Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
irreversible
U
بازگشت ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
non renewable resource
U
منبع بازگشت ناپذیر
Other Matches
invulnerable
U
زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
immedicable
U
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
returned
U
بازگشت
flyback
U
بازگشت
relapsed
U
بازگشت
relapses
U
بازگشت
hark back
U
بازگشت
return
U
بازگشت
adverence
U
بازگشت
relapsing
U
بازگشت
recoveries
U
بازگشت
recovery
U
بازگشت
reversion
U
بازگشت
returns
U
بازگشت
recess
U
بازگشت
recesses
U
بازگشت
recursion
U
بازگشت
recessions
U
بازگشت
returning
U
بازگشت
recession
U
بازگشت
regression
U
بازگشت
relapse
U
بازگشت
repercussions
U
بازگشت پسزنی
repatriates
U
بازگشت به وطن
char
U
کردن بازگشت
return address
U
نشانی بازگشت
reentry point
U
نقطه بازگشت
recursivity
U
خاصیت بازگشت
line of retreat
U
خط بازگشت یکانها
regression
U
بازگشت به گذشته
repatriating
U
بازگشت به وطن
repatriated
U
بازگشت به وطن
repatriate
U
بازگشت به وطن
returnee
U
بازگشت کننده
returnees
U
بازگشت کننده
return key
کلید بازگشت
return to zero
U
با بازگشت به صفر
charring
U
کردن بازگشت
chars
U
کردن بازگشت
reversibility
U
بازگشت پذیری
return account
U
حساب بازگشت
rz
U
بازگشت به صفر
return interval
U
دوره بازگشت
retrace time
U
دوره بازگشت
retrace period
U
دوره بازگشت
retrace interval
U
دوره بازگشت
return to zero
U
بازگشت به صفر
cannot
U
بازگشت شود به کن
returns
U
اعاده بازگشت
reference
U
بازگشت مرجع
chare
U
کردن بازگشت
homing pigeon
U
بازگشت کبوتر
homing pigeons
U
بازگشت کبوتر
come around
U
بازگشت کردن به
electron recoil
U
بازگشت الکترون
come back
U
بازگشت بازیگر
carriage return
U
بازگشت نورد
cr
U
بازگشت نورد
returning
U
اعاده بازگشت
references
U
بازگشت مرجع
returned
U
اعاده بازگشت
return
U
اعاده بازگشت
regression
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
nrz
U
بدون بازگشت به صفر
non return to zero
U
بدون بازگشت به صفر
recurrent
U
راجعه بازگشت کننده
reversible perspective
U
نمای بازگشت پذیر
reversible figures
U
شکلهای بازگشت پذیر
flyback power supply
U
توان اور بازگشت
kickback power supply
U
توان اور بازگشت
ball return
U
بازگشت گوی بولینگ
recidivation
U
بازگشت به تکرار جنایات
recidivism
U
بازگشت به تکرار جنایات
payout period
U
دوره بازگشت سرمایه
payoff period
U
دوره بازگشت سرمایه
regress
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
refer
U
فرستادن بازگشت دادن
activate
U
بازگشت بازیگر به زمین
references
U
کتاب بس خوان بازگشت
activated
U
بازگشت بازیگر به زمین
activates
U
بازگشت بازیگر به زمین
curtain calls
U
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
step backwards
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
refers
U
فرستادن بازگشت دادن
reference
U
کتاب بس خوان بازگشت
curtain call
U
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
activating
U
بازگشت بازیگر به زمین
referred
U
فرستادن بازگشت دادن
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
ball retour track
U
مسیر بازگشت گوی بولینگ
repatriates
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
circulates
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulated
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
repatriated
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriate
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriating
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
circulate
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
walkabout
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
holdup
U
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
reconversion
U
هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی
walkabouts
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
return to base
U
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Jehovah's Witnesses
U
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
latency
U
تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
watertight
U
اب ناپذیر
waterproof
U
نم ناپذیر
unchallenged
U
بحث ناپذیر
inappeasable
U
ناپذیر
imperviable
U
نم ناپذیر
waterproofed
U
نم ناپذیر
waterproofs
U
نم ناپذیر
fatigueless
U
خستگی ناپذیر
indisciplinable
U
انظباط ناپذیر
inalterable
U
تغییر ناپذیر
inappealable
U
پژوهش ناپذیر
indispansably
U
بطورچاره ناپذیر
indefeasible
U
فسخ ناپذیر
immiscible
U
امیزش ناپذیر
imperviable
U
سرایت ناپذیر
ego alien
U
خود ناپذیر
impenitent
U
توبه ناپذیر
indiminishable
U
کاهش ناپذیر
immitigable
U
تخفیف ناپذیر
immiscible
U
امتزاج ناپذیر
impartible
U
بخش ناپذیر
inappellable
U
پژوهش ناپذیر
indefectible
U
خلل ناپذیر
incompressible
U
تراکم ناپذیر
incommutable
U
استحاله ناپذیر
incompressible
U
فشار ناپذیر
incommensurable
U
مقایسه ناپذیر
incommensurable
U
سنجش ناپذیر
inconvertible
U
مبادله ناپذیر
incorruptibly
U
بطورفساد ناپذیر
incoercible
U
انقباض ناپذیر
incodensable
U
انقباض ناپذیر
unwearying
U
خستگی ناپذیر
indecomposable
U
فساد ناپذیر
indefeasible
U
بطلان ناپذیر
exhautless
U
خستگی ناپذیر
engrained
U
چاره ناپذیر
incommutably
U
تبدیل ناپذیر
incommutable
U
تخفیف ناپذیر
unchallenged
U
انکار ناپذیر
inexecutable
<adj.>
U
انجام ناپذیر
unfeasible
<adj.>
U
انجام ناپذیر
sure-fire
U
شکست ناپذیر
waterproof wire
U
سیم نم ناپذیر
water proof
U
رطوبت ناپذیر
unobjectionable
U
اعتراض ناپذیر
uninflammable
U
اشتعال ناپذیر
undecidable
U
تصمیم ناپذیر
unconquerable
U
تسخیر ناپذیر
uncomputable
U
محاسبه ناپذیر
unchangeable
U
تغییر ناپذیر
impracticable
<adj.>
U
انجام ناپذیر
absolute
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
impossible
[colloquial]
<adj.>
U
تحمل ناپذیر
unalterable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inevitable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
indispensable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unappeasable
U
استمالت ناپذیر
unappealabe
U
پژوهش ناپذیر
stainless
U
زنگ ناپذیر
ireversible
U
تغییر ناپذیر
invariant
U
تغییر ناپذیر
intangibly
U
بطورلمس ناپذیر
insusceptible
U
تایید ناپذیر
insol
U
انحلال ناپذیر
inscrvtable
U
تفحص ناپذیر
inirritable
U
تحریک ناپذیر
infrangible
U
تجزیه ناپذیر
inextinguishably
U
بطورتسکین ناپذیر
inexplorable
U
کاوش ناپذیر
inexhaustibly
U
بطورپایان ناپذیر
inexcitable
U
هیجان ناپذیر
ineludible
U
گریز ناپذیر
indubious
U
تردید ناپذیر
irrecocilably
U
بطوروفق ناپذیر
irrecoverable
U
جبران ناپذیر
irrecoverably
U
بطوراصلاح ناپذیر
spanless
U
پیمایش ناپذیر
sateless
U
سیری ناپذیر
untouchability
U
لمس ناپذیر
remediless
U
درمان ناپذیر
raintight
U
باران ناپذیر
nonsuperimposable
U
انطباق ناپذیر
non descript
U
تشریح ناپذیر
non descript
U
وصف ناپذیر
nanoaddressable
U
نشانی ناپذیر
joiner door
U
دربهای اب ناپذیر
irriversible
U
برگشت ناپذیر
irresolvable
U
تجزیه ناپذیر
irresistable
U
مقاومت ناپذیر
irremissible
U
اغماض ناپذیر
indisributable
U
بخش ناپذیر
interminable
U
پایان ناپذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com