Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
medallion
U
با مدال بزرگ زینت دادن
medallions
U
با مدال بزرگ زینت دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
medallion
U
مدال بزرگ
medallions
U
مدال بزرگ
bedecks
U
زینت دادن
adorns
U
زینت دادن
adorn
U
زینت دادن
bedecking
U
زینت دادن
trim
U
زینت دادن
bedeck
U
زینت دادن
trimmest
U
زینت دادن
trims
U
زینت دادن
bedecked
U
زینت دادن
tessellate
U
باموزاییک زینت دادن
embellished
U
ارایش دادن زینت دادن
garnishing
U
زینت دادن لعاب دادن
embellishing
U
ارایش دادن زینت دادن
embellishes
U
ارایش دادن زینت دادن
embellish
U
ارایش دادن زینت دادن
overset
U
زینت دادن زیاد بار کردن
medalist
U
دارای مدال برنده مدال
medallists
U
دارای مدال برنده مدال
medalists
U
دارای مدال برنده مدال
medallist
U
دارای مدال برنده مدال
embriodery
U
[آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
talk through one's hat
<idiom>
U
بزرگ جلوه دادن
journalese
U
بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
gong
[British E]
U
مدال
ornament
U
زینت
zenith
U
زینت
medals
U
مدال
adornments
U
زینت
badge
U
مدال
medal
U
مدال
grnish
U
زینت
badges
U
مدال
adornment
U
زینت
adorning
U
زینت کننده
decorating
U
زینت کردن
decorous
U
زینت دار
gold medal
U
مدال طلا
decorates
U
زینت کردن
silver medals
U
مدال نقره
passementerie
U
زینت الات
decorate
U
زینت کردن
silver medal
U
مدال نقره
gold medals
U
مدال طلا
graces
U
زینت بخشیدن
graced
U
زینت بخشیدن
grace
U
زینت بخشیدن
numismatist
U
مدال شناس
decker
U
زینت دهنده
numismatology
U
مدال شناسی
numismatics
U
مدال شناسی
gracing
U
زینت بخشیدن
bronze medals
U
مدال برنز
medalists
U
برنده مدال
medallist
U
برنده مدال
medallists
U
برنده مدال
insigne
U
مدال رسمی
decorated
U
زینت کرده
grnisher
U
زینت کننده
campaign medal
U
مدال جنگی
bronze medal
U
مدال برنز
numismatic
U
مدال شناسی
medal of freedom
U
مدال ازادی
medal of honor
U
مدال افتخار
medalist
U
برنده مدال
medalled
U
مدال دار
medalled
U
مدال گرفته
decoration
U
زینت کاری
decorations
U
زینت کاری
insignia
U
مدال رسمی
ornamented
U
زینت شده
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
deck
U
: اراستن زینت کردن
bronze star medal
U
مدال ستاره برنز
decks
U
: اراستن زینت کردن
decked
U
: اراستن زینت کردن
service bar
U
مدال یا نشان خدمت
flourishes
U
زینت کاری کردن
fourragere
U
حکم نشان یا مدال
fourragere
U
کاغذ حکم مدال
flourished
U
زینت کاری کردن
flourish
U
زینت کاری کردن
stars
U
باستاره زینت کردن
starred
U
باستاره زینت کردن
star
U
باستاره زینت کردن
pans
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan-
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
ornamentally
U
از لحاظ تزئین منباب زینت
ornamentallyr
U
از لحاظ تزئین میناب زینت
medal
U
نشانی شبیه سکه مدال
medals
U
نشانی شبیه سکه مدال
To be decorated .
U
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
exergue
U
جای تاریخ سکه یا مدال
They ripped off his medals .
U
مدال هایش را از سینه اش کندند
head work
U
زینت مخصوص سنگ سرطاق
decorations
U
اذین بندی مدال یا نشان
decoration
U
اذین بندی مدال یا نشان
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
spangles
U
پولک وسنگهای بدلی زینت لباس
pailette
U
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
tiepin
U
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
spangle
U
پولک وسنگهای بدلی زینت لباس
v , device
U
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
pailett
U
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
shift key
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
accessory objects
U
لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
godroon
U
اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
rifle clasp
U
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
highest
U
بزرگ
magacephalic
U
بزرگ سر
highs
U
بزرگ
gates
U
در بزرگ
grossed
U
بزرگ
swingeing
U
بزرگ
grosser
U
بزرگ
canis majoris
U
سگ بزرگ
large
U
بزرگ
grosses
U
بزرگ
wallopings
U
بزرگ
grossest
U
بزرگ
high
U
بزرگ
larger
U
بزرگ
majuscule
U
بزرگ
massive
U
بزرگ
majuscular
U
بزرگ
extensive
U
بزرگ
hugeous
U
بزرگ
enormous
U
بزرگ
largest
U
بزرگ
big
U
بزرگ
gross
U
بزرگ
canis major
U
سگ بزرگ
massively
U
بزرگ
graves
U
بزرگ
bandog
U
سگ بزرگ
extras
U
بزرگ
extra-
U
بزرگ
extra
U
بزرگ
gravest
U
بزرگ
propylon
U
در بزرگ
large sized a
U
بزرگ
great
U
بزرگ
great-
U
بزرگ
greatest
U
بزرگ
majestic
U
بزرگ
macrocephalic
U
بزرگ سر
megapod
U
بزرگ پا
long ton
U
تن بزرگ
vast
U
بزرگ
major
U
بزرگ
majored
U
بزرگ
grossing
U
بزرگ
stour
U
بزرگ
immane
U
بزرگ
of a large size
U
بزرگ
walloping
U
بزرگ
nonus
U
بزرگ
large sized
U
بزرگ
king size
U
بزرگ
majoring
U
بزرگ
swith
U
بزرگ
gate
U
در بزرگ
grave
U
بزرگ
macro
U
بزرگ
doyennes
U
زن بزرگ
biggest
U
بزرگ
mighty
U
بزرگ
jumbo
U
بزرگ
jumbos
U
بزرگ
bulkiest
U
بزرگ
bulkier
U
بزرگ
smallest
U
بزرگ نه
smaller
U
بزرگ نه
small
U
بزرگ نه
full bottomed
U
بزرگ
spankings
U
بزرگ
spanking
U
بزرگ
voluminous
U
بزرگ
bigger
U
بزرگ
egregious
U
بزرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com