English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gantelope U باند برای دست دعوت به مبارزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gantlope U باند برای دست دعوت به مارزه
struggle for survival U مبارزه برای بقاء
struggle for existence U مبارزه برای زندگی
to bechon to a person to come U اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
call a metting U تعیین وقت و دعوت برای جلسه
in a battle for world domination U مبارزه برای سلطه جهان
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
convoke U برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
raise a fuss <idiom> U قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
power struggle U مبارزه برای صاحب مقام شدن
rematch U مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
course light U روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
approach schedule U برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
aggregates U کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
aggregate U کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
jujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
to ask somebody out for dinner U کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
fibre distributed data interface II U استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
fibres U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
G. U استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود
interband transition U انتقال باند- باند
control surface U کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
calling U دعوت
bidding U دعوت
summonsed U دعوت
summon U دعوت
summoned U دعوت
summonses U دعوت
invitation U دعوت
summonsing U دعوت
summons U دعوت
invitations U دعوت
ask U دعوت کردن
asked U دعوت کردن
asking U دعوت کردن
asks U دعوت کردن
invitation to treat U دعوت به مذاکره
boarding call U دعوت به بازدید
conference call U دعوت به سخنرانی
invitation to tender U دعوت به مناقصه
callers U دعوت کننده
invitation to tender U دعوت به مزایده
invites U دعوت کردن
invitation to treat U دعوت به معامله
to call in U دعوت کردن
convocate U دعوت کردن
convocator U دعوت کننده
caller U دعوت کننده
challenge U دعوت بجنگ
challenged U دعوت بجنگ
challenges U دعوت بجنگ
uninvited U دعوت نشده
unbidden U دعوت نشده
invited U دعوت کردن
invite U دعوت کردن
invitatory U متضمن دعوت
to invite [to] U دعوت کردن [به]
letter of invitation U رقعه دعوت
letter of invitation U دعوت نامه
turn to U مبارزه
fight U مبارزه
struggling U مبارزه
struggles U مبارزه
struggled U مبارزه
campaigned U مبارزه
struggle U مبارزه
bu U مبارزه
campaigns U مبارزه
campaign U مبارزه
fights U مبارزه
campaigning U مبارزه
kumite U مبارزه
band U باند
band width U باند
bands U باند
invitee U شخص دعوت شده
I am invited tonight of all nights . U دعوت شدم آن هم امشب
defiance U دعوت به جنگ بی اعتنایی
to proffer an invitation U رسما دعوت کردن
tender notice U اگهی دعوت به مناقصه
challenger U مبارزه طلب
joust U مبارزه کردن
combativeness U مبارزه طلبی
jousted U مبارزه کردن
to take up the gauntlet U مبارزه راپذیرفتن
sensei U مبارزه مسابقهای
defiance U مبارزه طلبی
outdare U به مبارزه طلبیدن
election campaign U مبارزه انتخاباتی
electioneering U مبارزه انتخاباتی
passives U مبارزه منفی
jousts U مبارزه کردن
jousting U مبارزه کردن
ippon kumite U مبارزه تک ضربهای
passive U مبارزه منفی
challengers U مبارزه طلب
face down <idiom> U به مبارزه طلبیدن
press campaign U مبارزه مطبوعاتی
jisen U مبارزه واقعی
battling U مبارزه ستیز
battles U مبارزه ستیز
battled U مبارزه ستیز
battle U مبارزه ستیز
combat U مبارزه کردن
combated U مبارزه کردن
combating U مبارزه کردن
combats U مبارزه کردن
jiya kumite U مبارزه ازاد
economic warfare U مبارزه اقتصادی
the campaign against terrorism U مبارزه با تروریسم
kyorougei U مبارزه تکواندو
budo U روش مبارزه
sambon kumite U مبارزه سه ضربهای
challengo U مبارزه کردن
kachi make U مبارزه تا مرگ
class struggle U مبارزه طبقهای
class struggle U مبارزه طبقاتی
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
brave U به مبارزه طلبیدن
literacy campaign U مبارزه با بی سوادی
braves U به مبارزه طلبیدن
braved U به مبارزه طلبیدن
defying U به مبارزه طلبیدن
braving U به مبارزه طلبیدن
defies U به مبارزه طلبیدن
bravest U به مبارزه طلبیدن
defy U به مبارزه طلبیدن
braver U به مبارزه طلبیدن
defied U به مبارزه طلبیدن
wavebands U باند موج
hachi maki U باند دور سر
waveband U باند موج
broadband U پهن باند
Citizens' Band U باند خصوصی
wave band U باند موج
Citizens' Band U باند شهروندان
x band U باند- ایکس
x band U باند فرکانس
broad band U پهن باند
Gate U ورودی به باند
frequency band U باند فرکانس
frequency band U باند بسامد
baseband U باند پایه
bandwidth U پهنای باند
band width U پهنای باند
side band U ساید باند
broad band U باند پهن
side band U باند کناری
guard band U باند نگهبان
photographic strip U باند عکاسی
airstrips U باند فرودگاه
band U باند بانداژ
landing strips U باند فرود
landing strip U باند فرود
runway U باند پرواز
runways U باند فرودگاه
k band U باند فرکانس
runways U باند پرواز
j band U باند فرکانس
bands U باند بانداژ
strip U باند فرود
airstrip U باند فرودگاه
runway U باند فرودگاه
energy band U باند انرژی
error band U باند خطا
approach route U مسیرفرود به باند
air strip U باند فرودگاه
wideband U پهنای باند
run way U باند فرود
interband U باند میانی
intermediate band U باند میانی
strapping U باند پیچی
p band U باند فرکانس
approach line U خط تقرب به باند
to throw down the glove U بجنگ تن بتن دعوت کردن
gauntlet U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
invite to tender U دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
to crash in [to a party] U بدون دعوت وارد شدن
rain check U نوید یا قول دعوت بعدی
gauntlets U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
to barge in U بدون دعوت وارد شدن
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque). U باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
to fling down the gauntlet U بجنگ تن بتن دعوت کردن
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
swordplay U مبارزه زور ازمایی
campaigned U لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
gage U مبارزه طلبی گروگذاشتن
fuku shiki kumite U بکارگیری کاتا در مبارزه
to take up the gauntlet U قبول مبارزه کردن
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
hajime U اغاز مبارزه کاراته
go dan kumite U مبارزه با ضربههای 5 تایی
to take up the glove U قبول مبارزه کردن
champions U مبارزه دفاع کردن از
campaigns U لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com