English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
capital market U بازار سرمایه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
walras law U براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
dumping U فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research U تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fairest U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairs U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
supply price of capital U قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock U سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance U کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
market failure U شکست بازار نارسائی بازار
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
capitalization U تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
disinvestment U سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism U کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
market value U در بازار قیمت بازار
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marginal utility of capital U مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
registered capital U سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
capital program U برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
market economies U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economy U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
cloth-hall U بازار
bazaars U بازار
bazaar U بازار
market U بازار
agora U بازار
the mareet was weak U بازار
shopping center U بازار
mart U بازار
markets U بازار
marketed U بازار
trone U بازار
market places U بازار
market place U بازار
marketplace U بازار گاه
market value U قیمت بازار
market trust U بازار انحصاری
foreign exchange market U بازار ارز
foreign market U بازار خارج
gold market U بازار طلا
historical cost U قیمت بازار
home market U بازار داخلی
market structure U بنیان بازار
buyers market U بازار خرید
market demand U تقاضای بازار
market appraisal U سنجش بازار
loan market U بازار وام
labor market U بازار کار
imperfect market U بازار ناقص
market system U نظام بازار
market trends U روندهای بازار
falling market U بازار رو به زوال
fair market U بازار مکاره
fair market U هفته بازار
dead market U بازار کساد
sharing the market U تقسیم بازار
credit market U بازار اعتباری
county fair U بازار روز
spot market U بازار نقدی
county fair U بازار مکاره
commodity market U بازار کالا
seller's market U بازار فروشنده
dead market U بازار کم فروش
exchange market U بازار اسعار
narrow market U بازار محدود
oil market U بازار نفت
download U بازار کارافتاده
money markets U بازار پول
perfect market U بازار کامل
domestic market U بازار داخلی
sales area U بازار فروش
the market is dull U بازار کساداست
market structure U ساخت بازار
market oriented U در جهت بازار
market leader U پیشرو بازار
market leader U پیشقدم در بازار
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
market overt U بازار اشکار
market penetration U نفوذ به بازار
market price U قیمت بازار
market prices U قیمتهای بازار
emporia U بازار بزرگ
market mechanism U مکانیسم بازار
emporium U بازار بزرگ
black markets U بازار سیاه
black market U بازار سیاه
emporiums U بازار بزرگ
market opportunity U فرصت بازار
aggregate market supply U عرضه کل بازار
market imperfection U نقص بازار
bearish market U بازار رو به افول
market share U سهم بازار
market equilibrium U تعادل بازار
bourse U بازار سهام
brand leader U پیشرو در بازار
bullion market U بازار شمش
bullish market U بازار احتکاری
bullish market U بازار رو به رونق
market segmentation U تجزیه بازار
market failure U ناتوانی بازار
market segmentation U تقسیم بازار
market functions U وفائف بازار
market freedom U ازادی بازار
market forces U نیروهای بازار
market review U بررسی بازار
market survey U بررسی بازار
market risk U خطر بازار
buyer's market U بازار خرید
tenors U بازار سلف
slumps U کسادی بازار
Common Market U بازار مشترک
slumped U کسادی بازار
slump U کسادی بازار
outlet U بازار فروش
market research U بررسی بازار
market economies U اقتصاد بازار
free markets U بازار ازاد
supermarket U ابر بازار
supermarkets U ابر بازار
open market U بازار باز
open market U بازار ازاد
EEC U بازار مشترک
free market U بازار ازاد
outlets U بازار فروش
competitions U بازار ازاد
sale U بازار فروش
glut U پر کردن بازار
carpet market U بازار فرش
gluts U پر کردن بازار
tenor U بازار سلف
wage market U بازار دستمزد
financial market U بازار مالی
widening of market U گسترش بازار
competition U بازار ازاد
slumping U کسادی بازار
mart U بازار مالی
money market U بازار پول
market economy U اقتصاد بازار
marketing U بازار یابی
market imperfection U ناقص بودن بازار
organizing U بازار سازمان یافته
market information U اطلاعات و دادههای بازار
to put on the market U به بازار عرضه کردن
market mechanism U طرز کار بازار
market leader U دارای رهبریت بازار
to place on the market U به بازار عرضه کردن
market U بازار فروش [اقتصاد]
market grades and grading U طبقه بندی بازار
market forces U عوامل موثردر بازار
exchange market U بازار داد و ستد
exchange intervention U دخالت در بازار ارز
dual labor market U بازار کار دوگانه
launching U جا انداختن کالا در بازار
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
launches U جا انداختن کالا در بازار
launched U جا انداختن کالا در بازار
launch U جا انداختن کالا در بازار
cooling period U زمان بازار خراب کن
commodity market U بازار کالای مصرفی
break into the market U در بازار رسوخ کردن
free market economy U اقتصاد بازار ازاد
baltic exchange U بازار بورس بالتیک
black market operations U عملیات بازار سیاه
market directed economy U اقتصاد مبتنی بر بازار
cornering the market U قبضه نمودن بازار
bull the market U بازار را گرم کردن
market clearing price U قیمت تعادل در بازار
initial campaign U معرفی کالا به بازار
home market U بازار داخل کشور
free market system U نظام بازار ازاد
commodity market U بازار مواد اولیه
open market rate U نرخ بازار ازاد
markets U در بازار دادوستد کردن
markets U به بازار عرضه کردن
organises U بازار سازمان یافته
organize U بازار سازمان یافته
marketability U قابلیت عرضه در بازار
product launch U جا انداختن محصول در بازار
organizes U بازار سازمان یافته
soft market U بازار با تقاضای خوب
To depress the market . U بازار را کساد کردن
spot market U بازار معاملات نقدی
open market operations U عملیات بازار ازاد
organized market U بازار سازمان یافته
open market price U قیمت بازار ازاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com