Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spank
U
با سرعت حرکت کردن
spanked
U
با سرعت حرکت کردن
spanks
U
با سرعت حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fleet
U
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
fleets
U
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
to bolt
U
با سرعت زیاد حرکت کردن
Other Matches
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
paced
U
سرعت حرکت
rapidity
U
سرعت حرکت
nippiness
U
سرعت حرکت
paces
U
سرعت حرکت
rate
U
سرعت حرکت
speeds
U
سرعت حرکت
rapidness
U
سرعت حرکت
promptitude
U
سرعت حرکت
rates
U
سرعت حرکت
fleetness
U
سرعت حرکت
speeding
U
سرعت حرکت
speed
U
سرعت حرکت
pace
U
سرعت حرکت
speed of action
U
سرعت حرکت
quickness
U
سرعت حرکت
speediness
U
سرعت حرکت
promptness
U
سرعت حرکت
alacrity
[speed]
U
سرعت حرکت
celerity
U
سرعت حرکت
swiftness
U
سرعت حرکت
velocity
U
سرعت حرکت
easiness
[quickness]
U
سرعت حرکت
sustained rate
U
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
wind velocity
U
سرعت حرکت باد
average speed
U
سرعت متوسط حرکت
cruising speed
U
سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
sound velocity
U
سرعت حرکت صوت در اب دریا
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
remaining velocity
U
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
fleeting target
U
هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
rate joystick
U
سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
atmospheric braking
U
کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
poomse
U
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
computer animation
U
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
coriolis force
U
نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
jitter
U
خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
slewing
U
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
animation
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
animations
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
rate
U
سرعت ارزیابی کردن
barrels
U
با سرعت زیادحرکت کردن
rates
U
سرعت ارزیابی کردن
barrel
U
با سرعت زیادحرکت کردن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
check
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
checks
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
checked
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
crossover
U
متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
snaps
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
multi tasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
snapping
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapped
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snap
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
multitasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
sailed
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
floats
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
stall out
U
کند کردن سرعت تخته موج تاموج بگذرد
burn off
U
خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
floated
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
braids
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbered
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braid
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbering
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
kill off
U
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
loiter
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
sailings
U
حرکت کردن
move
U
حرکت کردن
skew
U
کج حرکت کردن
sail
U
حرکت کردن
skews
U
کج حرکت کردن
to weigh anchor
U
حرکت کردن
skewing
U
کج حرکت کردن
get under way
U
حرکت کردن
inch
U
حرکت کردن
departures
U
حرکت کردن
departure
U
حرکت کردن
waggle
U
حرکت کردن
waggling
U
حرکت کردن
have way on
U
حرکت کردن
to bear oneself
U
حرکت کردن
moves
U
حرکت کردن
waggled
U
حرکت کردن
sailed
U
حرکت کردن
waggles
U
حرکت کردن
whir
U
حرکت کردن
moved
U
حرکت کردن
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
darting
U
بسرعت حرکت کردن
skeet
U
باسرعت حرکت کردن
pule
U
باصدا حرکت کردن
spiral
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
make leeway
U
حرکت پهلویی کردن
crabs
U
به پهلو حرکت کردن
spirals
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
to bolt
U
ناگهانی حرکت کردن
submarines
U
زیردریا حرکت کردن
whirry
U
بعجله حرکت کردن
sneak
U
دزدکی حرکت ه کردن
to move on
U
واداربه حرکت کردن
jink
U
بسرعت حرکت کردن
zigzag
U
حرکت زیگزاگی کردن
spiraled
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
infile
U
به ستون دو حرکت کردن
spiraling
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralled
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
zigzagged
U
حرکت زیگزاگی کردن
lazier
U
باکندی حرکت کردن
zigzagging
U
حرکت زیگزاگی کردن
dart
U
بسرعت حرکت کردن
lazy
U
باکندی حرکت کردن
submarine
U
زیردریا حرکت کردن
sailed
U
با نازوعشوه حرکت کردن
darted
U
بسرعت حرکت کردن
underway
U
در حال حرکت کردن
crab
U
به پهلو حرکت کردن
zigzags
U
حرکت زیگزاگی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com