English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
skate U بازی تهاجمی
skated U بازی تهاجمی
skates U بازی تهاجمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
scrappier U بازی تهاجمی سریع
scrappiest U بازی تهاجمی سریع
scrappy U بازی تهاجمی سریع
slant U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slants U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
end run U بازی تهاجمی با دور زدن دفاع
quick opener U بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
statue of liberty play U بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
triple option U بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
Other Matches
aggressive U تهاجمی
offensive <adj.> U تهاجمی
attacking [style of play, player] <adj.> U تهاجمی
incursive U تهاجمی
offensive war U جنگ تهاجمی
offensive weapon U سلاح تهاجمی
dashed U کشتی تهاجمی
dashes U کشتی تهاجمی
hard advertising U تبلیغات تهاجمی
power struggle U نقشه تهاجمی
power play U نقشه تهاجمی
dash U کشتی تهاجمی
shock troops U گروه تهاجمی
offensive league U اتحادیه تهاجمی
offensive block U دفاع تهاجمی
offensive alliance U پیمان تهاجمی
play marking U حرکات تهاجمی
furor U خشم تهاجمی
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
slot formation U نوعی طرح تهاجمی
slot t U نوعی طرح تهاجمی
offensive movement U حرکت تهاجمی شمشیرباز
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
attack cargo ship U ناو باربری تهاجمی
offensive U اهانت امیز تهاجمی
simple wing U طرح تهاجمی با خط نامتعادل
look-in U روش پاس تهاجمی
offensives U اهانت امیز تهاجمی
offensives U تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensive U تهاجم تهاجمی حمله عمومی
flying wedge U نوعی مانور تهاجمی قدیمی
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
split t U نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
leg theory U روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
strong side U سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
solitaire U تک بازی
hopscotch U بازی لی لی
gaming U بازی
openness U بازی
patulousness U بازی
solitaires U تک بازی
dibasic U دو بازی
watermanship U اب بازی
sportiveŠetc U بازی کن
game U بازی
play U بازی
plain dealing U بازی
slackness U بازی
fun U بازی
played U بازی
actions U بازی
clearance U بازی
grey hound U سگ بازی
homes U بازی
home U بازی
basics U بازی
action U بازی
playing U بازی
partie U بازی
falconine U بازی
plays U بازی
basic U بازی
footballers U فوتبال بازی کن
gimmickry U حقه بازی
game of chance U بازی قمار
conjury U شعبده بازی
footballer U فوتبال بازی کن
toy U بازی کردن
toys U اسباب بازی
Frisbees U بازی با فریزبی
twiddles U بازی کردن
toys U بازی کردن
holdout U خودداری از بازی
game cycle U دوره بازی
play-acting U تو بازی رفتن
party politics U حزب بازی
play-act U بازی کردن
play-act U تو بازی رفتن
play-acted U بازی کردن
play-acted U تو بازی رفتن
jiggery-pokery U حقه بازی
toy U اسباب بازی
play-acting U بازی کردن
game ball U توپ بازی
holdouts U خودداری از بازی
factionalism U فرقه بازی
twiddling U بازی کردن
play-acts U بازی کردن
twiddled U بازی کردن
dib U تیله بازی
ingenuousness U راست بازی
dibs U بازی نرد
favoritism U پارتی بازی
doll play U عروسک بازی
double dealing U حقه بازی
paraphrase U بازی با الفاظ
To be acting. To put it on . U رل بازی کردن
paraphrased U بازی با الفاظ
footballs U بازی فوتبال
football U بازی فوتبال
paraphrases U بازی با الفاظ
rinks U یخ بازی کردن
rinks U میدان یخ بازی
rink U یخ بازی کردن
paraphrasing U بازی با الفاظ
field of play U زمین بازی
dib U قاپ بازی
sodomyh U بچه بازی
free play U بازی ازاد
free handedness U دست بازی
sheep's eyes U نظر بازی
shell game U گردو بازی
four handed game U بازی چهارنفره
fornication U جنده بازی
play-acts U تو بازی رفتن
fitting clearance U بازی مناسب
flimflam U حقه بازی
play on words <idiom> U بازی با کلمات
miscast U بد بازی کردن
twiddle U بازی کردن
crampet game U بازی شطرنج
cunningly U به حیله بازی
first hand U نخستین بازی کن
dangerous play U بازی خطرناک
rink U میدان یخ بازی
Frisbee U بازی با فریزبی
agiotage U سفته بازی
stock jobbery U سفته بازی
trick U شعبده بازی
tricked U شعبده بازی
tricking U شعبده بازی
sporting U بازی دوست
achate U مهرهء بازی
tooth clearance U بازی دندانه
handout U نوبت بازی
handouts U نوبت بازی
polo U چوگان بازی
cog U حقه بازی
cogs U حقه بازی
golfing U بازی گلف
acrobacy U بند بازی
taw U مهره بازی
bandied U چوگان بازی کچ
bandies U چوگان بازی کچ
bandy U چوگان بازی کچ
bandying U چوگان بازی کچ
team game U بازی گروهی
trapze U بند بازی
chicaneries U حیله بازی
chicanery U حیله بازی
actuble U بازی کردن
active sodomy U بچه بازی
acrobatism U ریسمان بازی
hustle U بازی هشیارانه
hustled U بازی هشیارانه
hustles U بازی هشیارانه
skiing U اسکی بازی
winners U برنده بازی
to make a goal U یک بازی بردن
winner U برنده بازی
to keep score U بازی رانگاهداشتن
video game U بازی دیدنی
video games U بازی دیدنی
sharp practice U حقه بازی
playgrounds U زمین بازی
playground U زمین بازی
three knights' game U بازی سه اسب
hawking U قوش بازی
stanzas U بخشی از بازی
stanza U بخشی از بازی
hustling U بازی هشیارانه
basketball U بازی بسکتبال
cage U بازی بسکتبال
cages U بازی بسکتبال
passive play U بازی غیرفعال
rugby U بازی رگبی
the fancy U مشت بازی
the game is up U بازی تمام شد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com