English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
That won't work with me! U این رضایت بخش نیست برای من!
It doesn't fly with me [American E] [colloquial] U این رضایت بخش نیست برای من!
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
it is unsatisfactory U رضایت بخش نیست
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
to atone for something U جلب رضایت کردن برای چیزی
to make amends for something U جلب رضایت کردن برای چیزی
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
thereis no end to it U انتهای برای ان نیست
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
It is beyond me. U برای من قابل درک نیست.
He's not suited for a doctor. U او [مرد] برای یک پزشک مناسب نیست.
There are no tickets available for tonight . U بلیط برای امشب موجود نیست
that is i. to this purpose U برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
Nothing can excuse such impoliteness. U هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
sectors U شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector U شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
user U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
unmount U برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
users U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
blind carbon copy U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
low end U سخت افزار یا نرم افزاری که قدرت منه نیست یا برای مبتدیان طراحی شده است
blind copy receipt U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
bloop U عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
proprietary file format U روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
hand-held U کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
demurrer U ایراد میکند که ادله ابرازی برای اقامه دعوی کافی نیست و بالنتیجه خود را به پاسخگویی دادخواست ملزم نمیداند
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
it is not t. U برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
fixes U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fix U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
cipher U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
wimps U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
NetBEUI U گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
wimp U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
formats U استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
format U استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
idles U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idlest U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
consented U رضایت
consents U رضایت
contentment U رضایت
consenting U رضایت
satisfaction U رضایت
acquiescently U با رضایت
acquiescence U رضایت
consentience U رضایت
consent U رضایت
adhesion U رضایت
willingness U رضایت
suffrage U رضایت
to give a ready consent U رضایت دادن
compliantly U با قبول و رضایت
acquiesce رضایت دادن
self approbation U رضایت ازخویشتن
self content U رضایت از خود
well and good <idiom> U رضایت بخش
hunky dory U رضایت مندانه
dissatisfaction U عدم رضایت
assentation U رضایت فاهری
accedes U رضایت دادن
disapproval U عدم رضایت
to w one's consent U رضایت ندادن
give up one's claim U رضایت دادن
to give ones a to U رضایت دادن به
discontentedness U عدم رضایت
job satisfaction U رضایت شغلی
acceding U رضایت دادن
acceded U رضایت دادن
accede U رضایت دادن
express one's consent U رضایت دادن
satisfactoriness U رضایت بخشی
admits U رضایت دادن
admit U رضایت دادن
admitting U رضایت دادن
willingnesso U رضایت میل
concurrence U دمسازی رضایت
euphoria U خوشحالی رضایت
sufference U رضایت ضمنی
implied U رضایت ضمنی
sufferance U رضایت ضمنی
consent U موافقت رضایت دادن
atones U جلب رضایت کردن
atoned U جلب رضایت کردن
atone U جلب رضایت کردن
to give a ready consent U بی درنگ رضایت دادن
to find satisfactionin any one U از کسی رضایت داشتن
atoning U جلب رضایت کردن
consents U موافقت رضایت دادن
assented U رضایت دادن موافقت
assenting U رضایت دادن موافقت
assents U رضایت دادن موافقت
assent U رضایت دادن موافقت
consensus U رضایت وموافقت عمومی
on approval U مشروط به رضایت خریدار
dissatisfactory U مایه عدم رضایت
consenting U موافقت رضایت دادن
consented U موافقت رضایت دادن
her willing to sing U رضایت یامیل اوبخواندن
fill one's shoes <idiom> U جابهجایی رضایت بخش
satisfactorily U بطور رضایت بخش
assenting U رضایت دادن تصدیق کردن
assented U رضایت دادن تصدیق کردن
consensual U مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
assent U رضایت دادن تصدیق کردن
assents U رضایت دادن تصدیق کردن
consenting U راضی شدن رضایت دادن
voluntary partition U افراز با رضایت یا سازش طرفین
pursuit of happiness U به دنبال رضایت خاطر [خرسندی]
assentient U قبول کننده رضایت دهنده
testimonials U سفارش وتوصیه رضایت نامه
acquiescing U رضایت دادن موافقت کردن
testimonial U سفارش وتوصیه رضایت نامه
acquiesces U رضایت دادن موافقت کردن
consent U راضی شدن رضایت دادن
acquiesced U رضایت دادن موافقت کردن
consents U راضی شدن رضایت دادن
tenant by sufference U متصرف با رضایت ضمنی مالک
testimonialize U گواهی نامه یا رضایت دادن
consented U راضی شدن رضایت دادن
consented U موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
[results were] satisfactory U رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
consent U موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
to feel women up U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
to make a grab at women U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
consenting U موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
to grope women U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
consents U موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
approval U نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
Everything is hunky-dory. <idiom> U همه چیز کاملا رضایت مندانه است. [اصطلاح روزمره]
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
silence gives consent U سکوت موجب رضایت است عدم اعتراض کاشف از اذن است
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
temporary storage U می نیست
isn't U نیست
storage U می نیست
he takes no notice of it U نیست
It's not new. نو نیست.
auxiliary U نیست
auxiliaries U نیست
secondary U نیست
he is not of our number U از ما نیست
Plug and Play U یچ نیست
aint U نیست
it is well enough U بد نیست
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
he is rather i. than sick U ناخوش نیست
It's not new. جدید نیست.
There is nothing wrong with you . You are all right . U هیچیت نیست
he knows a thing or two U بی تجربه نیست
static U که پویا نیست
he is none of my friends U او از دوستان من نیست
the ice is treach erous U یخ محکم نیست
he is out of huomor U سر خلق نیست
my health is tolerable U حالم بد نیست
inextinct U نیست نشده
he is not willing to go U نیست برود
it has escaped my remembrance U یاد نیست
you are written U حق با شما نیست
he is out of his senses U بهوش نیست
cold is merely privative U گرما نیست
close the door please U اگرزحمت نیست
It cant be helped. U چاره ای نیست
sacred cow <idiom> U چارهای نیست
It is not advisable . It is inexpedient. U صلاح نیست
I dont remember ( recall ) . U یادم نیست
He is not man enough to do it . He is not the man for it . He hasnt got the guts to do it . U مردش نیست
He goes on and on . He is most persistent . U ول کن معامله نیست
niet le fait U کار او نیست
no hurry U عجلهای نیست
i do not have it in me U از من ساخته نیست
no sweat <idiom> U مشکلی نیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com