Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cradler
U
بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
laxman
U
بازیگر لاکراس
digger
U
بازیگر ماهر و سمج درگرفتن گوی از گوشها
penalty kicker
U
بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
send in
U
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
double footed
U
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
lacrosse
U
لاکراس
lacrosse field
U
زمین لاکراس
collars
U
گلوی چوب لاکراس
collar
U
گلوی چوب لاکراس
brush off
U
پرده در بازی لاکراس
goal crease
U
نیمدایره جلودروازه لاکراس
high sticking
U
خطا با ضربه چوب لاکراس
netting
U
قسمت توردار چوب لاکراس
bounce pass
U
پاس با ضربه به زمین لاکراس
cradles
U
حفظ گوی در تور چوب لاکراس
cradled
U
حفظ گوی در تور چوب لاکراس
cradle
U
حفظ گوی در تور چوب لاکراس
hurling
U
نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
dip dodge
U
رد شدن از حریف با تغییردادن چوب لاکراس به دست دیگر
jab checking
U
فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف
boxla
U
مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده
box lacrosse
U
مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده
buckets
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
indian pendants
U
ریسمانهای انتهای چوب که کیسه لاکراس با ان سست یاتنگ میشود
goal light
U
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
bomb
U
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombed out
U
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombed
U
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombs
U
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
studious
<adj.>
U
ماهر
sedulous
<adj.>
U
ماهر
handy
U
ماهر
workmanly
U
ماهر
he was neat
U
ماهر
wieldy
U
ماهر
skilful
U
ماهر
fine fingered
U
ماهر
assiduous
<adj.>
U
ماهر
deft
U
ماهر
diligent
<adj.>
U
ماهر
light footed
U
ماهر
light handed
U
ماهر
knacky
U
ماهر
neat handed
U
ماهر
skilled
U
ماهر
hardworking
<adj.>
U
ماهر
industrious
<adj.>
U
ماهر
workmanlike
U
ماهر
expert
U
ماهر
proficient
U
ماهر
adroit
<adj.>
U
ماهر
skillful
U
ماهر
skillful Šetc
U
ماهر
handier
U
ماهر
handiest
U
ماهر
dexterous
U
ماهر
dextrous
U
ماهر
industrious
U
ماهر
pert
U
ماهر
experts
U
ماهر
adept
U
ماهر
articulate
U
ماهر در صحبت
great
U
متعدد ماهر
slick
U
ماهر صاف
articulates
U
ماهر در صحبت
journeymen
U
کارگر ماهر
craftsmen
U
کارگر ماهر
craftsman
U
کارگر ماهر
great-
U
متعدد ماهر
articulating
U
ماهر در صحبت
slickest
U
ماهر صاف
tactically
U
ماهر ماهرانه
nattier
U
پاکیزه ماهر
nattiest
U
پاکیزه ماهر
natty
U
پاکیزه ماهر
understandings
U
مطلع ماهر
understanding
U
مطلع ماهر
master
U
ماهر شدن
mastered
U
ماهر شدن
masters
U
ماهر شدن
journeyman
U
کارگر ماهر
jimmies
U
ماهر دیلم
jimmy
U
ماهر دیلم
tactical
U
ماهر ماهرانه
skilled
U
ماهر و باتجربه
cunning
U
ماهر زیرکی
qualifies
U
ماهر شدن
marksman
U
تیرانداز ماهر
marksmen
U
تیرانداز ماهر
qualify
U
ماهر شدن
light foot
U
ماهر تردست
skilled labour
U
کارگر ماهر
flunkys
U
غیر ماهر
greatest
U
متعدد ماهر
flunkeys
U
غیر ماهر
semi skilled
U
نیمه ماهر
scientail
U
ماهر علمی
water dog
U
شناگر ماهر
versant
U
ماهر واستاد
semiskilled
U
نیمه ماهر
expert gunner
U
توپچی ماهر
flunkies
U
غیر ماهر
skilled worker
U
کارگر ماهر
flunky
U
غیر ماهر
flunkey
U
غیر ماهر
sharpshooter
U
تیرانداز ماهر
shotmaker
U
شوت زن ماهر
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
fumble
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
reinsman
U
سوار کار ماهر
snipers
U
تیرانداز ماهر تفنگ
ace
U
خلبان ماهر و متهور
qualified
U
صلاحیت دار ماهر
sniper
U
تیرانداز ماهر تفنگ
shots
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
semi skilled worker
U
کارگر نیمه ماهر
unskilled worker
U
کارگر غیر ماهر
shot
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
master
U
ماهر شدن در چیزی
mastered
U
ماهر شدن در چیزی
masters
U
ماهر شدن در چیزی
navvies
U
کارگر غیر ماهر
navvy
U
کارگر غیر ماهر
figure skater
U
اسکیت باز ماهر
skillful weaver
U
بافنده ماهر و خبره
building craftsman
U
کارگر ماهر ساختمانی
aces
U
خلبان ماهر و متهور
guard
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
toxophilite
U
تیرانداز ماهر با تیر و کمان
marksman
U
تیرانداز ماهر
[ارتش و ورزش]
gift of the gab
<idiom>
U
درصحبت کردن ماهر بودن
orion
U
منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
stickhandler
U
شخص ماهر در استفاده ازچوب هاکی
mudder
U
اسب ماهر در مسیر خیس وگلی
streetwise
U
ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
digger
U
پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
unskilled labor
U
نیروی کارغیر ماهر غیر متخصص
roughrider
U
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
punter
U
دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
punters
U
دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
demolition derby
U
مسابقه رانندگان ماهر درزدن اتومبیلهای کهنه به یکدیگر
bridge
U
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
U
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges
U
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bunter
U
توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
Grands Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grand Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
duress
U
در CL نیزمانند حقوق ماهر عمل یاتاسیس حقوقی ناشی از اکراه باطل است
mummer
U
بازیگر
stager
U
بازیگر
performing
U
بازیگر
booter
U
بازیگر
actor
U
بازیگر
actors
U
بازیگر
fielder
U
بازیگر
player
U
بازیگر
puppeteer
U
بازیگر
puppeteers
U
بازیگر
backup
U
جانشین بازیگر
ball player
U
بازیگر با توپ
man
U
بازیگر تیم
mans
U
بازیگر تیم
sand bagger
U
بازیگر گول زن
cricketers
U
بازیگر کریکت
body checker
U
بازیگر تنه زن
backman
U
بازیگر مدافع
frees
U
بازیگر ازاد
tragedienne
U
بازیگر تراژدی
send-offs
U
اخراج بازیگر
send-off
U
اخراج بازیگر
send off
U
اخراج بازیگر
outed
U
اخراج بازیگر
out-
U
اخراج بازیگر
third home
U
بازیگر مهاجم
tennist
U
بازیگر تنیس
out
U
اخراج بازیگر
protagonist
U
بازیگر عمده
protagonists
U
بازیگر عمده
cricketer
U
بازیگر کریکت
wingers
U
بازیگر گوش
winger
U
بازیگر گوش
homeling
U
بازیگر خودی
homebrew
U
بازیگر محلی
homebred
U
بازیگر محلی
substituted
U
تعویض بازیگر
extra cover
U
بازیگر بل گیر
headhunter
U
بازیگر خشن
substituting
U
بازیگر ذخیره
hattrick
U
بازیگر سه گله
hatchetman
U
بازیگر خشن
halfback
U
بازیگر میانی
substituted
U
بازیگر ذخیره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com