English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The contract has been draw up in eight articles . U این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
locates U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
located U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locating U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locate U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
deposits U لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposit U لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
resisted U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resist U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resists U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
tabbing U تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند
decimals U تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal U تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
thermate U نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
heddle rod U چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
mattered U ماده
items U ماده
stuff U ماده
stuffs U ماده
stuffed U ماده
item U ماده
matter U ماده
clause U ماده
substances U ماده
antimatter U ضد ماده
anti matter U ضد ماده
nanny goat U بز ماده
nany U بز ماده
abscesses U ماده
abscess U ماده
stuffless U بی ماده
clauses U ماده
mattering U ماده
stipulation U ماده
catch for door bolt U ماده
matters U ماده
substance U ماده
provision U ماده
foamed meterid U ماده کف
agent U ماده
agents U ماده
materials U ماده
monoclinous U نر و ماده
bitch U سگ ماده
bitched U سگ ماده
bitches U سگ ماده
metals U ماده
nanny goats U بز ماده
articles U ماده
bitching U سگ ماده
article U ماده
female U ماده
metal U ماده
material U ماده
calibration U تنظیم
adjustment تنظیم
alignment U تنظیم
alignments U تنظیم
shaping regulating U تنظیم
set out U تنظیم
regularization U تنظیم
timing U تنظیم
formulation U تنظیم
spreading U تنظیم
adjustments U تنظیم
regulation U تنظیم
aetna material U ماده اتنا
replealed article U ماده منسوخه
res U شی ء بخصوص ماده
ogress U ماده غول
emitted material U ماده گسیلیده
foodstuffs U ماده غذایی
constituents U ماده متشکله
female U جنس ماده
addition agent U ماده افزودنی
active material U ماده موثر
lioness U ماده شیر
isomorph U ماده یک شکل
allelopathic substance U ماده دورساز
hen bird U مرغ ماده
keratine U ماده شاخی
fecula U ماده نشاستهای
keratin U ماده شاخی
hen bird U پرنده ماده
hen parrot U طوطی ماده
hen pheasant U قرقاول ماده
isotropic material U ماده همسانگرد
antiset U ماده ضد ته نشین
isotrope U ماده همسانگرد
anticorrosive paint U ماده ضد زنگ
explosive d. U ماده منفجره دی
exereta substance U ماده پس داده
pigment dye U ماده رنگی
hen sparrow U گنجشک ماده
lionesses U ماده شیر
immaterialist U منکر ماده
she wolf U ماده گرگ
inoculant U ماده تلقیحی
wad U ماده پرکننده
foodstuff U ماده غذایی
wads U ماده پرکننده
disinfector U ماده ضدعفونی
red lead U ماده ضدزنگ
pea ken U طاوس ماده
parasiticide U ماده انگل کش
single clause bill U ماده واحده
smoke agent U ماده دودانگیز
dye stuff U ماده رنگی
insulant U ماده عایق
oxime U ماده اوکسیم
she wolf U گرگ ماده
acceptor U ماده پذیرا
picritol U ماده پیکریتول
heparin U ماده چندقندی
abiotic substance U ماده بیجان
abhesive U ماده ضد چسبندگی
vixens U روباه ماده
high explosive U ماده منفجره
vixen U روباه ماده
insulating material U ماده عایق
constituent U ماده متشکله
sexed U بطورمشخص نر یا ماده
she deer U گوزن ماده
hyades U اشتران ماده
solvate U ماده محلول
chronogram U ماده تاریخ
mattery U ماده مانند
dyestuff U ماده رنگی
consumable U ماده مصرفی
pesticide U ماده ضدافت
continuation clause U ماده تداوم
female f. U قوش ماده
female plug U دو شاخه ماده
ferroelectric material U ماده فروالکتریک
malkin U ماده دیو
malkin U ماده شیطان
psychoactive agent U ماده روانگردان
casein U ماده پنیری
metals U ماده مذاب
conservation of matter U بقای ماده
coloring substance U ماده رنگ
chlorophyl U ماده سبزگیاهی
chemical agent U ماده شیمیایی
inspection clause U ماده نظارت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com