English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
movement off-the-ball U بازی بدون توپ [تمرین ورزش فوتبال]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cutback U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
cutbacks U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
carry one's bat U تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
kick about U فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
maiden over U بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
play out one's option U ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
To play for love . U عشقی بازی کردن ( بدون شرط بندی پولی )
Other Matches
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
playing U بازی
actions U بازی
watermanship U اب بازی
hopscotch U بازی لی لی
solitaires U تک بازی
solitaire U تک بازی
falconine U بازی
dibasic U دو بازی
plays U بازی
clearance U بازی
game U بازی
play U بازی
grey hound U سگ بازی
played U بازی
fun U بازی
slackness U بازی
action U بازی
basic U بازی
plain dealing U بازی
homes U بازی
basics U بازی
partie U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
home U بازی
patulousness U بازی
gaming U بازی
openness U بازی
doubtlessly U بدون شک
not nearctic U بدون
indubitable U بدون شک
and no mistake U بدون شک
without U بدون
ex U بدون
ex- U بدون
sans U بدون
goalless U بدون گل
acheilous U بدون لب
acheilos U بدون لب
undoubted U بدون شک
undoubtedly U بدون شک
but U بدون
unstressed U بدون مد
i'll warrant U بدون شک
bottomless U بدون ته
obtrusively U بدون حق
wanting U بدون
to a certainty U بدون شک
playing the board U بازی فی نفسه
pederasty or pae U بچه بازی
playing the board U بازی بر صفحه
checkers U بازی چکرز
dib U تیله بازی
fitting clearance U بازی مناسب
playing the man U بازی با حریف
dib U قاپ بازی
dangerous play U بازی خطرناک
gambling U قمار بازی
pederasty U بچه بازی
cunningly U به حیله بازی
flimflam U حقه بازی
game ball U توپ بازی
playing court U زمین بازی
playact U رل بازی کردن
free play U بازی ازاد
mimed U لال بازی
first hand U نخستین بازی کن
pederosis U بچه بازی
fornication U جنده بازی
pedophilia U بچه بازی
field of play U زمین بازی
favoritism U پارتی بازی
mime U لال بازی
double dealing U حقه بازی
play away U به بازی گذراندن
play therapy U بازی درمانی
doll play U عروسک بازی
mimes U لال بازی
dibs U بازی نرد
four handed game U بازی چهارنفره
free handedness U دست بازی
threesome U بازی سه نفری
playtime U هنگام بازی
sport U بازی شوخی
lusory U بازی کن خنده کن
hocus pocus U حقه بازی
headwork U با سر بازی کردن
headhunting U خشونت در بازی
harlepuinade U حقه بازی
hard game U بازی دشوار
malversation U دغل بازی
hanky panky U روباه بازی
hanky panky U حقه بازی
hopscotch U بازی اکرودوکر
let us play U بازی کنیم
inning U یک دوره بازی
job stick U دسته بازی
ingenuousness U راست بازی
catch U بازی دستش ده
jugglery U شعبده بازی
sports U بازی شوخی
indirection U دغل بازی
knuckle bone U قاب بازی
sported U بازی شوخی
legerdemain U حقه بازی
middle game U وسط بازی
misplay U بازی اشتباه
mountebankery U زبان بازی
gamesomeness U بازی گوشی
open heartedness U راست بازی
game theory U تئوری بازی
papistry U پاپ بازی
game theory U نظریه بازی
game plan U استراتژی بازی
game of chance U بازی قمار
game cycle U دوره بازی
passive play U بازی غیرفعال
trickery U حیله بازی
bump U بازی کردن
grandstand play U بازی مهیج
mountebankery U چاچول بازی
halt back U میان بازی کن
stick U چوب بازی
hocus pocus U ورودحقه بازی
off hand game U بازی غیررسمی
half time U نیمه بازی
half back U میان بازی کن
off hand game U بازی جنبی
on side U پایان بازی
threesomes U بازی سه نفری
cage U بازی بسکتبال
chicaneries U حیله بازی
bandying U چوگان بازی کچ
bandy U چوگان بازی کچ
bandies U چوگان بازی کچ
bandied U چوگان بازی کچ
toy U اسباب بازی
toy U بازی کردن
toys U اسباب بازی
toys U بازی کردن
fencing U ششمشیر بازی
doubled up U بازی دوبل
doubled U بازی دوبل
double U بازی دوبل
hanky-panky U روباه بازی
hanky-panky U حقه بازی
chicanery U حیله بازی
golfing U بازی گلف
rink U میدان یخ بازی
hustling U بازی هشیارانه
hustles U بازی هشیارانه
hustled U بازی هشیارانه
hustle U بازی هشیارانه
cogs U حقه بازی
cog U حقه بازی
polo U چوگان بازی
badminton U بازی بدمینتون
handouts U نوبت بازی
handout U نوبت بازی
sporting U بازی دوست
tricking U شعبده بازی
tricked U شعبده بازی
trick U شعبده بازی
charade U نوعی بازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com