Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sennet
U
بافت حصیری
basket weave
U
بافت حصیری
plain weave
U
بافت حصیری
basket-weave
U
بافت حصیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
twill weave
U
بافت ساده حصیری
[که گاه در جاجیم و و گلیم و پتو بافی استفاده می شود.]
Other Matches
sennet
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
sennit
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
mixd weave
U
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
plain weave
U
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak
U
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave
U
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet
U
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
wall knot
U
گره حصیری
rattan fender
U
دفرای حصیری
brush matting
U
پوشش حصیری
coconut matting
U
پوشش حصیری
Sarab
U
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
matted
U
درهم برهم حصیری
caner
U
بافنده صندلی حصیری
bamboo curtain
U
مانع پردهء حصیری
deck chair
U
صندلی حصیری تاشو
boaters
U
کلاه حصیری لبهدار
matting
U
بوریا پوشش حصیری
stupa
U
کلاله بافتهای حصیری
sampan
U
قایق سقف حصیری وبادبانی
matting
U
بوریا بافی پوشش حصیری
bossed
U
پشت بند حصیری هدف
bosses
U
پشت بند حصیری هدف
bossing
U
پشت بند حصیری هدف
boss
U
پشت بند حصیری هدف
wickiup
U
کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
contexts
U
بافت
tissues
U
بافت
of a loose textture
U
شل بافت
grain
U
بافت
of a loose texture
U
شل بافت
contexture
U
بافت
tissue
U
بافت
fiber
U
بافت
knitted
U
بافت
textures
U
بافت
context
U
بافت
loose texture
U
بافت شل
knit goods
U
کش بافت
texture
U
بافت
neurine
U
بافت پی
gold tisane
U
زر بافت
plain weave
U
بافت ساده
chain stitch
بافت زنجیری
hand knife
U
خوش بافت
close-knit
U
ریز بافت
selvage
U
گرد بافت
hand knitted
U
دست بافت
fibrosis
U
تصلب بافت ها
histogen
U
بافت ساز
finespun
U
ریز بافت
histogenesis
U
بافت سازی
xylem
U
بافت چوبی
stroma
U
بافت نمدی
necrosis
U
بافت مردگی
soil texture
U
بافت خاک
nerve tissue
U
بافت عصبی
selvedge
U
گرد بافت
phloem
U
بافت لیفی
stroma
U
بافت بنیادی
vascular tissue
U
بافت اوندی
histology
U
بافت شناسی
histoloysis
U
بافت خواری
texture of soil
U
بافت خاک
welknit
U
خوش بافت
in vivo
U
بافت زنده
vascular tissue
U
بافت هادی
knit goods
U
کالای کش بافت
sclerenchyma
U
بافت زنبوری
grossest
U
درشت بافت
texture
U
بافت تاروپود
textures
U
بافت تاروپود
fibre
U
بافت لیف
web
U
بافت یا نسج
webs
U
بافت یا نسج
woof
U
دست بافت
woofs
U
دست بافت
texture
U
ترکیب بافت
typical
<adj.>
U
بافت معمولی
typical
<adj.>
U
بافت عادی
gross
U
درشت بافت
fibres
U
بافت لیف
grosses
U
درشت بافت
grossing
U
درشت بافت
grosser
U
درشت بافت
weaving draft
U
نقشه بافت
grossed
U
درشت بافت
style
U
سبک بافت
slit weave
U
بافت چاکدار
collenchyma
U
بافت کلانشیم
knotless
U
بافت شل و آزاد
knotless
U
بافت تقلبی
interlocking
U
بافت با قلاب
flat weave
U
تخت بافت
direction
U
سمت بافت
cellular
U
بافت سلولی
weaves
U
ساختن بافت
cellular tissue
U
بافت زنبوری
slip
U
خطا در بافت
homespun
U
بافت خانگی
sclerosis
U
تصلب بافت
adipose tissue
U
بافت چربی
weave
U
ساختن بافت
biopsy
U
بافت برداری
fiber
U
بافت لیف
sclerenchyma
U
بافت سخت سلولی
sequestrum
U
قسمت بافت مرده
woodiness
U
بافت چوبی وفوردرخت
soil separates
U
اجزاء بافت خاک
balanced plain weave
U
بافت ساده یک رو یک زیر
knotless
U
بافت بدون گره
regular weave
[plain]
U
بافت معمولی و ساده
wire netting
U
بافت توری سیمی
tightly weave
U
بافت پرتراکم و سفت
taffetized
U
دارای بافت تافته
steel fabric
U
بافت فولاد ساختمانی
warp
U
نخ تار
[در طول بافت]
contextual architecture
U
معماری بافت گرایی
blemish
[mistake]
U
عدم تقارن در بافت
reticulum
U
بافت همبند و مشبک
epithelialize
U
بافت پوششی شدن
lymphomatous
U
دارای بافت لنفی
lymphomatoid
U
دارای بافت لنفی
building steel lathing
U
بافت ساختمان فولادی
hypoxia
U
کاهش اکسیژن بافت
hypoxemia
U
کاهش اکسیژن بافت
collenchyma
U
بافت لانه زنبوری
histologist
U
متخصص بافت شناسی
histological
U
وابسته به بافت شناسی
histologic
U
وابسته به بافت شناسی
homespun
U
بافت میهنی وطنی
gauze
U
نوعی بافت توری
commissure
U
بافت عصبی رابط
fibrosis
U
افزایش بافت لیفی
fabrics
U
سبک بافت اساس
fabric
U
سبک بافت اساس
epithelize
U
بافت پوششی شدن
anterior commissure
U
بافت رابط قدامی
homemade
U
خانگی خانه بافت
suber
U
بافت چوب پنبهای
of a coarse fibre
U
درشت بافت زمخت
neuroglia
U
بافت حافظ عصب
histology
U
علم بافت شناسی
myoma
U
غده بافت ماهیچه
phelloderm
U
بافت چوب پنبهای
metal gauze
U
بافت توری فلزی
mesophyll
U
بافت درونی برگ
reticulum
U
بافت نگاهدارنده اعصاب
plain weave
U
پارچه ساده بافت
lymphopoiesis
U
تشکیل بافت لنفی
flat weave
U
بافت ساده و بدون پرز
regatta
U
پارچه نخی سفت بافت
commissurotomy
U
برداشتن بافت عصبی رابط
cotton duke
U
بافت ساده پنبهای یا کتانی
anomalous weave
U
بی نظمی و عدم تقارن در بافت
faille
U
نوعی پارچه ساده بافت
adenoidal
U
منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
scar tissue
U
بافت همبند جای زخم
textures
U
دارای بافت ویژهای نمودن
match
U
قرینه سازی در طرح یا بافت
tarlatan
U
پارچه نخی ساده بافت
suberose
U
دارای بافت چوب پنبهای
suberous
U
دارای بافت چوب پنبهای
texture
U
دارای بافت ویژهای نمودن
lymphoma
U
غده مرکب از بافت لنفاوی
intervenium
U
بافت میان رگهای برگ
aceratosis
U
نارسی و نابالغی بافت شاخی
biopsy
U
ازمایش میکروسکپی بافت زنده
neurogenic
U
ایجاد کننده بافت عصبی
regattas
U
پارچه نخی سفت بافت
parenchyma
U
مغز غده بافت اصلی
suberic
U
دارای بافت چوب پنبهای
dyed-in-the-wool
U
پیش از بافت رنگرزی شده
necrotic
U
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
cork
U
بافت چوب پنبه درخت بلوط
adenoma
U
ورم خوش خیم بافت غدهای
corks
U
بافت چوب پنبه درخت بلوط
albumen
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
albumens
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
conceit
U
[بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
suberization
U
ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
frostbite
U
یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
suberize
U
تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
gray matter
U
ماده خاکستری بافت عصبی مغز
Urban tissue sites
U
سایت های بافت فرسوده شهری
fibrocyte
U
سلول دوکی شکل بافت همبندی
Cicim
U
جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
adenoid
U
شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
bunting
U
پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
homograft
U
پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
welknit
U
سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
phlegmon
U
اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
to pace the web
U
پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
endodermis
U
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
essential elements
U
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
texture mapping
U
2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com