English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
input output table U این جدول جریان عوامل تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elasticity of factor substitution U کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
agents of production U عوامل تولید
production factors U عوامل تولید
factors of production U عوامل تولید
elements of expense U عوامل تولید هزینه
inputs U عوامل تولید منابع
factor mobility U تحرک عوامل تولید
factor cost line U خط هزینه عوامل تولید
fixed factor U عوامل ثابت تولید
mobility of factors of production U تحرک عوامل تولید
factor earnings U درامد عوامل تولید
fixed factor U عوامل تولید ثابت
factor markets U بازارهای عوامل تولید
variable factors U عوامل قابل تغییر تولید
non specific factors of production U عوامل غیر اختصاصی تولید
factor payments U پرداختهای عوامل تولید مانند
neutral technology U تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
fission products U عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
control chart U جدول کنترل کیفیت تولید
correlation U جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
nor U عملگر بولی که یک جدول صحت تولید میکند نایا
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
flow of production U جریان تولید
production process U جریان تولید
generation of current U تولید جریان
dischrger U الت تولید جریان الکتریک
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
desktop U متن و جدول تولید شده و طراحی شده روی صفحه نمایش کامپیوتر شخصی
n channel mos U مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند
inducing U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induce U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induced U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induces U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
terminator U مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
manning table U جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
symbol table U جدول نمادها جدول نمادی
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
v , series U سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
spelling table U جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
correction index U جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
m factors U عوامل ام
effects U عوامل
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
demand factors U عوامل تقاضا
balancing factors U عوامل جبرانی
aerodynamic factors U عوامل ایرودینامیکی
adverse factors U عوامل نامساعد
natural agents U عوامل طبیعی
allocative factors U عوامل تخصیصی
motivational factors U عوامل محرکه
complementary factors U عوامل مکمل
excusatory conditions U عوامل رافعه
constant factors U عوامل ثابت
variable factors U عوامل متغیر
technical data U عوامل فنی
institutional factors U عوامل نهادی
factor demand U تقاضای عوامل
justificatory conditions U عوامل موجهه
elements of expense U عوامل هزینهای
psychological factors U عوامل روانی
growth factors U عوامل رشد
total factor productivity U بازدهی کل عوامل
human factor U عوامل انسانی
factor proportion U نسبت عوامل
factor productivity U بازدهی عوامل
factor price U قیمت عوامل
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
human factors engineering U مهندسی عوامل انسانی
aiming group U عوامل مثلث گیری
factor price distortions U انحراف قیمت عوامل
factor price equalization U برابرسازی قیمت عوامل
ingredient U داخل شونده عوامل
ingredients U داخل شونده عوامل
factor productivity U بهره دهی عوامل
polygene U عوامل توارثی غیرهمردیف
competitive factors U عوامل محرک رقابت
additional production personnel عوامل دیگر تولد
retarding factors U عوامل کند کننده
diseconomies U عوامل زیان اور
mechanism U عوامل مکانیکی مکانیزم
market forces U عوامل موثردر بازار
o technique U تحلیل عوامل زمانی
cryptovariable U عوامل متغیر رمز
factor analysis U تجزیه و تحلیل عوامل
weathering U اثر عوامل جوی
mechanisms U عوامل مکانیکی مکانیزم
net factor income from abroad خالص درآمد عوامل از خارج
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
aerometeorograph U دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
columnar transposition U تغییر مکان دادن عوامل در ستون
self buried U مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
map k U ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
elasticity of factor substitution U وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
unpredictable factors U عوامل غیر قابل پیش بینی
ceteris paribus U ثابت بودن تمام عوامل دیگر
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
shift forward U انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
danc solution U نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
m factors U عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
sound effects U عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
escarpments U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpment U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
physiocracy U حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
federal privacy act U قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
kerb=curb U جدول
irrigation channel U جدول
scheduled U جدول
schedule U جدول
schedules U جدول
tables U جدول
curbs U جدول
tabled U جدول
charted U جدول
curbing U جدول
curbed U جدول
curb U جدول
chart U جدول
tabling U جدول
charting U جدول
logs U جدول
table U جدول
log U جدول
tableaux U جدول
tableaus U جدول
tableau U جدول
scale U جدول
chamfered kerb U جدول پخ
charts U جدول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com