Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diriment
U
باطل کننده
nullifier
U
باطل کننده
extinctive
U
باطل کننده
revoker
U
باطل کننده
thwarter
U
باطل کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overrode
U
باطل کردن باطل ساختن
overrides
U
باطل کردن باطل ساختن
void
U
باطل شدن باطل کردن
override
U
باطل کردن باطل ساختن
an absurd notion
U
خیال باطل عقیده باطل
overridden
U
باطل کردن باطل ساختن
void
U
باطل
nulity
U
باطل
invalid
U
باطل
invalids
U
باطل
null
U
باطل
null and void
U
باطل
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
daydreams
U
خیال باطل
invalidated
U
باطل کردن
invalidates
U
باطل کردن
undo
U
باطل کردن
knock on the head
U
باطل کردن
undoes
U
باطل کردن
annul
U
باطل کردن
invalidate
U
باطل کردن
overrode
U
باطل کردن
invalidation
U
باطل سازی
overridden
U
باطل کردن
override
U
باطل کردن
strike out
U
باطل کردن
cancelling
U
باطل کردن
overrides
U
باطل کردن
annulled
U
باطل کردن
annulling
U
باطل کردن
annuls
U
باطل کردن
countercharm
U
باطل سحر
cancel
U
باطل کردن
defeasance
U
باطل سازی
lapsed ppa
U
باطل ملغی
derogate
U
باطل کردن
my cake is dough
U
نقشه ام باطل شد
void
U
باطل بی اثرکردن
over rule
U
باطل کردن
nulify
U
باطل کردن
disannul
U
باطل کردن
disnnul
U
باطل کردن
frustrate
U
باطل کردن
frustrates
U
باطل کردن
frustrating
U
باطل کردن
lapsable
U
باطل شدنی
frustrated
U
باطل بیهوده
cancels
U
باطل کردن
null and void
U
باطل و بی اثر
countermand
U
باطل ساختن
annulment
U
باطل سازی
annulation
U
باطل سازی
to cease to be in force
U
باطل شدن
to become inoperative
U
باطل شدن
inoperative
U
باطل نامعتبر
vain
U
باطل پوچ
futile
U
باطل عبث
invalid
U
باطل پوچ
anullment
U
باطل سازی
cancelation
[American]
U
باطل سازی
cancel
[booking, reservation]
U
باطل ساختن
withdraw
U
باطل کردن
revoke
U
باطل کردن
remit
U
باطل کردن
elide
U
باطل کردن
dissolve
U
باطل کردن
abolish
U
باطل کردن
abjure
U
باطل کردن
revocation
U
باطل سازی
recision
U
باطل سازی
nullification
U
باطل سازی
cancellation
U
باطل سازی
invalids
U
باطل پوچ
wastery
U
باطل ضایع
void result
U
نتیجه باطل
void contract
U
عقد باطل
nullifying
U
باطل کردن
dispense
U
باطل کردن
dispensed
U
باطل کردن
dispenses
U
باطل کردن
dispensing
U
باطل کردن
daydream
U
خیال باطل
to knock the bottom out of
U
باطل کردن
to be defected
U
باطل شدن
daydreamed
U
خیال باطل
daydreaming
U
خیال باطل
nullify
U
باطل کردن
wastry
U
باطل ضایع
nullifies
U
باطل کردن
quash
U
باطل کردن
quashed
U
باطل کردن
quashes
U
باطل کردن
abrogate
باطل کردن
rescind
U
باطل ساختن
rescinding
U
باطل ساختن
rescinds
U
باطل ساختن
nullified
U
باطل کردن
revocation
U
باطل سازی برگردانی
forfeited
U
مسابقه باطل شده
illusions
U
خیال باطل وهم
daydreams
U
خیال باطل کردن
daydreamed
U
خیال باطل کردن
forfeiting
U
مسابقه باطل شده
daydream
U
خیال باطل کردن
forfeits
U
مسابقه باطل شده
forfeit
U
مسابقه باطل شده
daydreaming
U
خیال باطل کردن
void
U
بی ارزش باطل کردن
dispense with
U
رهاشدن از باطل شدن
illusion
U
خیال باطل وهم
unavailable energy
U
نیروی عاطل و باطل
vicious circle of poverty
U
دور باطل فقر
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
franker
U
باطل کردن مصون ساختن
franked
U
باطل کردن مصون ساختن
frank
U
باطل کردن مصون ساختن
editis vanity
U
همه چیز باطل است
all is vanity
U
همه چیز باطل است
frankest
U
باطل کردن مصون ساختن
franking
U
باطل کردن مصون ساختن
falsifying
U
دست بردن در باطل ساختن
to set a
U
اندازه گرفتن باطل کردن
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque).
U
باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
falsify
U
دست بردن در باطل ساختن
falsifies
U
دست بردن در باطل ساختن
set aside
U
باطل کردن تخصیص دادن
franks
U
باطل کردن مصون ساختن
falsified
U
دست بردن در باطل ساختن
postmark
U
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
irrepealable
U
غیر قابل الغاء باطل نشدنی
postmarks
U
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
indefeasibly
U
بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
duress
U
در CL نیزمانند حقوق ماهر عمل یاتاسیس حقوقی ناشی از اکراه باطل است
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
dispelling
U
دفع کردن طلسم را باطل کردن
dispel
U
دفع کردن طلسم را باطل کردن
dispels
U
دفع کردن طلسم را باطل کردن
dispelled
U
دفع کردن طلسم را باطل کردن
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com