Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
guncotton
U
باروت پنبه
nitro cotton
U
باروت پنبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pyroxilin
U
یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
Other Matches
incorporating mill
U
کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
asbestos
U
پنبه نسوز پنبه کوهی
gun powder
U
باروت
blasting powder
U
باروت
powder
U
باروت
powder momey
U
باروت بر
powdering
U
باروت
powders
U
باروت
propellants
U
باروت
propellant
U
باروت
gunpowder
U
باروت
powder horn
U
دبه باروت
double base powder
U
باروت دومبنایی
dual granulation
U
باروت دو حبهای
powder magazine
U
انبار باروت
e.c. powder
U
باروت پرشعله
powder flask
U
دبه باروت
powder charge
U
خرج باروت
pouches
U
کیسه باروت
double base powder
U
باروت دو حبهای
powder flask
U
باروت دان
single base
U
باروت یک حبهای
pouch
U
کیسه باروت
black powder
U
باروت سیاه
powder f.
U
دبه باروت
powder magazine
U
مخزن باروت
powder bag
U
کیسه باروت
nitrocellulose
U
باروت بی دود
single perforated
U
باروت یک سوراخه
e.c. powder
U
باروت مانوری
pyropowder
U
باروت فشفشه
grain
U
حبه باروت
powdering
U
گرد باروت
powdering
U
باروت ارد
gas chambers
U
محفظه باروت
powders
U
گرد باروت
powders
U
باروت ارد
powder
U
باروت ارد
smokeless
U
باروت بی دود
cordite
U
باروت بیدود
amorce
U
خرج باروت
powder
U
گرد باروت
gas chamber
U
محفظه باروت
zone
U
کمربند حبه باروت
shell
U
جعبه حاوی باروت
shelling
U
جعبه حاوی باروت
shells
U
جعبه حاوی باروت
propellants
U
باروت خرج پرتاب
flash reducer
U
کم کننده شعله باروت
zones
U
کمربند حبه باروت
powder kegs
U
چلیک یابشکه باروت
propellant
U
باروت خرج پرتاب
hercules powder
U
باروت کان کنی
powder keg
U
چلیک یابشکه باروت
powder mill
U
کارخانه باروت سازی
ignitor
U
محفظه حامل باروت اشتعال
pyropowder
U
باروت مخصوص مواد ترقهای
flask
U
دبه مخصوص باروت تفنگ
gas operated
U
کار با فشار گاز باروت
flasks
U
دبه مخصوص باروت تفنگ
gas cumulative action
U
فشار کلی گاز باروت
neutral burning
U
سوزش دوطرفه حبههای باروت خرج
mealing table
U
صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
three nitro toloen
U
ماده منفجره تی ان تی یا تری نیتروتولوئن باروت بی دود
granulation
U
شکل و اندازه دانههای خرج نوع حبه باروت
cottons
U
پنبه
carder
U
پنبه زن
cotton
U
پنبه
collodion
U
پنبه
cotton yarn
U
نخ پنبه
feeding cloth
U
پنبه رسان
cottonseed
U
پنبه دانه
earth flax
U
پنبه کوهی
rock cork
U
پنبه کوهی
floers of zinc
U
پنبه روی
oxide zine
U
پنبه روی
miuntain flax
U
سنگ پنبه
asbeston
U
پنبه نسوز
miuntain flax
U
پنبه کوهی
cottonseed
U
تخم پنبه
cotton waste
U
ضایعات پنبه
phellem
U
چوب پنبه
cotton plant
U
درخت پنبه
boll
[cotton gin]
غوزه پنبه
cotton plant
U
بوته پنبه
bobber
U
چوب پنبه
cotton plantation
U
پنبه زار
cotton plantation
U
پنبه کاری
cotton seed
U
پنبه دانه
cotton seed
U
تخم پنبه
asbestus
U
سنگ پنبه
asbestus
U
پنبه کوهی
asbestus
U
پنبه نسوز
card
U
پنبه زنی
stopper
U
چوب پنبه
stoppers
U
چوب پنبه
cash crops
U
پنبه وتنباکو
asbestos
U
پنبه کوهی
asbestos
U
پنبه نسوز
cards
U
پنبه زنی
float
U
چوب پنبه
floated
U
چوب پنبه
floats
U
چوب پنبه
bullied
U
پهلوان پنبه
bullies
U
پهلوان پنبه
bully
U
پهلوان پنبه
bullying
U
پهلوان پنبه
pod
U
قوزه پنبه
pods
U
قوزه پنبه
corks
U
چوب پنبه
abiston
U
پنبه نسوز
pyrocellulose
U
پنبه باروتی
absorbent cotton
U
پنبه هیدروفیل
pyrocotton
U
پنبه باروتی
cotton wool
U
پنبه لایی
cotton wool
U
لایی پنبه
lint
U
ضایعات پنبه
floss
U
پنبه ابریشمی
Egyptian cotton
U
پنبه مصری
To cut ones head with cotton .
<proverb>
U
با پنبه سر بریدن .
cork
U
چوب پنبه
abiston
U
پنبه کوهی
paper tigers
U
پهلوان پنبه
paper tiger
U
پهلوان پنبه
bravado
U
پهلوان پنبه
mountain cork
U
یکجور پنبه کوهی
cotton-mills
U
کارخانه ریسندگی پنبه ای
pourpoint
U
لحاف پنبه دار
cotton-waste
U
آشغال و ضایعات پنبه
maco
U
پنبه درجه یک مصری
mallow
U
پنیرک پنبه ایرانی
tampon
U
پنبه یا کهنه قاعدگی
cork borer
U
چوب پنبه سوراخ کن
comber
U
ماشین پنبه زنی
gins
U
پنبه را پاک کردن
gin
U
پنبه را پاک کردن
basic crops
U
پنبه تنباکو و برنج
asbestos cement
U
سیمان پنبه نسوز
asbestos cement
U
سیمان پنبه کوهی
asbestine
U
مانند پنبه نسوز
bungs
U
چوب پنبه بشکه
bunging
U
چوب پنبه بشکه
bunged
U
چوب پنبه بشکه
tampons
U
پنبه یا کهنه قاعدگی
cork oak
U
درخت چوب پنبه کش
corked
U
چوب پنبه دار
kapok
U
چوب پنبه سبک
batting
U
پنبه حلاجی شده
bung
U
چوب پنبه بشکه
stopper
U
باچوب پنبه بستن
stoppers
U
باچوب پنبه بستن
ginning
U
پنبه پاک کنی
cottonseed oil
U
روغن پنبه دانه
loggerhead
U
نوعی افت پنبه
cotton cake
U
کنجاره پنبه دانه
cotton gin
U
ماشین پنبه پاک کن
cases
U
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case
U
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
bundle
U
بقچه کلاف پشم یا پنبه
the cork went off with apop
U
چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
cotton grade
U
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
subereous
U
از چوب پنبه گرفته شده
quilting
U
پنبه دار پارچه لحافی
angola yarn
U
نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
peasecod
U
جلونیم تنه پنبه دار
phellogen
U
لایه چوب پنبه ساز
seed wool
U
پنبه خام یاپاک نکرده
gin
U
ماشین پنبه پاک کنی
gins
U
ماشین پنبه پاک کنی
asbestos mica
U
عایق پنبه نسوز و میکا
to bung up
U
با چوب پنبه
[یا متوقف کننده]
بستن
absorption
U
میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
vegetable fiber
U
الیاف سلولزی
[مثل پنبه و کنف]
cellulose
U
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
mildew
U
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
to bung
U
با چوب پنبه
[یا متوقف کننده]
بستن
cloop
U
صدای کشیدن چوب پنبه ازشیشه
suberin
U
ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
corks
U
بافت چوب پنبه درخت بلوط
pourpoint
U
لباس لایه داریا پنبه دار
he undid what i had done
U
انچه من رشته بودم او پنبه کرد
cork
U
بافت چوب پنبه درخت بلوط
To pay no heed . To be inattentive .
U
پنبه درگوش گذاشتن ( بی توجه بودن )
gossypol
U
رنگدانه سمی پنبه دانه O 03H 03C
natural fiber
U
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
willow
U
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
uncorks
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorking
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorked
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncork
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
willows
U
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
kapok
U
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
snowsuit
U
لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
waxing cork
U
چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
ignited
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignite
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
slivers
U
دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com