English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wide arm handstand U بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
following distance U فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space U در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
point blank range U فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
nipponese U ژاپنی
Japanese U ژاپنی
japan clover U شبدر ژاپنی
satsumas U سفالینهی ژاپنی
japanization U ژاپنی شدن
satsuma U سفالینهی ژاپنی
buddleia U بودله ژاپنی
kimonos U جامه ژاپنی
kimono U جامه ژاپنی
lac varnish U لاک ژاپنی
interval U فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
headstands U بالانس سر
handstand U بالانس
headstand U بالانس سر
swan support U بالانس قو
handstands U بالانس
swan balance U بالانس قو
japanize U بسبک ژاپنی در اوردن
bonsai U درخت کوچک ژاپنی.
shinai U خیزران شمشیربازی ژاپنی
kamikaze U هواپیماهای خودکشی ژاپنی
bonsais U درخت کوچک ژاپنی.
inverted cross U بالانس صلیب
tiger balance U بالانس ببر
static balance U بالانس ایستا
shoulder balance U بالانس شانه
armstand dive U بالانس برگشت
torsional ballance U بالانس پیچشی
peach basket U ویمیک بالانس
frog balance U بالانس قورباغهای
balance U بالانس کردن
balances U بالانس کردن
kendo U شمشیربازی ژاپنی باخیزران و با هر دو دست
hai ku U شعر بی قافیه سه سطری ژاپنی
kamikaze U خلبان ازجان گذشته ژاپنی
handstand U بالانس روی دست
handstands U بالانس روی دست
set off <idiom> U بالانس ایجاد کردن
hand balance U بالانس روی دست
frog head balance U بالانس قورباغهای روی سر
armstand dive U شیرجه توام با بالانس
moore U 081 زیر بالانس
fusuma U [چارچوب متحرک در خانه های ژاپنی]
chigi U [سنتوری پشت بام های ژاپنی]
a comparison between European and Japanese schools U مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
spaces U فاصله دادن فاصله داشتن
space U فاصله دادن فاصله داشتن
valdez U پرت بالانس از حالت نشسته
forearm balance U بالانس روی ساقهای دست
press-up U از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press up U از حالت زاویه به بالانس کشیدن
strelli U غلت عقب بطرف بالانس
press-ups U از حالت زاویه به بالانس کشیدن
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
english hand balance U بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
gobang U یکجوربازی ژاپنی که روی صفحه شطرنجی بازی میشود
jinrikisha U درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
jinriki U درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
candlesticks U بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
jiujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march U راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
salomon damper U خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
claque U دستهای که
congregational U دستهای
batch U دستهای
batches U دستهای
fascicular U دستهای
processionary U دستهای
fascicled U دستهای
denominational U دستهای
bunchy U دستهای
party lines U خط دستهای
party line U خط دستهای
production U تولید دستهای
poppyhead U گل اذین دستهای
block copolymer U همبسپار دستهای
gregarious U اجتماعی دستهای
group flashing light U چشمک زن دستهای
batch compiler U همگردان دستهای
batch file U فایل دستهای
multiple contact U کنتاکت دستهای
batch mode U باب دستهای
batch processing U پردازش دستهای
productions U تولید دستهای
pentadelphous U پنج دستهای
gallowglass U دستهای سرباز مزدور
wash your hands U دستهای خود را بشویید
asterism U برج دستهای از ستارگان
splitting U چند دستهای شدن
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
vespiary U اجتماع زنبوران دستهای زنبور
squadrons U دستهای از مردم گروه هواپیما
squadron U دستهای از مردم گروه هواپیما
prone float U روی شکم با دستهای کشیده
processionist U کسیکه با دستهای راه میافتد
dinosaurs U دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
deadman's float U شناور بودن با دستهای باز
feverweed U دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
Japonaiserie U [از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
batches U سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
batch U سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
deme U دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
chain gang U دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
fascicule U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fasciculus U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
maharajah U لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
fascicle U دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
maharaja U لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
bursts U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
hard handed U دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
maharajas U لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
burst U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
someone's hands are tied <idiom> U دستهای کسی بسته بودن [اصطلاح مجازی]
strappado U مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
monoprogramming system U سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
hurdy gurdy U نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
tiger press U حرکت از بالانس ساق دست به روی کف دست
batch U فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
batches U فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
windrow U دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است
happy family U دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
chain U لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
queues U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queued U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queueing U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
songfest U دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
queue U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
passionist U عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
forlorn hope U دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
chains U لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
streamed U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
job U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
Jehovah's Witnesses U دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
streams U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
jobs U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
stream U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
rje U سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند
capitulary U عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
balances U تراز کردن متعادل کردن بالانس
balance U تراز کردن متعادل کردن بالانس
ends U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
end U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
sequential U خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
soya U لوبیای روغن لوبیای ژاپنی
script U مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
logs U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
AUTOEXEC.BAT U فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
log U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
autoexec bat U در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
TDS U سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
bureaus U ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureau U ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
batch U فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
batches U فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
transaction U سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
diastema U فاصله
tele U فاصله
space U فاصله
spaces U فاصله
blankest U فاصله
hiatus U فاصله
blank U فاصله
blank character U فاصله
space bar U فاصله زن
spacing U فاصله
clearance U فاصله
space U جا فاصله
discontinuance U فاصله
spaces U جا فاصله
per saltum U بی فاصله
interregnum U فاصله
interregna U فاصله
en dash U خط فاصله ان
gaps U فاصله
equidistant U هم فاصله
gap U فاصله
interregnums U فاصله
em dash U خط فاصله ام
lengths U فاصله
interval U فاصله
range U فاصله
distances U فاصله
unremittingly U بی فاصله
head space U فاصله سر
intermezzo U فاصله
intermittence U فاصله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com