English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
look down on someone <idiom> U باحقارت واحساس برتری نگریستن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sensualist U پیرو هوای نفس واحساس
glom U نگریستن
to look at each other U به یکدیگر نگریستن
to look fixedly U خیره نگریستن
peer U بدقت نگریستن
peered U بدقت نگریستن
peering U بدقت نگریستن
looked U نگاه کردن نگریستن
look down on <idiom> U با نظر حقارت نگریستن
looks U نگاه کردن نگریستن
look U نگاه کردن نگریستن
regard U وابسته بودن به نگریستن
view favourably U با نظر مساعد نگریستن
regarded U وابسته بودن به نگریستن
regards U وابسته بودن به نگریستن
To look down on someone. U کسی را به چشم حقارت نگریستن
To view something approvingly ( favourably ) . U چیزی را با نظر موافق ( مساعد ) نگریستن
to look at U نگاه کردن به [نگریستن به] [به نظر آمدن]
To weep over ones misfortunes. U به بد بختی ها ( بد بیار یهای ) خود نگریستن
gaping stock U چیزی که موجب خیره نگریستن گرد د
gape seed U چیزی که مایه حیرت وموجب خیره نگریستن گرد د
pre eminence U برتری
ecellency U برتری
paramountey U برتری
paramountcy U برتری
transcendence U برتری
trancscendent U برتری
vantage U برتری
unidextrality U یک سو برتری
transcendence or cy U برتری
predomination U برتری
preemimence U برتری
superiority U برتری
preponderance U برتری
beat out U برتری
priority U برتری
sinistrality U چپ برتری
supremacy U برتری
hegemony U برتری
profits U برتری
profited U برتری
Majesty U برتری
Majesties U برتری
momentum U برتری
powers U برتری
powering U برتری
powered U برتری
power U برتری
advantage U برتری
Excellencies U برتری
priorities U برتری
excellence U برتری
preferences U برتری
preference U برتری
profit U برتری
Excellency U برتری
precedence U برتری
privilege U برتری
primacy U برتری
one up <idiom> U برتری داشتن
eye dominance U چشم برتری
laterality U برتری جانبی
lateral dominance U برتری جانبی
hemispherical dominance U برتری نیمکره
handedness U دست برتری
ocular dominance U چشم برتری
fire superiority U برتری اتش
maritime lien U برتری دریایی
to have the pull of U برتری داشتن بر
preminence U برتری علو
supremacists U برتری گرای
head start U فرصت برتری
predominancy U برتری علو
head starts U فرصت برتری
supremacist U برتری گرای
overtop U برتری جستن از
overmaster U برتری یافتن بر
outvie U برتری جستن از
outreach U برتری یافتن
manual dominance U دست برتری
dextrality U راست برتری
best U برتری جستن
overrides U برتری جستن بر
overrode U برتری جستن بر
distinction U برتری ترجیح
mixed cerebral dominance U برتری نامتمایز مخ
predominance U برتری علو
headship U بزرگی برتری
overridden U برتری جستن بر
headships U بزرگی برتری
superiority U برتری قوا
prominence U پیشامدگی برتری
override U برتری جستن بر
transcends U برتری یافتن
transcending U برتری یافتن
influence U برتری تفوق
influenced U برتری تفوق
influencing U برتری تفوق
distinctions U برتری ترجیح
excel U برتری داشتن بر
excelled U برتری داشتن بر
excelling U برتری داشتن بر
excels U برتری داشتن بر
transcend U برتری یافتن
transcended U برتری یافتن
outclass U برتری داشتن بر
antecede U برتری جستن
influences U برتری تفوق
absolute advantage U برتری مطلق
comparative advantage U برتری نسبی
outclassing U برتری داشتن بر
ascendance U تفوق برتری
cerebral dominance U سو برتری نیمکره مخ
outclasses U برتری داشتن بر
outclassed U برتری داشتن بر
salience U جلو امدگی برتری
manoptoscope U برتری سنج بینایی
pull U برتری جزئی و مختصر
pulls U برتری جزئی و مختصر
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
humdinger U دارای برتری فاحش
upper hand U برتری دست بالا
saliency U جلو امدگی برتری
rate of time preference U نرخ برتری زمانی
humdingers U دارای برتری فاحش
right handedness U دست راست برتری
to gain a over U برتری یاتفوق جستن بر
outdistance U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistancing U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistanced U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outguess U در حدس و گمان برتری داشتن بر
teutonism U عقیده برتری نژادی المان
outdistances U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
out maneuver U برتری مانور پیدا کردن
papalism U فرصاغراق امیزنسبت به برتری پاپ
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
vantage ground U زمین دارای برتری اتش و دید
to get the upper hand U برتری جستن تفوق پیدا کردن
set up U جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
paragons U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragon U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
pan germanism U نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
supremacy U برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
outclass U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
stand-offs U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
racism U اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
nationalist U طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
nationalists U طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
prefer U ترجیح دادن برتری دادن
preferring U ترجیح دادن برتری دادن
prefers U ترجیح دادن برتری دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com