Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rectrix
U
بانوی کشیش بخش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presbyteries
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly
U
در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
Madonnas
U
بانوی من
Madonna
U
بانوی من
saleswomen
U
بانوی فروشنده
duchesses
U
بانوی دوک
materfamilias
U
بانوی خانه
viscountesses
U
بانوی ویکنت
mistress of the house
U
بانوی خانه
mistress of the seas
U
بانوی دریاها
duchess
U
بانوی دوک
signora
U
بانوی محترمه
saleswoman
U
بانوی فروشنده
viscountcy
U
بانوی ویکنت
baronesses
U
بانوی بارون
materfamilas
U
بانوی خانه
baroness
U
بانوی بارون
viscountess
U
بانوی ویکنت
hostesses
U
زن مهماندار بانوی صاحبخانه
hostess
U
زن مهماندار بانوی صاحبخانه
guinevere
U
زن ارتورپادشاه و بانوی لنسلت
chatelain
U
بانوی حاکم قلعه
matron of honor
U
بانوی محترمه ملازم عروس
peeresses
U
زوجه سناتور بانوی اشرافی
peeress
U
زوجه سناتور بانوی اشرافی
congresswomen
U
بانوی عضو کنگره امریکا
congresswoman
U
بانوی عضو کنگره امریکا
lady paramount
U
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
toastmistress
U
بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
mothers help
U
زنی که بانوی خانه رادرپرستاری کودکانش یاری میکند
provosts
U
کشیش
ecclesiastics
U
کشیش
evengelist
U
کشیش
abbe
U
کشیش
priests
U
کشیش
clergymen
U
کشیش
clergyman
U
کشیش
churchman
U
کشیش
provost
U
کشیش
priest
U
کشیش
herdsman
U
کشیش
herdsmen
U
کشیش
churchmen
U
کشیش
ecclesiastic
U
کشیش
padres
U
کشیش
cleric
U
کشیش
clerics
U
کشیش
presbyterate
U
کشیش
padre
U
کشیش
hieratic
U
کشیش
predicant
U
کشیش
druid
U
کشیش
druids
U
کشیش
acolyte
U
دستیار کشیش
priestlike
U
کشیش وار
priestliness
U
کشیش مابی
priestcraft
U
کشیش بازی
presbyterial
U
وابسته به کشیش ها
officiant
U
کشیش سرپرست
hedge priest
U
کشیش روستا
right reverend
U
جناب کشیش
clerkly
U
وابسته به کشیش
archpriest
U
کشیش بزرگ
high priest
U
کشیش اعظم
holy joe
U
کشیش دهکده
sacerdotalism
U
کشیش مابی
shaveling
U
سرتراشیده کشیش
sacerdocy
U
کشیش منشی
lay brother
U
نیمچه کشیش
residentiary
U
کشیش مقیم
acolytes
U
دستیار کشیش
vicars
U
کشیش بخش
Reverend
U
جناب کشیش
vicar
U
کشیش بخش
presbyteries
U
خانه کشیش
parsons
U
کشیش بخش
priesthood
U
مقام کشیش
priesthood
U
کشیش بودن
parson
U
کشیش بخش
rector
U
کشیش بخش
rectors
U
کشیش بخش
lamas
U
کشیش بودایی
lama
U
کشیش بودایی
presbytery
U
خانه کشیش
primate
U
کشیش ارشد
pardoner
U
کشیش امرزنده گناه
officiating priest
U
کشیش پیش نماز
minister
U
وزیر مختار کشیش .
pontiff
U
کشیش بزرگ پاپ
chancel
U
جای مخصوص کشیش
chancels
U
جای مخصوص کشیش
monseigneur
U
مسیو کشیش کاتولیک
cassocks
U
خرقه پوش کشیش
presbyter
U
کشیش سرپرست کلیسا
cassock
U
خرقه پوش کشیش
parsonages
U
قلمرو کشیش بخش
parsonage
U
قلمرو کشیش بخش
pontiffs
U
کشیش بزرگ پاپ
prsbytery
U
محل جلوس کشیش
rectories
U
خانه کشیش بخش
curate
U
معاون کشیش بخش
Imhotep
U
کشیش
[دربار مصر]
rectory
U
خانه کشیش بخش
curates
U
معاون کشیش بخش
papa
U
پاپ کشیش ناحیه
papas
U
پاپ کشیش ناحیه
kirkman
U
عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
divined
U
کشیش استنباط کردن
lamaistic
U
وابسته به کشیش بودایی
divines
U
کشیش استنباط کردن
divine
U
کشیش استنباط کردن
ministers
U
وزیر مختار کشیش .
divining
U
کشیش استنباط کردن
curacies
U
معاونت کشیش بخش یادهستان
curacy
U
معاونت کشیش بخش یادهستان
sacerdotage
U
کشیش مابی جماعت کشیشان
ministerial
U
وابسته به وزیر یا کشیش اداری
prelate
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
prelates
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
he was ordained priest
U
اورا بسمت کشیش گماشتند
manse
U
محل سکنی خانه کشیش
manses
U
محل سکنی خانه کشیش
zucchetto
U
شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
tunicle
U
لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
parish
U
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
officiant
U
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
parishes
U
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
shaman
U
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
parish
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
the sovereign
U
پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
parishes
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
priestcraft
U
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
parish clerk
U
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
nonagium
U
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
lavabo
U
ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacons
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail
U
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
pastorally
U
چوپان وار کشیش وار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com