Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to listen with rapt attention
U
با مجذوبیت تمام گوش کردن با ششدانگ حواس وغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The cat ate the whole mouse.
U
گربه تمام موش راخورد ( گوشت ،استخوان وغیره )
I simply cant concentrate.
U
حواس ندارم ( حواس برایم نمانده )
attractability
U
مجذوبیت
interestedness
U
مجذوبیت
six parts
U
ششدانگ
sopranist
U
ششدانگ خوان
soprano
U
ششدانگ صدای بلند
sopranos
U
ششدانگ صدای بلند
distracts
U
گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
distract
U
گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
terminate
U
تمام شدن تمام کردن
terminates
U
تمام شدن تمام کردن
terminated
U
تمام شدن تمام کردن
to p off an awkward situation
U
حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
lapped
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
stow away
U
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
U
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
twiddling
U
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddles
U
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
To turn on the light(radio, T. V).
U
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
taxidermist
U
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
twiddle
U
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddled
U
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
swabs
U
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swab
U
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
lotion
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotions
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
distract
U
حواس
distracts
U
حواس
tunes
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
wool-gathering
U
حواس پرتی
sense
U
حواس پنجگانه
whackiest
U
حواس پرت
senses
U
حواس پنجگانه
sensed
U
حواس پنجگانه
attentions
U
خاطر حواس
abstractedly
U
با تفرقه حواس
distraction
U
حواس پرتی
preoccupied
U
پریشان حواس
distractions
U
حواس پرتی
absent minded
U
حواس پرت
absent-minded
U
حواس پرت
wackiness
U
حواس پرتی
absent-mindedly
U
حواس پرت
abstractedness
U
تفرقه حواس
attention
U
خاطر حواس
sensuousness
U
وابستگی به حواس
the five senses
U
حواس پنجگانه
wackiest
U
حواس پرت
wacky
U
حواس پرت
distraught
U
پریشان حواس
aprosexia
U
تفرقه حواس
preoccupiedly
U
با حواس پریشان
wackier
U
حواس پرت
whackier
U
حواس پرت
collectedness
U
جمعی حواس
mental defectives
U
اختلال حواس
absentminded
U
حواس پرت
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
sensuously
U
وابسته به حواس یااحساسات
off-putting
U
حواس پرت کننده
nitwits
U
ادم پریشان حواس
light headed
U
گیج حواس پرت
dysaesthesia
U
اختلال حواس جسمانی
sensuous
U
وابسته به حواس یااحساسات
supersensible
U
ماوراء عالم حواس
light-headed
U
گیج حواس پرت
to space out
U
پرت شدن حواس
wool gather
U
حواس پرت بودن
collected
U
دارای حواس جمع
sensorium
U
مرکز حواس اعضای حس
featherhead
U
شخص پریشان حواس
haptics
U
علم حواس پوستی
nitwit
U
ادم پریشان حواس
to finish off
U
تمام کردن
attained
U
تمام کردن
to eat up
U
تمام کردن
to see through
U
تمام کردن
go through with
<idiom>
U
تمام کردن
attain
U
تمام کردن
attaining
U
تمام کردن
get (something) over with
<idiom>
U
تمام کردن
get through
U
تمام کردن
to fill out
U
تمام کردن
fulfill
U
تمام کردن
to see out
U
تمام کردن
use up
U
تمام کردن
attains
U
تمام کردن
fiddle away
U
تمام کردن
integrates
U
تمام کردن
integrate
U
تمام کردن
forth
U
تمام کردن
fulfils
U
تمام کردن
to run away with
U
تمام کردن
fulfills
U
تمام کردن
fulfilling
U
تمام کردن
fulfilled
U
تمام کردن
fulfil
U
تمام کردن
run out of
U
تمام کردن
integrating
U
تمام کردن
preoccupiedly
U
با داشتن حواس در جای دیگر
woolly headed
U
مغشوش گیج و حواس پرت
self collected
U
دارای کف نفس حواس جمع
featherhead
U
ادم حواس پرت سبکسر
nip and tuck
<idiom>
U
به سختی تمام کردن
to apply for written testimony
U
استشهاد تمام کردن
make a day of it
<idiom>
U
تمام روزکار کردن
exhaust
U
تمام کردن بادقت بحث کردن
exhausts
U
تمام کردن بادقت بحث کردن
featherbrain
U
ادم حواس پرت پریشان خیال
have eyes only for
<idiom>
U
همه حواس وتوجه را به چیزی دادن
put one's foot down
<idiom>
U
با تمام وجود اعتراض کردن
ceasing
U
بند امدن تمام کردن
shoot one's wad
<idiom>
U
تمام پول را خرج کردن
ceases
U
بند امدن تمام کردن
ceased
U
بند امدن تمام کردن
see out
<idiom>
U
تمام کردن وخارج شدن
cease
U
بند امدن تمام کردن
use up
U
تمام شدن مصرف کردن
end
U
تمام کردن خاتمه دادن
process
U
بانجام رساندن تمام کردن
for all one is worth
<idiom>
U
تمام سعی خودرا کردن
call it quits
<idiom>
U
متوقف کردن تمام کار
done with
<idiom>
U
تمام کردن استفاده از چیزی
processes
U
بانجام رساندن تمام کردن
do one's best
<idiom>
U
تمام تلاش خودرا کردن
unquote
U
نقل قول را تمام کردن
ended
U
تمام کردن خاتمه دادن
dost
U
بپایان رسانیدن تمام کردن
ends
U
تمام کردن خاتمه دادن
to get done with
U
خاتمه دادن تمام کردن
finishes
U
تمام کردن رنگ وروغن زدن
fish out
U
تمام کردن ذخیره ماهی یک منطقه
To consume all ones energy .
U
تمام نیروی خودرا مصرف کردن
polish off
U
از جلو کسی درامدن تمام کردن
finish
U
تمام کردن رنگ وروغن زدن
shingle
U
توفال چوبی یاسیمانی وغیره توفال کوبی کردن
telesthesia
U
احساس چیزی از مسافت دوربدون دخالت حواس پنجگانه
strike out
U
تمام کردن بازی با سه استرایک پی در پی در بخش دهم
erasing
U
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
speeds
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeding
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speed
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
erases
U
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
erased
U
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
erase
U
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
zap
U
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps
U
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping
U
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapped
U
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
to make an end of
U
موقوف کردن تمام کردن
To sell at coast price .
U
مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
mysticism
U
مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
clears
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
zero in on
<idiom>
U
تمام توجه شخصی را جلب کردن(میخ کسی شدن)
clearer
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearest
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clear
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
crunched
U
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunch
U
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunches
U
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
etcaetera
U
وغیره
et cetera
U
وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera .
U
وغیره وغیره
earom
U
Only Read Alterableحافظه فقط خواندنی تغییرپذیرالکتریکی RO که میتواند بدون پاک کردن تمام اصلاعات ذخیره شده به طور انتخابی تغییرکند
tilting mixer
U
نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود
dale
U
خلیج وغیره
pile
U
پرزقالی وغیره
piled
U
پرزقالی وغیره
snap
U
قفلکیف وغیره
snapped
U
قفلکیف وغیره
snapping
U
قفلکیف وغیره
snaps
U
قفلکیف وغیره
dales
U
خلیج وغیره
sheeting
U
ملافه وغیره
logs
U
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
log
U
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
exhausts
U
تمام شدن انرژی خسته شدن یا کردن
exhaust
U
تمام شدن انرژی خسته شدن یا کردن
trap
U
زانویی مستراح وغیره
coronal
U
هاله خورشید وغیره
frontlet
U
پیشانی اسب وغیره
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
dower
U
لانه خرگوش وغیره
stations
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
coronel
U
هاله خورشید وغیره
shells
U
پوست فندق وغیره
pillboxes
U
قوطی حب دارو وغیره
service charge
U
سرویس مهمانخانه وغیره
shelling
U
پوست فندق وغیره
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
sashes
U
حمایل نظامی وغیره
coequal
U
درشان ومقام وغیره
clop
U
لنگی اسب وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
U
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com