English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
fur king U بازرگان بزرگ پوست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
great dane U نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
leather back U لاک پشت بسیار بزرگ دریایی که پوست کاسه اش مانندچرم است
businesswomen U بازرگان
businessmen U بازرگان
merchant U بازرگان
businessman U بازرگان
trader U بازرگان
jobber U بازرگان
businesswoman U بازرگان
traders U بازرگان
tradesman U بازرگان
tradesmen U بازرگان
merchants U بازرگان
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
jobber U بازرگان واسطه
tycoons U بازرگان مهم
an insolvent merchant U بازرگان درمانده
tycoon U بازرگان مهم
merchant prince U بازرگان دولتمند
bankruptcy U توقف بازرگان
monger U تاجر بازرگان
bankruptcies U توقف بازرگان
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
wholesalers U بازرگان عمده فروش
wholesaler U بازرگان عمده فروش
her next was a merchant U شوهر بعدی وی بازرگان بود
banian U بازرگان گیاه خوارهندی انجیرهندی
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peels U پوست انداختن پوست
peel U پوست انداختن پوست
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
bark U پوست
barking U پوست
flayer U پوست کن
cortices U پوست
hide U پوست
cortex U پوست
encrustation U پوست
hides U پوست
barked U پوست
peel پوست
husk U پوست
barks U پوست
peeling U پوست
goatskins U پوست بز
encrustations U پوست
skinning U پوست
goat U پوست بز
glume U پوست
goats U پوست بز
skinned U پوست
husks U پوست
skin U پوست
parer U پوست کن
tunc U پوست
strippers U پوست کن
stripper U پوست کن
integument U پوست
tegmen U پوست
skins U پوست
neurilemma or lema U پوست پی
peltry U پوست
shale U پوست
scalp U پوست سر
cuticle U پوست
tegmentum U پوست
hull U پوست
shells U پوست
dermis U پوست
rind U پوست
hulls U پوست
rinds U پوست
skinless U بی پوست
goatskin U پوست بز
dermatalgia U پوست
crustal U پوست
shell U پوست
peels U پوست
skinner U پوست کن
swanskin U پوست قو
shelling U پوست
shedding U پوست انداختن
Afrikaners U سفید پوست
shed U پوست انداختن
corticate U پوست دار
pigskin U پوست گراز
hard shell U سخت پوست
hardshell U سخت پوست
corticated U پوست دار
parchment U کاغذ پوست
astrachan U پوست بخارا
astrachan U پوست قره کل
glumaceous U پوست دار
moulted U پوست انداختن
huskier U پوست دار
picked U پوست کنده
barky U پوست دار
astrakhan U پوست قره کل
moult U پوست انداختن
blach hulled U سیاه پوست
astrakhan U پوست بخارا
webbed U پوست دار
calfskin U پوست گوساله
taxidermy U پوست ارایی
hulled U پوست کنده
impassiveness U پوست کلفتی
sheds U پوست ریختن
peelers U پوست کننده
sheep skin U پوست گوسفند
peeler U پوست کننده
sheds U پوست انداختن
peeling U پوست انداختن
slouch U پوست انداختن
shedding U پوست ریختن
slouched U پوست انداختن
slouches U پوست انداختن
bast U پوست درخت
hypodermis U پوست زیرین
in plain english U پوست کنده
molts U پوست انداختن
calf skin U پوست گوساله
husked U پوست کنده
encrustations U پوست زخم
broadtail U پوست بره
molting U پوست انداختن
molted U پوست انداختن
encrustation U پوست زخم
crocodiles U پوست سوسمار
crocodile U پوست سوسمار
slouching U پوست انداختن
shelled U پوست دار
peels U پوست کندن
dry bones U پوست واستخوان
drumhead U پوست طبل
exuviate U پوست انداختن
fellmonger U پوست فروش
fellmonger U دلال پوست
rawhides U پوست خام
drum head U پوست طبل
flench U پوست کندن
desquamate U پوست ریختن
desquamate U پوست انداختن
alphosis U بیرنگی پوست
unhusk U پوست کندن
excorticate U پوست کندن
excoriation U پوست رفتگی
endoderm U درون پوست
entoderm U درون پوست
peels U پوست انداختن
egg shell U پوست تخم
erythema U التهاب پوست
ectorderm U برون پوست
ethiope U سیاه پوست
ethiopian U سیاه پوست
ecdysis U پوست ریختن
ecdysis U پوست اندازی
apple peel U پوست سیب
excoriate U پوست کندن از
dermotropic U پوست گرای
dermotropic U متمایل به پوست
dermatographia U پوست نگاری
albinism U سفیدی پوست
derm U زیر پوست
decorticate U پوست کندن از
husky U پوست دار
debark U پوست کندن از
huskiest U پوست دار
bran U پوست گندم
aboveboard U پوست کنده
huskies U پوست دار
cutis U پوست زیرین
cuticular U پوست مانند
dermatography U شرح پوست
dermatoid U پوست مانند
parchmenty U پوست مانند
dermoidal U پوست مانند
dermoidal U شبیه پوست
dermoid U پوست مانند
dermoid U شبیه پوست
peel U پوست کندن
flense U پوست کندن
dermatozoa U انگلهای پوست
dermatosis U اماس پوست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com