Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hightail
U
باسرعت عقب نشینی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skeet
U
باسرعت حرکت کردن
zipped
U
باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
zip
U
باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
zipping
U
باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
zips
U
باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
ruralize
U
ده نشینی کردن
to burn the midnighoil
U
شب نشینی کردن
pull away
U
عقب نشینی کردن
retreated
U
عقب نشینی کردن
withdraws
U
عقب نشینی کردن
retreating
U
عقب نشینی کردن
to lose ground
U
عقب نشینی کردن
retreat
U
عقب نشینی کردن
withdraw
U
عقب نشینی کردن
to fall back
U
عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw.
U
عقب نشینی کردن
drop back
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
give ground
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
to beat a retreat
U
عقب نشینی کردن
retreats
U
عقب نشینی کردن
to give ground
U
عقب نشینی کردن
cloisters
U
صومعه گوشه نشینی کردن
recoils
U
عقب نشینی کردن توپ
recoiled
U
عقب نشینی کردن توپ
crawfish
U
ازموضعی عقب نشینی کردن
cloister
U
صومعه گوشه نشینی کردن
to have a knock back
U
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
recoil
U
عقب نشینی کردن توپ
recoiling
U
عقب نشینی کردن توپ
in two shakes of a lamb's tail
<idiom>
U
باسرعت
swiftest
U
فرز باسرعت
lickety split
U
باسرعت وتعجیل
cursory
U
باسرعت وبیدقتی
amain
U
باسرعت کامل
full tilt
U
باسرعت زیاد
swift
U
فرز باسرعت
speeding
U
باسرعت راندن
speeds
U
باسرعت راندن
swifter
U
فرز باسرعت
speed
U
باسرعت راندن
apace
U
باسرعت زیاد
swifts
U
فرز باسرعت
blenches
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retires
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retire
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenched
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blench
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
withdrawal
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal
U
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
To draw in ones houns . Toback down . To retreat.
U
ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
liner
U
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
liners
U
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
klystron
U
لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
variable recoil
U
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
rifles
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
fall back
U
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
remote data concentrator
U
وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
wakes
U
شب نشینی
illuviation
U
ته نشینی
waked
U
شب نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
an eveing party
U
شب نشینی
adsorption
U
رو نشینی
deposit
U
ته نشینی
wake
U
شب نشینی
evening party
U
شب نشینی
retrocedence
U
پس نشینی
recoil
U
پی نشینی
sedimentary
U
ته نشینی
settling
U
ته نشینی
sedinentation
U
ته نشینی
subsidence
U
ته نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
soirTes
U
شب نشینی
soirees
U
شب نشینی
soiree
U
شب نشینی
recoiled
U
پی نشینی
nightlife
U
شب نشینی
recoiling
U
پی نشینی
precipitation
U
ته نشینی
deposits
U
ته نشینی
recoils
U
پی نشینی
hutment
U
کلبه نشینی
hypostatic
U
ناشی از ته نشینی
retreated
U
عقب نشینی
cotenancy
U
هم اجاره نشینی
retreating
U
عقب نشینی
break ground
U
عقب نشینی
retreats
U
عقب نشینی
retreat
U
عقب نشینی
recess
U
عقب نشینی
recesses
U
عقب نشینی
sequestered life
U
گوشه نشینی
seclusion
U
گوشه نشینی
urbanism
U
شهر نشینی
electrostatic procipitation
U
ته نشینی الکترواستاتیک
settlement
U
ته نشینی مسکن
recoils
U
عقب نشینی
recoiling
U
عقب نشینی
recoiled
U
عقب نشینی
recoil
U
عقب نشینی
suburbia
U
حومه نشینی
eremitic life
U
گوشه نشینی
eremitism
U
گوشه نشینی
fallback
U
عقب نشینی
sanctuaries
U
حق بست نشینی
sanctuary
U
حق بست نشینی
retrocedence
U
عقب نشینی
retrocession
U
عقب نشینی
silting
U
رسوب ته نشینی
urbanization
U
شهر نشینی
katabasis
U
عقب نشینی
line of retreat
U
خط عقب نشینی
settlements
U
ته نشینی مسکن
sedimentation pond
U
حوضچه ته نشینی
tenantry
U
اجاره نشینی
nomadism
U
کوچ نشینی
solitariness
U
گوشه نشینی
reclvsion
U
گوشه نشینی
recoil mechanism
U
مکانیسم عقب نشینی
to beat a retreat
U
کوس عقب نشینی
sink
U
ته نشینی حفره یاگودال
urbanist
U
وابسته بشهر نشینی
subornation
U
زیر پا نشینی اغواء
sinks
U
ته نشینی حفره یاگودال
to sound the retreat
U
شیپورعقب نشینی زدن
rocket propulsion
U
فشارعقب نشینی موشک
retirement
U
عقب نشینی اختیاری
backblast
U
موج عقب نشینی
recoil mechanism
U
دستگاه عقب نشینی
urbanistic
U
وابسته بشهر نشینی
blowback
U
عقب نشینی خودکار
companionship
U
مصاحبت پهلو نشینی
sedimentation analysis
U
تجزیه بروش ته نشینی
blowback
U
ضربه عقب نشینی
setbacks
U
فشار عقب نشینی
back pressure
U
فشار عقب نشینی
setback
U
فشار عقب نشینی
scuttling
U
عقب نشینی روزنه
scuttles
U
عقب نشینی روزنه
scuttled
U
عقب نشینی روزنه
scuttle
U
عقب نشینی روزنه
colonial
U
معماری کوچ نشینی
long recoil
U
عقب نشینی طولانی
backblast
U
شعله عقب نشینی
ebb current
U
عقب نشینی اب دریا
forced withrawal
U
عقب نشینی اجباری
short recoil
U
عقب نشینی کوتاه
variable slide
U
طول عقب نشینی متغیر
breakdown
U
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
setback
U
نیروی عقب نشینی توپ
recoil pit
U
چاله عقب نشینی لوله
to sound a retreat
U
شیپور عقب نشینی زدن
obmutescence
U
خاموش نشینی سکوت عمدی
retreating
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
setbacks
U
نیروی عقب نشینی توپ
retreating
U
عقب نشینی کناره گیری
retreat
U
عقب نشینی کناره گیری
retreat
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
recoil operated
U
مجهز به دستگاه عقب نشینی
recoil system
U
سیستم عقب نشینی توپ
retreated
U
عقب نشینی کناره گیری
hermitic
U
وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
alluvial
U
ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
recoilless rifle
U
تفنگ بدون عقب نشینی
insula
U
دستگاه عمارت اجاره نشینی
to sound the retire
U
شیپور عقب نشینی زدن
counter recoil
U
برگشتن لوله پس از عقب نشینی
straddled
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddle
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
retreats
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
long recoil
U
طول عقب نشینی زیاد
they are in full retreat
U
سخت عقب نشینی می کنند
breakdowns
U
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
a white collar job
U
کار پشت میز نشینی
retreated
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreats
U
عقب نشینی کناره گیری
straddles
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
back pressure
U
فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
retreat
U
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
The army had to retreat from the battlefield.
U
ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
beauty is in the eyes of the beholder
<proverb>
U
اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
choke ring
U
رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
jet propulsion
U
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
shoot the duck
U
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
disengagement
U
جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
inclusus
U
گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
gunner's rule
U
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
safety
U
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com