Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
x ray
U
بااشعه ایکس امتحان کردن عکسبرداری با اشعه ایکس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
xrays
U
اشعه ایکس
x ray
U
اشعه ایکس
x radiation
U
اشعه ایکس
X-rays
U
اشعه ایکس
X-rayed
U
اشعه ایکس
X-ray
U
اشعه ایکس
X-raying
U
اشعه ایکس
x rays
U
اشعه ایکس
crookes tube
U
لامپ اشعه ایکس
roentgenography
U
پرتونگاری با اشعه ایکس
rem
U
مقدار دوزتشعشعی که اثرش برابر یک رونتگن اشعه ایکس باشد
penetrometer
U
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
rem
U
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
x rays
U
پرتو ایکس
X chromosome
U
فامتن ایکس
roentgen ray
U
پرتو ایکس
X-ray
U
پرتو ایکس
X-raying
U
پرتو ایکس
blank flange
U
قطعه- ایکس
X chromosomes
U
فامتن ایکس
x band
U
باند- ایکس
x cut
U
برش ایکس
X-rayed
U
پرتو ایکس
x axis defelection
U
انحراف- ایکس
x potentiometer
U
پتانسیومتر ایکس
x radiation
U
پرتو ایکس
x axis
U
محور ایکس ها
x axis
U
محور ایکس
bx cable
U
لوله ب ایکس
b.x. conductor
U
کابل ب ایکس
nike x
U
موشک نایک ایکس
x y switch
U
کلید ایکس- ایگرگ
roentgen diffractometry
U
بلورنگاری پرتو ایکس
x ray crystallography
U
بلورنگاری پرتو ایکس
x y presentation
U
نمایش ایکس- ایگرگ
x ray tube
U
لامپ پرتو ایکس
x ray analysis
U
تحلیل پرتو ایکس
x ray microdiffraction
U
پراش پرتو ایکس
x ray apparatua
U
دستگاه پرتو ایکس
soft x rays
U
پرتو ایکس کم نفوذ
x y selector
U
سلکتور ایکس- ایگرگ
x ray diffraction
U
پراش پرتو ایکس
hard x ray
U
پرتو ایکس سخت
x y recorder
U
دستگاه ثبات ایکس- ایگرگ
the integral from a to b of f-of-x with respect to x
U
انتگرال اف ایکس بین آ و ب
[ریاضی]
x axis amplifier
U
تقویت کننده محور ایکس
radiogram
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
x engine
U
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
tomography
U
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
infrared imagery
U
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
deflection
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflections
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
air survey photography
U
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
photograph
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographing
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographs
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographed
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
gun
U
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
guns
U
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
shoot
U
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
shoots
U
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
non interlaced
U
سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد
put to test
U
امتحان کردن
tested
U
امتحان کردن
to make a trial of
U
امتحان کردن
examining
U
امتحان کردن
trials
U
امتحان کردن
test
U
امتحان کردن
tries
U
امتحان کردن
trial
U
امتحان کردن
examine
U
امتحان کردن
to bring to the proof
U
امتحان کردن
tests
U
امتحان کردن
examined
U
امتحان کردن
to give an examination
U
امتحان کردن
try
U
امتحان کردن
examines
U
امتحان کردن
to plagiarize
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to copy
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to crib
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
check
U
امتحان کردن بازرسی
checked
U
امتحان کردن بازرسی
invigilating
U
در امتحان نظارت کردن
invigilate
U
در امتحان نظارت کردن
invigilates
U
در امتحان نظارت کردن
invigilated
U
در امتحان نظارت کردن
try (something) out
<idiom>
U
امتحان کردن(چیزی)
reexamine
U
دوباره امتحان کردن
tested
U
ازمایش کردن امتحان
tests
U
ازمایش کردن امتحان
try on
<idiom>
U
امتحان کردن لباس
test
U
ازمایش کردن امتحان
checks
U
امتحان کردن بازرسی
to put to proof
U
امتحان کردن محک زدن
to check out something
U
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
palpate
U
لمس کردن امتحان نمودن
roentgenize
U
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
examination
U
معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
examinations
U
معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
beams
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
beam
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
to try something completely new
<idiom>
U
چیزی
[روشی ]
کاملا متفاوت امتحان کردن
scores
U
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scored
U
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score
U
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
photography
U
عکسبرداری
inquire
U
تحقیق کردن امتحان کردن
inquires
U
تحقیق کردن امتحان کردن
enquires
U
تحقیق کردن امتحان کردن
inquired
U
تحقیق کردن امتحان کردن
enquired
U
تحقیق کردن امتحان کردن
crammer
U
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
retaken
U
عکسبرداری شده
photoreconnaissance
U
عکسبرداری اکتشافی
retakes
U
عکسبرداری شده
retake
U
عکسبرداری شده
radiography
U
عکسبرداری رادیو
retaking
U
عکسبرداری شده
air survey camera
U
دوربین عکسبرداری هوایی
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
skiascopy
U
عکسبرداری از شبکیه چشم
run
U
یک راه عکسبرداری هواپیما
basic cover
U
عکسبرداری اولیه هوایی
runs
U
یک راه عکسبرداری هواپیما
telephotography
U
عکسبرداری از مسافات دور
telephotographic
U
عکسبرداری از مسافات دور
poses
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
pose
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
photoheliograph
U
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
air contographic photography
U
عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
posed
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
posing
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
radiolucency
U
درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
phototelegraphyt
U
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
continuous strip camera
U
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
wide angle
U
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide-angle
U
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
black writer
U
چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
sonne photography
U
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
radiant exposure
U
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
continuous strip photography
U
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
infra red link
U
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
persistence
U
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
heliograph
U
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
ray
U
اشعه
deflecting
U
یا اشعه
deflected
U
یا اشعه
radiation
U
اشعه
deflects
U
یا اشعه
rays
U
اشعه ها
deflect
U
یا اشعه
check
U
امتحان
assays
U
امتحان
tentatively
U
من باب امتحان
test
U
امتحان
checks
U
امتحان
tests
U
امتحان
examination
U
امتحان
examinations
U
امتحان
checked
U
امتحان
tested
U
امتحان
assay
U
امتحان
examination
U
امتحان
examinations
U
امتحان ها
tests
U
امتحان ها
trial
U
امتحان
checking
U
امتحان
quiz
[American]
U
امتحان
inspection
U
امتحان
try
U
امتحان
trial
U
امتحان
test
U
امتحان
trials
U
امتحان ها
trials
U
امتحان
quiz
U
امتحان
quizzes
U
امتحان
tries
U
امتحان
rays of light
U
اشعه نور
cosmic rays
U
اشعه کیهانی
beta radiation
U
اشعه بتا
silvery rays
U
اشعه نقرهای
microwave radiation
U
اشعه میکروموجی
X-ray
U
اشعه رونتگن
reseau
U
اخراج اشعه
x ray beam
U
اشعه رونتگن
gammas
U
اشعه گاما
radiation sickness
U
بیماری اشعه
x ray
U
اشعه مجهول
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com