Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
commodity market
U
بازار کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
launch
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launch
U
جا انداختن کالا در بازار
launched
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launched
U
جا انداختن کالا در بازار
launches
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches
U
جا انداختن کالا در بازار
launching
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launching
U
جا انداختن کالا در بازار
dumping
U
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research
U
تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
cartel
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
buyer's over
U
حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
initial campaign
U
معرفی کالا به بازار
market acceptance
U
پذیرش کالا توسط بازار
marketplace
U
میدان فروش کالا بازار
walras law
U
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
Other Matches
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
market research
U
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fairest
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairs
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
market failure
U
شکست بازار نارسائی بازار
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
market value
U
در بازار قیمت بازار
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
market economies
U
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economy
U
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
trone
U
بازار
marketed
U
بازار
the mareet was weak
U
بازار
shopping center
U
بازار
markets
U
بازار
bazaar
U
بازار
bazaars
U
بازار
mart
U
بازار
market
U
بازار
cloth-hall
U
بازار
market place
U
بازار
market places
U
بازار
agora
U
بازار
home market
U
بازار داخلی
narrow market
U
بازار محدود
oil market
U
بازار نفت
historical cost
U
قیمت بازار
capital market
U
بازار سرمایه
imperfect market
U
بازار ناقص
market value
U
قیمت بازار
marketplace
U
بازار گاه
brand leader
U
پیشرو در بازار
bullion market
U
بازار شمش
bullish market
U
بازار احتکاری
labor market
U
بازار کار
bullish market
U
بازار رو به رونق
buyer's market
U
بازار خرید
buyers market
U
بازار خرید
gold market
U
بازار طلا
foreign market
U
بازار خارج
sales area
U
بازار فروش
dead market
U
بازار کم فروش
dead market
U
بازار کساد
credit market
U
بازار اعتباری
county fair
U
بازار روز
county fair
U
بازار مکاره
seller's market
U
بازار فروشنده
sharing the market
U
تقسیم بازار
supermarkets
U
ابر بازار
perfect market
U
بازار کامل
domestic market
U
بازار داخلی
foreign exchange market
U
بازار ارز
market functions
U
وفائف بازار
money markets
U
بازار پول
money market
U
بازار پول
falling market
U
بازار رو به زوال
fair market
U
بازار مکاره
fair market
U
هفته بازار
exchange market
U
بازار اسعار
download
U
بازار کارافتاده
supermarket
U
ابر بازار
bourse
U
بازار سهام
market forces
U
نیروهای بازار
market failure
U
ناتوانی بازار
market equilibrium
U
تعادل بازار
emporia
U
بازار بزرگ
market imperfection
U
نقص بازار
market leader
U
پیشقدم در بازار
market leader
U
پیشرو بازار
emporium
U
بازار بزرگ
emporiums
U
بازار بزرگ
black market
U
بازار سیاه
market freedom
U
ازادی بازار
black markets
U
بازار سیاه
market mechanism
U
مکانیسم بازار
market opportunity
U
فرصت بازار
market oriented
U
در جهت بازار
loan market
U
بازار وام
market segmentation
U
تجزیه بازار
market share
U
سهم بازار
bearish market
U
بازار رو به افول
market structure
U
ساخت بازار
market structure
U
بنیان بازار
market system
U
نظام بازار
market trends
U
روندهای بازار
market segmentation
U
تقسیم بازار
market appraisal
U
سنجش بازار
market risk
U
خطر بازار
market demand
U
تقاضای بازار
market overt
U
بازار اشکار
market price
U
قیمت بازار
aggregate market demand
U
تقاضای کل بازار
market prices
U
قیمتهای بازار
aggregate market supply
U
عرضه کل بازار
market review
U
بررسی بازار
market survey
U
بررسی بازار
market trust
U
بازار انحصاری
marketing
U
بازار یابی
competitions
U
بازار ازاد
spot market
U
بازار نقدی
market economies
U
اقتصاد بازار
market economy
U
اقتصاد بازار
free markets
U
بازار ازاد
free market
U
بازار ازاد
slumping
U
کسادی بازار
gluts
U
پر کردن بازار
competition
U
بازار ازاد
open market
U
بازار باز
the market is dull
U
بازار کساداست
outlets
U
بازار فروش
outlet
U
بازار فروش
Common Market
U
بازار مشترک
open market
U
بازار ازاد
carpet market
U
بازار فرش
sale
U
بازار فروش
market penetration
U
نفوذ به بازار
slumps
U
کسادی بازار
wage market
U
بازار دستمزد
widening of market
U
گسترش بازار
slumped
U
کسادی بازار
slump
U
کسادی بازار
tenor
U
بازار سلف
tenors
U
بازار سلف
market research
U
بررسی بازار
glut
U
پر کردن بازار
EEC
U
بازار مشترک
mart
U
بازار مالی
financial market
U
بازار مالی
To depress the market .
U
بازار را کساد کردن
marketed
U
به بازار عرضه کردن
the market is dull
U
بازار راکد است
market rate of interest
U
نرخ بهره بازار
market forces
U
عوامل موثردر بازار
market mechanism
U
طرز کار بازار
market clearing price
U
قیمت تعادل در بازار
market information
U
اطلاعات و دادههای بازار
market leader
U
دارای رهبریت بازار
market imperfection
U
ناقص بودن بازار
baltic exchange
U
بازار بورس بالتیک
market directed economy
U
اقتصاد مبتنی بر بازار
black market operations
U
عملیات بازار سیاه
break into the market
U
در بازار رسوخ کردن
bull the market
U
بازار را گرم کردن
market grades and grading
U
طبقه بندی بازار
market
U
بازار فروش
[اقتصاد]
home market
U
بازار داخل کشور
cornering the market
U
قبضه نمودن بازار
organizes
U
بازار سازمان یافته
marketed
U
در بازار دادوستد کردن
market
U
به بازار عرضه کردن
market
U
در بازار دادوستد کردن
dual labor market
U
بازار کار دوگانه
exchange intervention
U
دخالت در بازار ارز
organizing
U
بازار سازمان یافته
soft market
U
بازار با تقاضای خوب
exchange market
U
بازار داد و ستد
commodity market
U
بازار کالای مصرفی
marketability
U
قابلیت عرضه در بازار
cooling period
U
زمان بازار خراب کن
demand and supply market
U
بازار عرضه و تقاضا
open market operations
U
عملیات بازار ازاد
organize
U
بازار سازمان یافته
organising
U
بازار سازمان یافته
security market
U
بازار اوراق بهادار
organises
U
بازار سازمان یافته
markets
U
به بازار عرضه کردن
product launch
U
جا انداختن محصول در بازار
markets
U
در بازار دادوستد کردن
organized market
U
بازار سازمان یافته
open purchase
U
خرید از بازار ازاد
open market rate
U
نرخ بازار ازاد
open market price
U
قیمت بازار ازاد
spot market
U
بازار معاملات نقدی
securities market
U
بازار اوراق بهادار
free market economy
U
اقتصاد بازار ازاد
free market system
U
نظام بازار ازاد
to place on the market
U
به بازار عرضه کردن
commodity market
U
بازار مواد اولیه
to put on the market
U
به بازار عرضه کردن
The gold market is booming .
U
بازار طلااینروزها گرم است
go to the school of hard knocks
<idiom>
U
در کوچه و بازار یاد گرفتن
forums
U
بازار محل اجتماع عموم
plaza
U
بازار میدان محل معامله
forum
U
بازار محل اجتماع عموم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com