Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pompously
U
بااب وتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
water cure
U
علاج بااب معالجه بااب
tumidly
U
بااب و تاب
ornately
U
بااب و تاب
pads
U
بااب و تاب گفتن
scalded
U
بااب گرم سوزاندن
scalding
U
بااب گرم سوزاندن
pad
U
بااب و تاب گفتن
scald
U
بااب گرم سوزاندن
water cooling
U
خنک کردن بااب
scalds
U
بااب گرم سوزاندن
acclimatation
U
توافق بااب و هوای یک محیط
aluminize
U
روکش بااب الومینیوم دادن
acclimatization
U
توافق بااب و هوای یک محیط
grandiosely
U
با اب وتاب
flames
U
تب وتاب
stilted
U
با اب وتاب
grandiloquently
U
با اب وتاب
magniloquently
U
با اب وتاب
pomposity
U
اب وتاب
on stilts
U
با اب وتاب
flame
U
تب وتاب
flatulent
U
پر اب وتاب
grandiose
U
پر اب وتاب
hydropath establishment
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
toddies
U
عرق خرما که بااب گرم مخلوط شود
toddy
U
عرق خرما که بااب گرم مخلوط شود
hydrotherapeutic
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
tumid
U
پراب وتاب
rotundily
U
اب وتاب وروانی
to be in a g.
U
درتب وتاب بودن
To speak elaborately.
U
با آب وتاب صحبت کردن
squishy
U
پیچ وتاب دار
write
U
با اب وتاب شرح دادن
squirm
U
پیچ وتاب خوردن
squirmed
U
پیچ وتاب خوردن
squirming
U
پیچ وتاب خوردن
squirms
U
پیچ وتاب خوردن
writes
U
با اب وتاب شرح دادن
tumescent
U
پراب وتاب مطنطن
luxuriated
U
اب وتاب زیاد دادن
luxuriates
U
اب وتاب زیاد دادن
luxuriating
U
اب وتاب زیاد دادن
luxuriate
U
اب وتاب زیاد دادن
convolute
U
پیچ وتاب خوردن
swaying
U
پیچ وتاب خوردن
squirmy
U
پرپیچ وتاب ولول خور
curlicue
U
چین وشکن یا پیچ وتاب خیال انگیز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com