English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
by far <idiom> U با تفاوت زیاد،بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
long odds U تفاوت زیاد درمسابقه
Other Matches
an overgrown ox U گاو زیاد بزرگ شده
biblical proportions U به اندازه بسیار زیاد [بزرگ]
gob U کلوخه مقدار بزرگ و زیاد
gobs U کلوخه مقدار بزرگ و زیاد
overpot U در گلدان زیاد بزرگ کاشتن
Senneh U سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
differences U تفاوت
noise margin U تفاوت خش
amphoteric U بی تفاوت
diversity U تفاوت
diversities U تفاوت
margine U تفاوت
indifferent U بی تفاوت
difference U تفاوت
apathetic U بی تفاوت
exchange U تفاوت
margins U تفاوت
exchanges U تفاوت
discrepancy U تفاوت
exchanging U تفاوت
exchanged U تفاوت
margin U تفاوت
indfferent U بی تفاوت
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
product differentiation U تفاوت محصول
tolerances U تفاوت مجاز
sensed difference U تفاوت محسوس
price differential U تفاوت قیمت
winning the exchang U تفاوت گرفتن
significant difference U تفاوت معنادار
minor exchange U تفاوت کوچک
losing the exchange U تفاوت دادن
inequalities U تفاوت نامعادله
neutral equilibrium U تعادل بی تفاوت
what the odds U چه تفاوت میکند
neutral stability U پایداری بی تفاوت
permissible deviation U تفاوت مجاز
inequality U تفاوت نامعادله
displaciment U تفاوت مکان
tolerance U تفاوت مجاز
discrepancy U تفاوت اشتباه در حساب
make over <idiom> U بی تفاوت جلوه دادن
just noticeable difference U کمترین تفاوت محسوس
sed U خطای معیار تفاوت
in the face of such odds U با وجود این تفاوت
they differ materially U تفاوت کلی با هم دارند
jnd U کمترین تفاوت محسوس
agio U تفاوت هزینه تسریع
standard error of difference U خطای معیار تفاوت
rank difference correlation U همبستگی تفاوت رتبه ها
as cool as a cucumber <idiom> U مثل یخ [سرد و بی تفاوت]
it makes a t. difference U تفاوت خیلی زیادی نمیکند
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
markup U تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
quality U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
qualities U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
straight face U چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
trade gap U تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور
total factor productivity U تفاوت بین رشد داده ها و ستاده ها
to split the difference U تفاوت میان دو چیز را دو نیم کردن
balance of trade U تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
declination U مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
balance of trade U تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
contrast U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasts U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasted U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
tare U تفاوت وزن خالص و وزن ناخالص
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
offset knots U گره نامتقارن [گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
cord yarn U نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
great U زیاد
quite a few <idiom> U زیاد
supererogatory U زیاد
widely U زیاد
egregiously U زیاد
extensive U زیاد
very U زیاد
muckle U زیاد
effusively U زیاد
overmuch U زیاد
squeamishness U زیاد
squeamishly U زیاد
outrageously U زیاد
thicker U زیاد
heart break U غم زیاد
thickest U زیاد
thick U زیاد
intensively U زیاد
immoderate U زیاد
tremendously U زیاد
hugely U زیاد
generous U زیاد
mortally U زیاد
vastly U زیاد
for all the world U بی کم و زیاد
excessive U زیاد
intense U زیاد
highly U زیاد
fulsome U زیاد
too much U زیاد
rife U زیاد
too U زیاد
heavily U زیاد
great- U زیاد
greatest U زیاد
late U زیاد
extortionate U زیاد
many U زیاد
superabundant U زیاد
copious U زیاد
profoundly U زیاد
overly U زیاد
numerous U زیاد
profusely U زیاد
greatly U زیاد
populous U زیاد
wide U زیاد
wider U زیاد
widest U زیاد
much U زیاد
to a large extent U زیاد
heartbreak U غم زیاد
extortionary U زیاد
over and above U زیاد
in quantities U زیاد
swingeing U زیاد
no end of U زیاد
intensely U زیاد
glaring U زیاد
plethoric U زیاد
plaguily U زیاد
large adv U زیاد
mickle U زیاد
immane U زیاد
in excess U زیاد
ranksack U زیاد
highs U زیاد
highest U زیاد
not a lettle U زیاد
high U زیاد
mickle or muckle U زیاد
swarmed U دسته زیاد
approximation U شباهت زیاد
vehement U باحرارت زیاد
escalates U زیاد شدن
quaff U زیاد نوشیدن
multiplied U زیاد شدن
quaffed U زیاد نوشیدن
quaffing U زیاد نوشیدن
quaffs U زیاد نوشیدن
propagating U زیاد کردن
propagates U زیاد کردن
vehemently U باحرارت زیاد
swarms U دسته زیاد
propagate U زیاد کردن
multiply U زیاد شدن
multiplying U زیاد شدن
swarm U دسته زیاد
multiplies U زیاد شدن
approximations U شباهت زیاد
escalating U زیاد شدن
escalated U زیاد شدن
escalate U زیاد شدن
propagated U زیاد کردن
superannuated U زیاد کهنه
my grief was intensified U غصه من زیاد
superabundant U خیلی زیاد
polyuria U ادرار زیاد
mass casualties U تلفات زیاد
mass bombing U بمباران زیاد
pretentiously U با ادعای زیاد
pretentiousness U ادعایی زیاد
magna cum laude U با امتیاز زیاد
increase U زیاد کردن
increased U زیاد کردن
increases U زیاد کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com