Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I fiddled afew invitation cards.
U
باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
card
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
misoneism
U
دشمنی وعداوت باهر چیز نو وجدید یاتغییریافته
There is some hocus – pocus . I smell a rat . Ther is a trick in it .
U
کلکی درکار باید باشد ( هست )
I played every trick in the book .
U
هر کلکی را که فکر کنی سوار کردم ( زدم )
post card
U
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
calibration card
U
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
cards
U
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
leading edge
U
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
card
U
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
get hold of yourself
U
گیرتون آوردم
What a mes I made of my life .
U
دیدی چه بروز خودم آوردم
Much as I raked my brain .
U
هر چقدر به مغزم فشار آوردم
At last I caught ( got) you .
U
بالاخره گیرت آوردم ( انداختم )
I got good marks in the exams .
U
نمرات خوبی درامتحان آوردم
Fortunately I wasnt hurt.
U
شانس آوردم . طوریم نشد
I spoke my mind.
U
آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
My jaw dropped to the floor!
<idiom>
U
از تعجب داشتم شاخ در می آوردم!
[اصطلاح روزمره]
Luchily for me the train was late.
U
خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull.
U
تا اسم زن قبلی او
[مرد]
را آوردم خونش به جوش آمد.
card
U
کارت تبریک کارت عضویت
name tag
U
کارت معرفی کارت اسم
cards
U
کارت تبریک کارت عضویت
adapter
U
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
qualification card
U
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
emergency medical tag
U
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
She's agreed to fill in for me on Friday, but I'd be pushing my luck if I asked her to do it on Saturday, too.
U
او
[زن]
موافقت کرد روز جمعه جاینشین من باشد اما من شورش را در می آوردم اگر از او
[زن]
درخواست بکنم که شنبه هم جاینشین من بشود.
calling
U
دعوت
summoned
U
دعوت
summonsing
U
دعوت
summonses
U
دعوت
summon
U
دعوت
summons
U
دعوت
summonsed
U
دعوت
invitations
U
دعوت
bidding
U
دعوت
invitation
U
دعوت
ask
U
دعوت کردن
invite
U
دعوت کردن
to call in
U
دعوت کردن
challenge
U
دعوت بجنگ
asked
U
دعوت کردن
challenged
U
دعوت بجنگ
challenges
U
دعوت بجنگ
invited
U
دعوت کردن
conference call
U
دعوت به سخنرانی
callers
U
دعوت کننده
caller
U
دعوت کننده
boarding call
U
دعوت به بازدید
convocate
U
دعوت کردن
invites
U
دعوت کردن
asking
U
دعوت کردن
asks
U
دعوت کردن
unbidden
U
دعوت نشده
convocator
U
دعوت کننده
invitatory
U
متضمن دعوت
invitation to treat
U
دعوت به معامله
invitation to treat
U
دعوت به مذاکره
uninvited
U
دعوت نشده
invitation to tender
U
دعوت به مزایده
invitation to tender
U
دعوت به مناقصه
letter of invitation
U
دعوت نامه
letter of invitation
U
رقعه دعوت
to invite
[to]
U
دعوت کردن
[به]
to proffer an invitation
U
رسما دعوت کردن
defiance
U
دعوت به جنگ بی اعتنایی
I am invited tonight of all nights .
U
دعوت شدم آن هم امشب
tender notice
U
اگهی دعوت به مناقصه
invitee
U
شخص دعوت شده
to throw down the glove
U
بجنگ تن بتن دعوت کردن
invite to tender
U
دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
to fling down the gauntlet
U
بجنگ تن بتن دعوت کردن
gauntlets
U
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
gauntlet
U
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque).
U
باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
rain check
U
نوید یا قول دعوت بعدی
to barge in
U
بدون دعوت وارد شدن
to crash in
[to a party]
U
بدون دعوت وارد شدن
to withdraw the invitation to an event
U
دعوت
[نامه]
کسی به جشنی را پس گرفتن
to disinvite somebody from an event
U
دعوت
[نامه]
کسی به جشنی را پس گرفتن
I'd like to ask her out.
U
من دوست داشتم او
[زن]
را به بیرون دعوت کنم.
to take a rain check
[ raincheck]
on an offer
[American E]
U
رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
call a metting
U
تعیین وقت و دعوت برای جلسه
gantlope
U
باند برای دست دعوت به مارزه
to bechon to a person to come
U
اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
I accept your invitation most gratefully . I accept your invitation and regard it as a favour .
U
دعوت شما را با منت قبول می کنم
treat someone
<idiom>
U
پول کسی را پرداختن ،دعوت کردن
crash the gate
<idiom>
U
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
have over
<idiom>
U
شخصی را به خانه خود دعوت کردن
gantelope
U
باند برای دست دعوت به مبارزه
pax britannica
U
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
convoke
U
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
gatecrashers
U
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
raise a fuss
<idiom>
U
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
please reply
U
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
repondez s'il vous plait
[RSVP]
U
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
gatecrasher
U
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
master tournament
U
مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
to ask somebody out for dinner
U
کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن
[بیشتر دوست دختر و پسر]
cards
U
کارت
card code
U
کد کارت
card
U
کارت
stub card
U
ته کارت
paste board
U
کارت
continuation card
U
کارت ادامه
coulmn card
U
کارت 69 ستونه
binary card
U
کارت دودویی
card row
U
سطر کارت
card reader
U
کارت خوان
card rack
U
جای کارت
debit card
U
کارت بدهی
card rack
U
طاقچه کارت
card loader
U
کارت بارکن
badge
U
کارت شناسایی
card image
U
تصویر کارت
card punch
U
کارت منگنه کن
circuit card
U
کارت مدار
control card
U
کارت کنترل
comment card
U
کارت توضیحی
cartle blanche
U
کارت بلانش
carte
U
کارت ویزیت
card verifier
U
بازبین کارت
card verification
U
بازبینی کارت
card stacker
U
مخزن کارت
card stacker
U
کارت پشته کن
get a long with you
U
بروپی کارت
hollerith card
U
کارت هالریت
ibm card
U
کارت 08 ستونی
I want to have a word with you . I want you .
U
کارت دارم
punch card
U
کارت منگنه
punched card
U
کارت منگنه
range card
U
کارت برد
red card
U
کارت قرمز
smart card
U
کارت هوشمند
summary card
U
کارت خلاصه
tape to card
U
از نوار به کارت
visiting card
U
کارت ویزیت
visting card
U
کارت ویزیت
yello card
U
کارت زرد
green card
U
کارت سبز
post card
U
کارت پستال
identification card
U
کارت شناسایی
ID card
U
کارت شناسایی
identification document
U
کارت شناسایی
input card
U
کارت ورودی
interface card
U
کارت رابط
logic card
U
کارت منطقی
job card
U
کارت کار
job card
U
کارت برنامه
ledger card
U
کارت معین
magnacard
U
کارت مغناطیسی
magnetic card
U
کارت مغناطیسی
paper card
U
کارت کاغذی
picture postcard
U
کارت پستال
green cards
U
کارت سبز
card deck
U
دسته کارت
card deck
U
دستینه کارت
cards
U
یک کارت پانچ
card column
U
ستون کارت
card code
U
رمز کارت
account card
U
کارت حساب
card cage
U
محفظه کارت
postcard
U
کارت پستال
calling card
U
کارت ویزیت
postcards
U
کارت پستال
credit card
U
کارت اعتباری
card face
U
رویه کارت
card hopper
U
ناودان کارت
card guide
U
راهنمای کارت
card format
U
قالب کارت
carte blanche
U
کارت سفید
card field
U
فیلد کارت
card field
U
میدان کارت
credit cards
U
کارت اعتباری
card feed
U
خورد کارت
card
U
یک کارت پانچ
call to order
U
به حفظ انتظام دعوت کردن نظم مجلسی را برقرار کردن
punched card
U
کارت منگنه شده
punched card
U
کارت پانچ شده
punched card control
U
کنترل کارت پانچ
row binary card
U
کارت دودویی سطری
safety card
U
کارت تامین اتشبار
magnetic card computer
U
کامپیوتر با کارت مغناطیسی
punch card machine
U
ماشین کارت منگنه
object deck
U
دسته کارت مقصود
key card
U
کارت کلید کامپیوتر
network interface card
U
کارت میانجی شبکه
magnetic ledger card
U
کارت معین مغناطیسی
magnetic strip card
U
کارت نوار مغناطیسی
trailer card
U
کارت پشت بند
visiting card
U
کارت اسم درفرانسه
y punch
U
سوراخ کارت ستونی .
cards
U
کارت ویزیت بلیط
card
U
کارت ویزیت بلیط
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
index card
U
کارتشاخص - کارت Index
card-carrying
U
دارای کارت عضویت
data card
U
کارت اطلاعات کامپیوتری
card sorter
U
دستگاه کارت جورکن
card reproducer
U
تولیدکننده دوباره کارت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com