English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
reflectors U منعکس کننده
reflector U منعکس کننده
barrel reflector U منعکس کننده لوله
baffled U صفحه منعکس کننده
baffle U صفحه منعکس کننده
abat voix U منعکس کننده صدا
baffles U صفحه منعکس کننده
baffling U صفحه منعکس کننده
relucent U منعکس کننده نور متشعشع
barrel reflector U منعکس کننده وضع داخل لوله
deep scattering layer U لایههای منعکس کننده عمق دریا
periscope U منعکس کننده نور دریچه دید
periscopes U منعکس کننده نور دریچه دید
thermocline U لایه منعکس کننده صوت در اب دریا
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
blast valve U سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
oscillator U تفکیک کننده امواج اشکارساز
emitter U منتشر کننده پس دهنده امواج
lotic U زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
delineascope U پرژکتور منعکس کننده عکس در روی یک پرده پرژکتوراگراندیسمان عکس
homing adaptor U تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
self reflexive U منعکس کننده تصویر خود خود پژواکی
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
side reflector U منعکس کننده کناری رفلکتور کناری
reflectors U جسم منعکس کننده جسم صیقلی
reflector U جسم منعکس کننده جسم صیقلی
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
motorola U تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring U ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam U Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element U بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
ballooning U بالن
flask U بالن
flasks U بالن
ballooned U بالن
baleen U بالن
balloons U بالن
baloon بالن
balloon U بالن
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
kjeldahl flask U بالن کلدال
claisen flask U بالن کلایزن
hot air balloon U بالن ورزشی
hot-air balloon U بالن ورزشی
train oil U روغن بالن
whalers U صیاد بالن
whaler U صیاد بالن
hot-air balloons U بالن ورزشی
ground jointed flask U بالن سرسنبادهای
two necked flask U بالن دو دهانه
absorption flask U بالن جذب
round bottom flask U بالن ته گرد
three necked flask U بالن سه دهانه
filter flask U بالن صافی
volumetric flask U بالن ژوژه
baffling U منعکس
reflected U منعکس
baffled U منعکس
baffle U منعکس
baffles U منعکس
long necked flask U بالن گردن دراز
erlenmeyer flask U بالن ارلن مایر
burner U تولیدکننده حرارت در بالن
burners U تولیدکننده حرارت در بالن
volumetric flask U بالن حجم سنجی
short necked flask U بالن گردن کوتاه
dirigible U کشتی هوایی بالن
whitest U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
resound U منعکس کردن
image U منعکس کردن
reflects U منعکس شدن
reactive U منعکس شونده
reflect U منعکس شدن
ring with U منعکس کردن
images U منعکس کردن
resounds U منعکس کردن
reflecting U منعکس شدن
resounded U منعکس کردن
acetylization flask U بالن استیل دار کردن
whaleback U هر جسمی شبیه پشت بالن
porpoises U بالن یانهنگ دندان دار
porpoise U بالن یانهنگ دندان دار
spinnaker U بادبان 3 گوشه بشکل بالن
electrosensitive printer U چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
e mail U علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
kite U بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
radiosonde U بالن مخصوص سنجش هوادر هواسنجی
kites U بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
finback U بالن یا نهنگ سواحل اقیانوس اطلس
drag line U طنای اویزان از بالن هنگام فرود
reecho U دوبار منعکس شدن
reflectively U بطور منعکس شونده
reflective U بازتابنده منعکس سازنده
re echo U دوباره منعکس شدن
reflectional U بازتابنده منعکس سازنده
indirect lighting U نور منعکس شده
blubbering U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbered U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubber U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
flameout U قطع کار دستگاه ایجاد حرارت بالن
blubbers U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
pyrometer U وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
reflected binary code U رمز دودویی منعکس شده
catoptric U وابسته به ایینه ونور منعکس شده
mirrored U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirror U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrors U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
pibal U دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
maneuvering vent U شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
vent valve U دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
deflation port U سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
camera lucida U [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
rebounded U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
abat-voix U [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
rebound U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounding U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounds U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
backgrounds U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
background U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
ground swell U امواج
electromagnetic waves U امواج الکترومگنتیک
wander wave U امواج سیار
interference U تداخل امواج
brain waves U امواج مغزی
sky wave U امواج اسمانی
ground waves U امواج زمینی
radio waves U امواج رادیویی
pulsing U ضربان امواج
incoherent waves U امواج همدوس
oscilloscope U اشکارسازی امواج
spoondrift U ترشح امواج
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
the waves of the sea U امواج دریا
emissions U انتشار امواج
reverberations U برگشت امواج
thermal waves U امواج گرمایی
tosser U دستخوش امواج
gravitational waves U امواج جاذبه
gravitational waves U امواج گرانشی
hertzian waves U امواج هرتز
tidal waves U امواج جزرومدی
crashing waves U امواج خروشان
pulse U امواج ضربانی
reverberation U برگشت امواج
transient wave U امواج سیار
emission U انتشار امواج
gravity waves U امواج ثقلی
pulsed U امواج ضربانی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
conical scanning U ردیابی امواج به طورمخروطی
pulsing U پرتاب امواج انرژی
attenuation U افت قدرت امواج
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
bleeding U باند تداخل امواج
airwave U امواج رادیو و تلویزیون
diathermy interference U تداخل امواج دیاترمی
echoing U برگشت امواج رادار
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
wave band U دسته امواج رادیو
echo U برگشت امواج رادار
wave front U جبهه امواج رادیویی
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
propagation U پخش امواج یا اعلامیه
tidal wave U امواج جذر و مدی
echoed U برگشت امواج رادار
echoes U برگشت امواج رادار
hertzian wave U امواج هرتز hertz
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
conical scanning U انتشار مخروطی امواج
reverberations U برگشت دادن امواج
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
reverberation U برگشت دادن امواج
beach foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
homing mine U مین حساس به انعکاس امواج
back scattering U پخش معکوس امواج رادیویی
convergence zone U منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
beam width U عرض ستون امواج رادار
numbered wave U امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com