Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
come back
U
بازگشت بازیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
activate
U
بازگشت بازیگر به زمین
activated
U
بازگشت بازیگر به زمین
activates
U
بازگشت بازیگر به زمین
activating
U
بازگشت بازیگر به زمین
Other Matches
send in
U
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
double footed
U
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
buckets
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
returning
U
بازگشت
recursion
U
بازگشت
returns
U
بازگشت
flyback
U
بازگشت
hark back
U
بازگشت
adverence
U
بازگشت
return
U
بازگشت
reversion
U
بازگشت
returned
U
بازگشت
relapse
U
بازگشت
recess
U
بازگشت
recesses
U
بازگشت
recovery
U
بازگشت
recoveries
U
بازگشت
regression
U
بازگشت
relapsed
U
بازگشت
relapses
U
بازگشت
relapsing
U
بازگشت
recessions
U
بازگشت
recession
U
بازگشت
repatriate
U
بازگشت به وطن
return account
U
حساب بازگشت
chare
U
کردن بازگشت
cannot
U
بازگشت شود به کن
returnees
U
بازگشت کننده
returnee
U
بازگشت کننده
cr
U
بازگشت نورد
irreversible
U
بازگشت ناپذیر
carriage return
U
بازگشت نورد
repatriated
U
بازگشت به وطن
returning
U
اعاده بازگشت
returns
U
اعاده بازگشت
regression
U
بازگشت به گذشته
returned
U
اعاده بازگشت
repatriating
U
بازگشت به وطن
return
U
اعاده بازگشت
repatriates
U
بازگشت به وطن
char
U
کردن بازگشت
charring
U
کردن بازگشت
chars
U
کردن بازگشت
come around
U
بازگشت کردن به
electron recoil
U
بازگشت الکترون
homing pigeon
U
بازگشت کبوتر
reversibility
U
بازگشت پذیری
return interval
U
دوره بازگشت
retrace time
U
دوره بازگشت
retrace period
U
دوره بازگشت
retrace interval
U
دوره بازگشت
return to zero
U
بازگشت به صفر
return key
کلید بازگشت
return address
U
نشانی بازگشت
return to zero
U
با بازگشت به صفر
reentry point
U
نقطه بازگشت
homing pigeons
U
بازگشت کبوتر
rz
U
بازگشت به صفر
recursivity
U
خاصیت بازگشت
reference
U
بازگشت مرجع
line of retreat
U
خط بازگشت یکانها
references
U
بازگشت مرجع
repercussions
U
بازگشت پسزنی
curtain calls
U
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
step backwards
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
recurrent
U
راجعه بازگشت کننده
refer
U
فرستادن بازگشت دادن
recidivation
U
بازگشت به تکرار جنایات
referred
U
فرستادن بازگشت دادن
refers
U
فرستادن بازگشت دادن
regression
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
reversible figures
U
شکلهای بازگشت پذیر
curtain call
U
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
reversible perspective
U
نمای بازگشت پذیر
nrz
U
بدون بازگشت به صفر
ball return
U
بازگشت گوی بولینگ
regress
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
kickback power supply
U
توان اور بازگشت
reference
U
کتاب بس خوان بازگشت
references
U
کتاب بس خوان بازگشت
non renewable resource
U
منبع بازگشت ناپذیر
non return to zero
U
بدون بازگشت به صفر
flyback power supply
U
توان اور بازگشت
payoff period
U
دوره بازگشت سرمایه
recidivism
U
بازگشت به تکرار جنایات
payout period
U
دوره بازگشت سرمایه
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
ball retour track
U
مسیر بازگشت گوی بولینگ
repatriates
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriating
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriate
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
circulates
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulate
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulated
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
repatriated
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
walkabouts
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
holdup
U
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
walkabout
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
reconversion
U
هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی
return to base
U
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Jehovah's Witnesses
U
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
latency
U
تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
fielder
U
بازیگر
mummer
U
بازیگر
booter
U
بازیگر
performing
U
بازیگر
stager
U
بازیگر
player
U
بازیگر
actor
U
بازیگر
actors
U
بازیگر
puppeteers
U
بازیگر
puppeteer
U
بازیگر
outside forward
U
بازیگر گوش
walk-on
U
بازیگر فرعی
winger
U
بازیگر گوش
veteran
U
بازیگر با تجربه
wingers
U
بازیگر گوش
freed
U
بازیگر ازاد
extra cover
U
بازیگر بل گیر
number
U
شماره بازیگر
sand bagger
U
بازیگر گول زن
halfback
U
بازیگر میانی
dubs
U
بازیگر ضعیف
dubbed
U
بازیگر ضعیف
dub
U
بازیگر ضعیف
hatchetman
U
بازیگر خشن
hattrick
U
بازیگر سه گله
veterans
U
بازیگر با تجربه
numbers
U
شماره بازیگر
free
U
بازیگر ازاد
ball player
U
بازیگر با توپ
backup
U
جانشین بازیگر
backman
U
بازیگر مدافع
laxman
U
بازیگر لاکراس
tennist
U
بازیگر تنیس
substituting
U
بازیگر ذخیره
body checker
U
بازیگر تنه زن
substitute
U
تعویض بازیگر
protagonists
U
بازیگر عمده
protagonist
U
بازیگر عمده
third home
U
بازیگر مهاجم
substitute
U
بازیگر ذخیره
tragedienne
U
بازیگر تراژدی
substituting
U
تعویض بازیگر
club player
U
بازیگر باشگاهی
substituted
U
تعویض بازیگر
wingman
U
بازیگر گوش
substituted
U
بازیگر ذخیره
headhunter
U
بازیگر خشن
player's number
U
شماره بازیگر
cricketer
U
بازیگر کریکت
mans
U
بازیگر تیم
man
U
بازیگر تیم
out-
U
اخراج بازیگر
outed
U
اخراج بازیگر
send off
U
اخراج بازیگر
send-off
U
اخراج بازیگر
send-offs
U
اخراج بازیگر
oddsmaker
U
بازیگر شاخص
frees
U
بازیگر ازاد
poloist
U
بازیگر واترپولو
subs
U
تعویض بازیگر
subs
U
بازیگر ذخیره
sub
U
تعویض بازیگر
sub
U
بازیگر ذخیره
skulls
U
ضربه به سر بازیگر
skull
U
ضربه به سر بازیگر
cricketers
U
بازیگر کریکت
out
U
اخراج بازیگر
freeing
U
بازیگر ازاد
duffer
U
بازیگر متوسط
duffers
U
بازیگر متوسط
uncovered
U
بازیگر مهانشده
second string
U
بازیگر ذخیره
leading lady or man
U
بازیگر عمده
homeling
U
بازیگر خودی
ride the bench
U
بازیگر ذخیره
homebred
U
بازیگر محلی
homebrew
U
بازیگر محلی
hurler
U
بازیگر هاکی ایرلندی
cut
U
حذف بازیگر پس ازازمایش
caddy
U
حامل وسایل بازیگر
bowling bag
U
ساک بازیگر بولینگ
cuts
U
حذف بازیگر پس ازازمایش
bowled for a duck
U
باختن بازیگر بی امتیاز
body check
U
سد کردن بازیگر توپدار
pantomimist
U
بازیگر نمایش صامت
pulls
U
بیرون کشیدن بازیگر
baseballer
U
بازیگر بیس بال
shamateurism
U
استفاده از بازیگر اماتورقلابی
baseliner
U
بازیگر انتهای زمین
drafts
U
بازیگر جدید تیم
double foul
U
خطای هم زمان دو بازیگر
pull
U
بیرون کشیدن بازیگر
equipment bag
U
ساک دستی بازیگر
enforcer
U
بازیگر انتقامجوی خشن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com