quantity
U
بی نهایت
infinite
U
بی نهایت
screamingly
U
بی نهایت
fearfully
U
بی نهایت
excessively
U
بی نهایت
endlessly
U
بی نهایت
beyond measure
U
بی نهایت
infinitesimal
U
بی نهایت کوچک
infinitesimal
U
بی نهایت خرد
galactic
U
بی نهایت بزرگ
to the quick
U
بی نهایت سراسر
sustainable energy
U
انرژی بی نهایت
intolerable
U
تن در ندادنی بی نهایت
infinity
U
بی نهایت
[ریاضی]
infinite quantity
U
مقدار بی نهایت
Without ( beyond , above ) price .
U
بی نهایت قیمتی
perfection of savagery
U
نهایت وحشی گری
frustum
U
جزء بی نهایت کوچک
nervous wreck
U
آدم بی نهایت عصبانی و نگران
It is dirt cheap . It is a give - away .
U
مفت است ( بی نهایت ارزان )
bundle of nerves
U
آدم بی نهایت عصبانی و نگران
bag of nerves
U
آدم بی نهایت عصبانی و نگران
he did his utmost
U
نهایت کوشش را بعمل اوردن
Ravishingly beautiful .
U
مثل ماه شب چهارده ( بی نهایت زیبا )
use up every ounce of energy
U
نهایت تلاش خود را به کار بستن
longing
U
اشتیاق
hungered
U
اشتیاق
hungering
U
اشتیاق
hungers
U
اشتیاق
appetites
U
اشتیاق
aspiration
U
اشتیاق
aspirations
U
اشتیاق
anxiousness
U
اشتیاق
appetence
U
اشتیاق
appetency
U
اشتیاق
avidity
U
اشتیاق
wistfulness
U
اشتیاق
hankerings
U
اشتیاق
hankering
U
اشتیاق
longings
U
اشتیاق
hunger
U
اشتیاق
lackadaisical
U
بی اشتیاق
lukewarm
U
بی اشتیاق
enthusiasm
U
اشتیاق
raring
U
پر از اشتیاق
appetite
U
اشتیاق
eagerness
U
اشتیاق
enthusiasms
U
اشتیاق
To go flat out . To make astupendous effort.
U
غیرت بخرج دادن ( نهایت تلاش را کردن )
I was petrified.
U
دود از کله ام بلند شد ( بی نهایت متعجب شدم )
long-
U
:اشتیاق داشتن
longer
U
:اشتیاق داشتن
craved
U
اشتیاق داشتن
longed
U
:اشتیاق داشتن
longs
U
:اشتیاق داشتن
snap up
<idiom>
U
با اشتیاق گرفتن
heat
U
اشتیاق وهله
desirability
U
درجه اشتیاق
longest
U
:اشتیاق داشتن
heats
U
اشتیاق وهله
hankers
U
اشتیاق داشتن
keenness
U
اشتیاق ارزومندی
craves
U
اشتیاق داشتن
cravings
U
اشتیاق داشتن
hungered
U
اشتیاق داشتن
hungers
U
اشتیاق داشتن
thirst
U
ارزومندی اشتیاق
thirst
U
اشتیاق داشتن
crave
U
اشتیاق داشتن
enthusiasms
U
وجدوسرور اشتیاق
enthusiasm
U
وجدوسرور اشتیاق
long
U
:اشتیاق داشتن
anxiety
U
اشتیاق نگرانی
hunger for
U
اشتیاق به چیزی
hungering
U
اشتیاق داشتن
hanker
U
اشتیاق داشتن
hunger
U
اشتیاق داشتن
to be thirsty
U
اشتیاق داشتن
anxieties
U
اشتیاق نگرانی
hankered
U
اشتیاق داشتن
one's light s
U
نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
I was absolutely infuriated.
کارد میزدی خونم در نمی آمد
[بی نهایت عصبانی بودم]
A problem is a chance for you to do your best.
U
مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
set-to
U
با اشتیاق شروع کردن
kleptomania
U
میل و اشتیاق به دزدی
appetence or tency
U
اشتیاق خواهش طبیعی
forwardness
U
اشتیاق شتاب زدگی
set-tos
U
با اشتیاق شروع کردن
solicitude
U
اشتیاق دقت زیاد
to groan for anything
U
اشتیاق یا ارزوی چیزیراداشتن
set to
U
با اشتیاق شروع کردن
to yearn to
U
بکسی اشتیاق داشتن
yearns
U
اشتیاق داشتن مشتاق بودن
yearn
U
اشتیاق داشتن مشتاق بودن
languishes
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
yearned
U
اشتیاق داشتن مشتاق بودن
aspire
U
ارزو کردن اشتیاق داشتن
to p for
U
ارزو یا اشتیاق چیزی راداشتن
languish
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
aspired
U
ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspires
U
ارزو کردن اشتیاق داشتن
languished
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
aspiring
U
ارزو کردن اشتیاق داشتن
languishing
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
passion
U
اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
Hypergraphia
U
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
rushing
U
برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushed
U
برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rush
U
برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
The patience of job.
U
صبر ایوب ( صبر وحوصله بی نهایت زیاد )
closed back
U
بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
fervor
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com