English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mao U بازدارنده اکسیداز تک امین
monoamine oxidase inhibitor U بازدارنده اکسیداز تک امین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amino U حاوی ریشهء امین وابسته به عامل امین
deterrents U بازدارنده
inhibitor U بازدارنده
impedimental U بازدارنده
impedient U بازدارنده
holding attack U تک بازدارنده
disincentive U بازدارنده
disincentives U بازدارنده
deterrent U بازدارنده
dissuasive U بازدارنده
dehortative U بازدارنده
retarder U بازدارنده
suppressive U بازدارنده
intercepter U بازدارنده
retardant U بازدارنده
secondary inhibitor U بازدارنده ثانوی
suppressor area U ناحیه بازدارنده
clearing block U قطعه بازدارنده
ripple though effect U اثر بازدارنده
suppressor variable U متغیر بازدارنده
paratonic U از جنبش بازدارنده
radical inhitator U بازدارنده رادیکالی
holding force U نیروی بازدارنده
preventative actions U اعمال بازدارنده
deterrent U منع کننده بازدارنده
deterrents U منع کننده بازدارنده
containing action U عملیات احاطهای بازدارنده
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
peace keeping forces U نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
single hearted U امین
depositary U امین
person in a position of trust U امین
selah U "امین "
bailee U امین
fiduciary U امین
amen U امین
trustees U امین
trustworthy U امین
thirtieth U سی امین
single minded U امین
single-minded U امین
verily U امین
amine U امین
trusty U امین
trustee U امین
tertiary amine U امین 3 درجه
primery amine U امین 1 درجه
Justice of the Peace U امین صلح
personal representative U امین ترکه
Justices of the Peace U امین صلح
peace officer U امین صلح
secondary amine U امین 2 درجه
transmination U انتقال امین
faithworthy U امین معتبر
alkylamine U الکیل امین
deamination U امین زدایی
officer U امین صلح
officers U امین صلح
amine terminus U امین انتهایی
arylamine U اریل امین
JPs U مخفف امین صلح
amination U امین دار شدن
amino sugar U قند امین دار
tertiary amine U امین نوع سوم
to put U بدست امین دادن
JP U مخفف امین صلح
secondary amine U امین نوع دوم
bailiff U امین صلح یاقاضی
honest U درست کار امین
amination U امین دار کردن
honeysuckle U پیچ امین الدوله
primery amine U امین نوع اول
fiducial U وابسته به امین ترکه
bailiffs U امین صلح یاقاضی
twinflower U پیچ امین الدوله معطرامریکایی
pendent lite U حکم معلق امین ترکه
Justices of the Peace U امین صلح دادرس دادگاه بخش
field cornet U کلانتریا امین صلح درشهرستانهای colonyepac
Justice of the Peace U امین صلح دادرس دادگاه بخش
plene administravit U دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
trust company U شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com