English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slant U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slants U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
statue of liberty play U بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
handball U بازی بین دو تیم هفت نفره با شش بازیگر ویک دروازه بان
triple option U بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
skates U بازی تهاجمی
skated U بازی تهاجمی
skate U بازی تهاجمی
scrappy U بازی تهاجمی سریع
scrappier U بازی تهاجمی سریع
scrappiest U بازی تهاجمی سریع
quarterback sneak U حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
end run U بازی تهاجمی با دور زدن دفاع
field player U بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
short side U خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
shot direct at goal U شوت مستقیم به دروازه
goal kick U ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
quick opener U بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
rompish U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
rompy U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
angular parallax U تقرب زاویهای دید شکست زاویهای نور
disqualifications U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualification U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
ice time U مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
man down U بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
to play up to another actor بدانگونه درنمایش بازی کردن که بازیگر دیگر سر ذوق آید
He hinted me indirectly tha . . . U بطور غیر مستقیم به من فهماند که ...
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
scorecards U کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
scorecard U کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
play U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
playing U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
played U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
plays U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
deictic U بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
attributively U بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
mats U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mat U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout U پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
kick save U نجات دروازه با پای دروازه بان
bain-marie U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
double boiler U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
water quench U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
waterbath U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
water bath U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
dasd U Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directed U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
attacking [style of play, player] <adj.> U تهاجمی
offensive <adj.> U تهاجمی
aggressive U تهاجمی
incursive U تهاجمی
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
play marking U حرکات تهاجمی
offensive alliance U پیمان تهاجمی
offensive weapon U سلاح تهاجمی
offensive war U جنگ تهاجمی
offensive league U اتحادیه تهاجمی
offensive block U دفاع تهاجمی
power struggle U نقشه تهاجمی
power play U نقشه تهاجمی
furor U خشم تهاجمی
hard advertising U تبلیغات تهاجمی
dash U کشتی تهاجمی
shock troops U گروه تهاجمی
dashed U کشتی تهاجمی
dashes U کشتی تهاجمی
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
look-in U روش پاس تهاجمی
offensive movement U حرکت تهاجمی شمشیرباز
offensives U اهانت امیز تهاجمی
offensive U اهانت امیز تهاجمی
slot t U نوعی طرح تهاجمی
attack cargo ship U ناو باربری تهاجمی
slot formation U نوعی طرح تهاجمی
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
simple wing U طرح تهاجمی با خط نامتعادل
hard chine U خن زاویهای
trigonous U سه زاویهای
angular U زاویهای
triangulate U سه زاویهای
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
offensive U تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensives U تهاجم تهاجمی حمله عمومی
flying wedge U نوعی مانور تهاجمی قدیمی
cover an angle U زاویهای را بستن
angular velocity U تندی زاویهای
distortions U کرنش زاویهای
distortion U کرنش زاویهای
elongation U فاصله زاویهای
angular velocity U سرعت زاویهای
angle strain U کرنش زاویهای
angular frequency U بسامد زاویهای
angular frequency U فرکانس زاویهای
angular displacement U اختلاف زاویهای
angular speed U سرعت زاویهای
angular momentum U مقدارحرکت زاویهای
angular acceleration U شتاب زاویهای
angular momentum U تکانه زاویهای
angle strain U کشیدگی زاویهای
angular parallax U پارالاکس زاویهای
angular acceleratin U شتاب زاویهای
angle milling cutter U فرزکننده زاویهای
angular distribution U توزیع زاویهای
radian frequency U فرکانس زاویهای
angular distance U فاصله زاویهای
angular travel U حرکت زاویهای
angular correlation U همبستگی زاویهای
angular diameter U قطر زاویهای
angular displacement U جابجایی زاویهای
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation U کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
split t U نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
decagon U شکل ده ضلعی و ده زاویهای
angular deformation U تغییر شکل زاویهای
angular kinematics U حرکت شناسی زاویهای
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای
angular probability distribution U توزیع زاویهای احتمال
angle grinder U پرداخت کننده زاویهای
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
spin angular momentum U اندازه حرکت زاویهای اسپینی
spin angular momentum U اندازه حرکت زاویهای اسپین
angular velocity U سرعت زاویهای رهایی بمب
turns U تغییر زاویهای مسیر هواپیما
turn U تغییر زاویهای مسیر هواپیما
goalpost U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
leg theory U روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
angular variability U تغییرات زاویهای حرکت باد یامسیر ان
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
declination U فاصله زاویهای تا جسمی روی کره سماوی
gyro U وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
strong side U سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
races U دویدن
Running <adj.> U دویدن
runs U دویدن
run U دویدن
double U دویدن
doubled U دویدن
raced U دویدن
race U دویدن
doubled up U دویدن
to run through U دویدن
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
on the go <idiom> U مشغول دویدن
outruns U در دویدن جلوافتادن
run for it <idiom> U به ضرب دویدن
re-runs U دوباره دویدن
outrun U در دویدن جلوافتادن
re-running U دوباره دویدن
re-run U دوباره دویدن
re-ran U دوباره دویدن
runout U محوطه دویدن
running with the ball U با توپ دویدن
tracks U مسابقه دویدن
footrace U مسابقه دویدن
scuttling U بسرعت دویدن
jogged U اهسته دویدن
roil U دنبال هم دویدن
leap U جستن دویدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com