Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
so large
U
باین بزرگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hereto
U
باین
hereat
U
باین
hereunto
U
باین
to this effect
U
باین معنی
so soon
U
باین زودی
hereof
U
متعلق باین
hereaway
U
باین طرف
hereat
U
باین دلیل
In this order. In this way.
U
باین ترتیب
so
U
خیلی باین زیادی
many happy returns of the day
U
صد سال باین سالهابرسید
so much for that
U
تا اینجاراجع باین موضوع بس است
I have finally come to the conclusion that…
U
با لاخره باین نتیجه رسیدم که ...
jibing
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibes
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibe
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
gibes
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibed
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
infallibilism
U
اعتقاد باین اصل که پاپ خطانمیکند
bar mitzvahs
U
جشنی که برای رسیدن پسر باین سن بر پامیشود
bar mitzvah
U
جشنی که برای رسیدن پسر باین سن بر پامیشود
We shall look into the matter in due ( good ) time .
U
درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
guillemot
U
نشان نقل قول باین شکل " " گیومه
animalism
U
نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
masterdom
U
بزرگی
enlargement
U
بزرگی
enlargements
U
بزرگی
grandeur
U
بزرگی
massiveness
U
بزرگی
grandness
U
بزرگی
gloriousness
U
بزرگی
hugeness
U
بزرگی
bulkiness
U
بزرگی
bigness
U
بزرگی
largeness
U
بزرگی
magneficence
U
بزرگی
magnifcation
U
بزرگی
augustness
U
بزرگی
magnitude
U
بزرگی
supercilicusness
U
بزرگی
voluminosity
U
بزرگی
hauteur
U
بزرگی
sizes
U
بزرگی
size
U
بزرگی
voluminesity
U
بزرگی
gentility
U
بزرگی
greatness
U
بزرگی
dignity
U
بزرگی
vastity
U
عظمت بزرگی
vastitude
U
عظمت بزرگی
vastness
U
عظمت بزرگی
to a greatness
U
به بزرگی رسیدن
immenseness
U
بزرگی عظمت
immeasurableness
U
بزرگی بی اندازه
he did me a great wrong
U
خطای بزرگی .....
eminency
U
برامدگی بزرگی
formidability
U
استحکام بزرگی
eminence
U
برامدگی بزرگی
man and boy
U
چه در کودکی چه در بزرگی
headship
U
بزرگی برتری
headships
U
بزرگی برتری
order of magnitude
U
مرتبه بزرگی
sample size
U
بزرگی نمونه
megacephaly
U
بزرگی بیش از حد سر
she was nipped in the bud
U
به بزرگی نرسید
magnanimity
U
بزرگی طبع
to a greatness
U
بزرگی یافتن
Lordship
U
سیادت بزرگی
Lordships
U
سیادت بزرگی
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
amplitude
U
دامنه بزرگی
pyralidid
U
خانواده بزرگی ازپروانه ها
monstrousness
U
شگفت انگیزی بزرگی
to be toast
[American E]
<idiom>
U
در دردسر بزرگی بودن
too big for one's breeches/boots
<idiom>
U
احساس بزرگی کردن
come a long way
<idiom>
U
برنامه بزرگی ریختن
the meridian of glory
U
اوج بزرگی یا جلال
that is no great work
U
کار بزرگی نیست
he is a great person
U
شخص بزرگی است
he is a great help
U
او کمک بزرگی است
bulk
U
حجم بزرگی از چیزی
breadth of mind
U
بزرگی یا وسعت فکر
great dangers overhang us
U
خطرهای بزرگی ماراتهدیدمیکند
great dangers impend over us
U
خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
piece deresistance
U
مثلا تیکه بزرگی از گوشت
steatopygia
U
بزرگی وفربهی کفل زنان
Majesty
U
بزرگی عظمت وشان واقتدار
Majesties
U
بزرگی عظمت وشان واقتدار
he did me a great wrong
U
بیعدالتی بزرگی نسبت به من کرد
(when the) chips are down
<idiom>
U
بامشکل بزرگی مواجه شدن
bias error
U
خطایی با علامت و بزرگی ثابت
decked
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
decks
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
deck
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
great dangers overhang us
U
خطرهای بزرگی متوجه ما است
great dangers impend over us
U
خطرهای بزرگی مارا تهدیدمیکند
nothing great is easy
U
هیچ کاری بزرگی اسان نیست
loving cup
U
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
to roll a huge snowball
U
گلوله بزرگی از برف درست کردن
A big rock rolled down the mountain.
U
سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
broadsheets
U
کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
mastiffs
U
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
anagoge
U
بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
Police are out in force.
U
نیروی پلیس با قدرت بزرگی ظاهر است.
mastiff
U
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
the propylaea
U
نام در بزرگی که از ان واردACROPOLLS دژنامی اتن میشدند
breakers
U
موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
broadsheet
U
کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
breaker
U
موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
treadmill
U
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
treadmills
U
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
multivolume file
U
فایل بسیار بزرگی که نیازمندبیش از یک بسته دیسک
anagogy
U
بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
miller thumb
U
یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
rocking stone
U
سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
internally blown flap
U
فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
aquarium
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
emphysema
U
اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
aquariums
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
bell gear
U
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
aquaria
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
bigben
U
ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
multiplan
U
یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
estuaries
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuary
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
to kiss hands
U
دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
yule log
U
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
I am a great believer in using natural things for cleaning.
U
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
band shell
U
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
bulk
U
رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
We consider it a great honor to have you here with us tonight.
U
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
number cruncher
U
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
backlogs
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
afro
نوعی مدل مو در میان آفریقایی آمریکایی های دهه هفتاد میلادی که مو در آن به شکل دایره بزرگی اصلاح می شود.
backlog
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
batches
U
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
batch
U
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
campus environment
U
محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
If these projections are anywhere close to accurate, it would be a great success.
U
اگر این پیش بینی ها حتی کمی دقیق باشند، این موفقیت بزرگی می بود.
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
rates
U
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate
U
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
databank
U
1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
Kasim Ushag design
U
طرح قسیم اوشاق
[عشاق]
[مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com