English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cage U بازی بسکتبال
cages U بازی بسکتبال
basketball U بازی بسکتبال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
netball U بازی شبیه بسکتبال با 7بازیگر
Other Matches
basketball U بسکتبال
hoop U حلقه بسکتبال
quintet U تیم بسکتبال
biddy basketball U بسکتبال کودکان
hoops U حلقه بسکتبال
five U تیم بسکتبال
baskets U حلقه بسکتبال
basket U حلقه بسکتبال
quintets U تیم بسکتبال
backboard U تخته بسکتبال
basketball U توپ بسکتبال
stuff U ابشار در حلقه بسکتبال
double dribble U خطای دوبل در بسکتبال
three second rule U قانون 3 ثانیه در بسکتبال
ten second rule U قانون 01 ثانیه در بسکتبال
three second violation U خطای 3 ثانیه در بسکتبال
stuffs U ابشار در حلقه بسکتبال
twentyfour second rule U قانون 42 ثانیه در بسکتبال
stuffed U ابشار در حلقه بسکتبال
three point play U خطا روی پرتابگر در بسکتبال
belly U قسمت زیر تخته بسکتبال
bellies U قسمت زیر تخته بسکتبال
swish U گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال
swished U گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال
swishing U گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال
swishes U گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
twentyfour second clock U ساعت نشاندهنده قانون 42ثانیه در بسکتبال
three second clock U ساعت نشاندهنده قانون 3ثانیه در بسکتبال
backiron U صفحه فلزی پشت حلقه بسکتبال
three point circle U قوس زمین زیر حلقه بسکتبال
boards U برگشت توپ از تخته بسکتبال دیوار چوبی دور زمین
baseball pass U پاس با یک دست از کنار گوش در بسکتبال نوعی پرتاب توپ
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
tap in U والیبالی زدن توپ بسکتبال انداختن گوی گلف با ضربه ارام به سوراخ
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
solitaires U تک بازی
game U بازی
grey hound U سگ بازی
falconine U بازی
plays U بازی
gaming U بازی
openness U بازی
hopscotch U بازی لی لی
solitaire U تک بازی
watermanship U اب بازی
plain dealing U بازی
patulousness U بازی
partie U بازی
dibasic U دو بازی
basic U بازی
play U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
clearance U بازی
action U بازی
actions U بازی
home U بازی
homes U بازی
played U بازی
playing U بازی
basics U بازی
slackness U بازی
fun U بازی
miscast U بد بازی کردن
mountebankery U چاچول بازی
sodomyh U بچه بازی
paraphrased U بازی با الفاظ
off hand game U بازی غیررسمی
off hand game U بازی جنبی
on side U پایان بازی
paraphrase U بازی با الفاظ
papistry U پاپ بازی
job stick U دسته بازی
open heartedness U راست بازی
lusory U بازی کن خنده کن
stock jobbery U سفته بازی
legerdemain U حقه بازی
knuckle bone U قاب بازی
toys U اسباب بازی
plaything U اسباب بازی
playthings U اسباب بازی
toy U بازی کردن
toy U اسباب بازی
taw U مهره بازی
jugglery U شعبده بازی
toys U بازی کردن
let us play U بازی کنیم
swordsmanship U شمشیر بازی
stock jobbing U سفته بازی
mountebankery U زبان بازی
fences U شمشیر بازی
misplay U بازی اشتباه
stoppage of the game U توقف بازی
middle game U وسط بازی
malversation U دغل بازی
surf riding U موج بازی
skiing U اسکی بازی
fence U شمشیر بازی
passive play U بازی غیرفعال
red tapery U قرطاس بازی
puppet show U خیمه شب بازی
rinks U یخ بازی کردن
pugilism U بوکس بازی
priestcraft U کشیش بازی
radial play U بازی شعاعی
popery U پاپ بازی
playing time U مدت بازی
playing the man U بازی روانی
rinks U میدان یخ بازی
ropery U طناب بازی
puppetry U خیمه شب بازی
puppetry U عروسک بازی
rooker U یکجورکفش یخ بازی
footballs U بازی فوتبال
rope dancing U بند بازی
quiot U لیس بازی
football U بازی فوتبال
quackery U حقه بازی
rope dancing U ریسمان بازی
pyrotechny U فن اتش بازی
pyrotechnic display U اتش بازی
radial play U بازی عرضی
playing the man U بازی با حریف
shell game U گردو بازی
play away U به بازی گذراندن
paraphrasing U بازی با الفاظ
pedophilia U بچه بازی
pederosis U بچه بازی
footballer U فوتبال بازی کن
footballers U فوتبال بازی کن
pederasty or pae U بچه بازی
paraphrases U بازی با الفاظ
sheep's eyes U نظر بازی
play therapy U بازی درمانی
twiddling U بازی کردن
playing the board U بازی فی نفسه
twiddle U بازی کردن
playing the board U بازی بر صفحه
twiddled U بازی کردن
rink U یخ بازی کردن
playing court U زمین بازی
rink U میدان یخ بازی
twiddles U بازی کردن
playact U رل بازی کردن
pederasty U بچه بازی
inning U یک دوره بازی
cogs U حقه بازی
doll play U عروسک بازی
skate U بازی تهاجمی
dibs U بازی نرد
dib U تیله بازی
skated U بازی تهاجمی
dangerous play U بازی خطرناک
skates U بازی تهاجمی
cunningly U به حیله بازی
video game U بازی دیدنی
video games U بازی دیدنی
sharp practice U حقه بازی
crampet game U بازی شطرنج
hawking U قوش بازی
double dealing U حقه بازی
playgrounds U زمین بازی
stanzas U بخشی از بازی
hustle U بازی هشیارانه
hustled U بازی هشیارانه
hustles U بازی هشیارانه
hustling U بازی هشیارانه
fitting clearance U بازی مناسب
first hand U نخستین بازی کن
field of play U زمین بازی
rugby U بازی رگبی
favoritism U پارتی بازی
factionalism U فرقه بازی
power game U بازی قدرتی
power games U بازی قدرتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com