Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 34 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
easy come, easy go
<idiom>
U
باد آورده را باد میبرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unearned
U
باد آورده
money for jam
<idiom>
U
پول باد آورده
To take ones leave .
U
هزار تومان کم آورده ام
The story goes that …
U
آورده اند که (چنین روایت کنند )…
to have stood the test of time
U
برای مدت زیاد دوام آورده باشد
The campaign was considered to have failed.
U
مبارزه
[انتخاباتی]
شکست خورده بحساب آورده شد.
light come light g
U
میبرد
it is a strain on one's energy
U
خیلی زور میبرد
nepenthes
U
دارویی که غم را از بین میبرد
he leads a miserable life
U
زندگی نحسی بسر میبرد
halvers
U
کسی که نیم سهم میبرد
purse bearer
U
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
sadistically
U
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadist
U
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
sadistic
U
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
gainer
U
کسیکه سود میبرد استفاده کننده
malapropian
U
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
Schadenfreude
U
لذتی که شخصی از رنج کشیدن دیگران میبرد
hoist line
U
کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
rickshaw
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ferrybridge
U
کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
outside porter
U
باربری که بنه مسافران را ازایستگاه راه اهن بیرون میبرد
accumulated profit
U
پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
sadism
U
نوعی انحراف جنسی که شخص در اثر ان از ازار دادن لذت میبرد
end
U
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ended
U
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ends
U
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
The Pied Piper of Hamelin
U
نی نواز هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
The Pied Piper of Hamelin
U
فلوت زن رنگارنگ هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
Easy come, easy go.
U
باد آورده را باد می برد
khamseh
U
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com