Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
This dress suits me .
U
این لباس به من میاید.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to dress
[put on your clothes or particular clothes]
U
لباس پوشیدن
[لباس مهمانی یا لباس ویژه]
[اصطلاح رسمی]
motley
U
مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out
U
پهن کردن لباس
[روی بند لباس]
life jacket
U
لباس نجات لباس چوب پنبهای
it snows
U
برف میاید
prices are sagging
U
قیمتهاپایین میاید
i feel sleepy
U
خوابم میاید
it reeks of blood
U
بوی خون از ان میاید
his manners smackofselfishness
U
بوی خودپسندی از رفتارش میاید
it thunders
U
صدای اسمان غرغره میاید
gerunds
U
باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
gerund
U
باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
aces
U
میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
ace
U
میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
gluten
U
سریشمی که ازشاخ واستخوان بدست میاید
eider down
U
پرنرمی که ازمرغابی شمالی بدست میاید
growling
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
internal evidence
U
مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
growl
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
dry ice
U
یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
green corn
U
ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
mannose
U
ماده قندی که ازاکسیداسیون مانیتول بدست میاید
growls
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growled
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
efflore scence
U
قشر سفید رنگی که در سطح بتن بوجود میاید
labdanum
U
ماده معطر تلخی که از انواع لادن بدست میاید
gametocyte
U
سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
guinea pigs
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pig
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
Santa Claus
U
شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
venriloquism
U
سخن گفتن بدانسان که گمان کنندصداازجای ....دهان بیرون میاید
godchildren
U
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
do
U
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
metaprotein
U
هریک از مشتقات پروتئین که از فعل وانفعال اسید وقلیابدست میاید
godchild
U
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
gelled
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gels
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jells
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelled
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
egg tooth
U
نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
gel
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelling
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelling
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
antibiotics
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotic
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
evangelic
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
Baldenfreude
U
[حس ارضایی که از کچل بودن یا کچل شدن دیگران به دست میاید]
steam iron
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniforms
U
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniform
U
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
litmus
U
ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
imago
U
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
clobbering
U
لباس
frou frou
U
خش خش لباس
costumes
U
لباس
bibandtucker
U
لباس
outwall
U
لباس تن
out fit
U
لباس
clobbered
U
لباس
clobber
U
لباس
garb
U
لباس
attire
U
لباس
flannels
U
لباس
flannel
U
لباس
evining dress
U
لباس شب
clobbers
U
لباس
bathhouse
U
لباس کن
nightgown
U
لباس شب
nightgowns
U
لباس شب
costume
U
لباس
rosette
U
گل لباس
dressing
U
لباس
donkey jacket
U
لباس
dressings
U
لباس
rosettes
U
گل لباس
clothing
U
لباس
oilskins
U
لباس ضد اب
costumes
U
لباس ها
costume
U
لباس
vesture
U
لباس
accouterments
U
لباس
acoutrement
U
لباس
accouterment
U
لباس
vestment
U
لباس
untented
U
بی لباس
exposure suit
U
لباس محافظ
disguisedly
U
با لباس مبدل
undergarments
U
لباس بزیر
dreadnought
U
لباس بارانی
fearnought suit
U
لباس نسوز
tuxedo
U
لباس رسمی
dress suit
U
لباس رسمی شب
tog
U
لباس پوشیدن
clothier
U
لباس فروش
fancy dress
U
لباس بالماسکه
antiblackout suit
U
لباس ضد فشار اب
skirt
U
دامن لباس
gown
U
روپوش لباس شب
braw
U
جوش لباس
gowns
U
روپوش لباس شب
asbestos kit
U
لباس نسوز
battle dress
U
لباس ضدگلوله
dressed in white
U
لباس سفیدپوشیده
zipper
U
زیب لباس
zippers
U
زیب لباس
academic costume
U
لباس دانشگاهی
knitwear
U
لباس کشباف
costumes
U
لباس محلی
clothes tree
U
چنگک لباس
costume
U
لباس محلی
academicals
U
لباس دانشگاهی
knock about clothes
U
لباس کار
undergarment
U
لباس بزیر
silk
U
لباس ابریشمی
tuxedos
U
لباس رسمی
wet suits
U
لباس غواصی
wet suit
U
لباس غواصی
dry suit
U
لباس غواصی
skirts
U
دامن لباس
driss uniform
U
لباس رسمی
skirted
U
دامن لباس
put on
<idiom>
U
لباس پوشیدن
Full dress. Formal dress.
U
لباس رسمی
Clinging clothes. Tight-fitting dress.
U
لباس چسب تن
sportswear
U
لباس خودمانی
sportswear
U
لباس راحت
sportswear
U
لباس ورزش
spacesuits
U
لباس فضایی
spacesuit
U
لباس فضایی
necklines
U
گردن لباس
neckline
U
گردن لباس
tether
U
لباس ردیاب
electronic tag
U
لباس ردیاب
ankle bracelet
U
لباس ردیاب
ankle monitor
U
لباس ردیاب
menswear
U
لباس مردانه
wooly
U
لباس پشمی
woolie
U
لباس پشمی
pajama
U
لباس خواب
night robe
U
لباس خواب
mab
U
لباس ژولیده
laundress
U
لباس شوی زن
launderer
U
لباس شوی
kiyi
U
برس لباس
haute couturer
U
طراح لباس
habilitate
U
لباس پوشیده
habiliments
U
لباس مخصوص
habiliment
U
لباس زیبا
gratuitous issue
U
لباس پیشکش
garderobe
U
اشکاف لباس
rainwear
U
لباس بارانی
gaberdine
U
لباس پوشش
flight gear
U
لباس پرواز
flashproof
U
لباس ضد شعله
playsuit
U
لباس ورزش
print dress
U
لباس چیتی
robe de chambre
U
لباس خانه
wearer
U
پوشنده لباس
water suit
U
لباس ضد فشار اب
vestment
U
لباس رسمی
uniform of the day
U
لباس فصل
underclothing
U
لباس زیر
tunicle
U
لباس کوتاه
tou book
U
لباس تکواندو
toggery
U
لباس فروشی
to dress up
U
لباس پوشیدن
to a onself
U
لباس زیباپوشیدن
the long robe
U
لباس قضائی
survival suit
U
لباس نجات
smoking jacket
U
لباس اسموکینگ
slopwork
U
لباس دوخته
slack suit
U
لباس راحتی
ski suit
U
لباس اسکی
finical
U
خوش لباس
disrobe
U
لباس دراوردن
woolliest
U
: لباس پشمی
liveries
U
لباس مستخدم
woollies
U
: لباس پشمی
dress
U
لباس پوشیدن
woollier
U
: لباس پشمی
rigs
U
لوازم لباس
rigged
U
لوازم لباس
housecoats
U
لباس خانه
livery
U
لباس مستخدم
rig
U
لوازم لباس
woolly
U
: لباس پشمی
tux
U
لباس رسمی
lapped
U
دامن لباس
dressing gowns
U
لباس خواب
nightdress
U
لباس خواب
thing
U
لباس موجود
housecoat
U
لباس خانه
nightdresses
U
لباس خواب
nightclothes
U
لباس خواب
hanger
U
چنگک لباس
lap
U
دامن لباس
dresses
U
لباس پوشیدن
hangers
U
چنگک لباس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com