English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 238 (45 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
strike blind U با ضربه کور کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
spike U ضربه زدن یا مجروح کردن کسی با میخ ته کفش
loft U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
lofts U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
clear U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clears U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
knockout U ضربه فنی کردن از پا در اوردن
knockouts U ضربه فنی کردن از پا در اوردن
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
pelt U شتاب کردن ضربه
pelted U شتاب کردن ضربه
pelts U شتاب کردن ضربه
drop goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
kayo U ناک اوت کردن ضربه فنی
kwon U ضربه زدن بادست و خرد کردن با پا
shoulder block U سد کردن حریف با ضربه شانه
sway away U رد کردن ضربه با حرکت بدن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to hit U اصابت کردن [برخورد کردن] [ضربه زدن ] [زدن]
to chip [to chop off] U لپ پریده شدن [کردن] [با ضربه جدا کردن] [تکه تکه یا ریز ریز کردن]
to strike something open U با ضربه چیزی را باز کردن
to knock something open U با ضربه چیزی را باز کردن
to rifle the ball into the goal U با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
to give somebody a blow U به کسی ضربه وارد کردن
Other Matches
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
kicked U ضربه
kick U ضربه با پا
kicks U ضربه با پا
brunt U ضربه
impacts U ضربه
kick U ضربه
kicked U ضربه با پا
kicking U ضربه با پا
kicking U ضربه
left U ضربه چپ
pops U ضربه
popped U ضربه
impact U ضربه
pop U ضربه
shot U ضربه
bonk U ضربه بر سر
stroking U ضربه
butting U ضربه با سر
yee jupkki U ضربه پا
impulses U ضربه
stroke U ضربه
shock proof U ضد ضربه
bonked U ضربه بر سر
bonking U ضربه بر سر
stroked U ضربه
impulse U ضربه
strokes U ضربه
blows U ضربه
thudding U ضربه
sole kick U ضربه با کف پا
double kick U دو ضربه پی در پی
sole of the foot kick U ضربه با کف پا
sole trap U ضربه با کف پا
head U ضربه با سر
shots U ضربه
interrupter U ضربه گر
whang U ضربه
blow U ضربه
bonks U ضربه بر سر
surge U ضربه
surged U ضربه
surges U ضربه
thuds U ضربه
thudded U ضربه
thud U ضربه
slugger U ضربه زن
impluse U ضربه
pulsed U ضربه
pushes U ضربه
flaps U ضربه
flapped U ضربه
flap U ضربه
tits U ضربه
shock U ضربه
antiknock U ضد ضربه
shocked U ضربه
push U ضربه
pushed U ضربه
pulse U ضربه
collisions U ضربه
mishit U ضربه بد
hacked U ضربه
collision U ضربه
hack U ضربه
butt joint U ضربه
shocks U ضربه
shockproof U ضد ضربه
kicks U ضربه
strikeless U بی ضربه
hacks U ضربه
tit U ضربه
delivers U ضربه زدن
push U ضربه فشاری
lash U ضربه شلاق
hammered U ضربه زدن
pushed U ضربه فشاری
nearer U نزدیک به ضربه
hit list U فهرست ضربه
quashed U با ضربه زدن
hammer U ضربه زدن
magneto interrupter U ضربه گر مگنت
belt U ضربه محکم
ipon U ضربه فنی
quashes U با ضربه زدن
lashed U ضربه مژگان
dubs U ضربه کم جان
dink U ضربه اهسته
nearest U نزدیک به ضربه
nears U نزدیک به ضربه
knocked U ضربه زدن
knock U ضربه زدن
whips U ضربه زدن
whipped U ضربه زدن
lash U ضربه مژگان
nearing U نزدیک به ضربه
miskick U ضربه ضعیف
pushes U ضربه فشاری
hammers U ضربه زدن
near U نزدیک به ضربه
near- U نزدیک به ضربه
neared U نزدیک به ضربه
cut under U ضربه زیردست
knocks U ضربه زدن
dabber U ضربه زدن
impluse regenerator U بازیاب ضربه
whip U ضربه زدن
belted U ضربه محکم
pickier U ضربه زننده
pickiest U ضربه زننده
picky U ضربه زننده
KO U ضربه فنی
sevice kick U ضربه سرویس
chip shot U ضربه کوتاه
rebound U ضربه برگشت
rebounded U ضربه برگشت
shock inducer U دستگاه ضربه زن
bingle U ضربه پایگاهی
slash U ضربه سریع
foul blow U ضربه خطا
foundamental blow U ضربه کارساز
four quarter hold U ضربه فنی
change beat U تبادل ضربه
exchange of blows U تبادل ضربه
free hit U ضربه ازاد
birth trauma U ضربه تولد
slashes U ضربه سریع
slashed U ضربه سریع
rebounding U ضربه برگشت
shockless U بدون ضربه
rebounds U ضربه برگشت
overshoot U ابر ضربه
sixes U ضربه 6 امتیازی
belts U ضربه محکم
dashpot U ضربه گیر
shotmaking U ضربه به توپ
dashpot U میراکننده ضربه
hit lists U فهرست ضربه
quash U با ضربه زدن
six U ضربه 6 امتیازی
clump U ضربه سنگین
clumps U ضربه سنگین
clumping U ضربه سنگین
magneto breaker U ضربه گر مگنت
overshooting U ابر ضربه
clumped U ضربه سنگین
plays U ضربه به توپ
deliver U ضربه زدن
overshoots U ابر ضربه
fall U ضربه فنی
electric shocks U ضربه برقی
lollipop U ضربه اسان
concussion U ضربه مغزی
blasts U ضربه انفجار
spot kick U ضربه کاشته
To receive a blow. U ضربه خوردن
compression stroke U ضربه تراکم
backheader U ضربه با عقب سر
mikazuki geri U ضربه با هلال کف پا
ni dan geri U ضربه دوتایی با پا
mercury interrupter U ضربه گر جیوهای
blast U ضربه انفجار
impluse ratio U نسبت ضربه
coinage U ضربه سکه
ignition pulse U ضربه احتراق
lollipops U ضربه اسان
gird U ضربه شدید
range of storke U ناحیه ضربه
mawashi geri U ضربه دورانی پا
hammer blow U ضربه قوچ
hammer drill سوراخ کن ضربه ای
punch U ضربه با مشت
butts U ضربه زدن
punched U ضربه با مشت
KO's U ضربه فنی
tee off U ضربه محکم
punches U ضربه با مشت
horryo chagi U ضربه کشش پا
miscue U ضربه نادرست
inside kick U ضربه با روی پا
beat of drum U ضربه طبل
initial thrust U ضربه اصلی
slats U ضربه شدید
slat U ضربه شدید
butted U ضربه زدن
net shot U ضربه لب تور
butt U ضربه زدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com