Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I paid dearly for this mistake .
U
این اشتباه برایم گران تمام شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i paid dearly for it
U
بسیار گران برایم تمام شد
i paid dear for it
U
برای من گران تمام شد
dear bought
U
گران تمام شده
pyrrhic victory
U
پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
range error
U
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
dear bought
U
جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
glitches
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place
<idiom>
U
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
U
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
I have outgrown my suits.
U
لباسهایم برایم تنگ شده
i must answer for the damages
U
ازعهده خسارت ان باید برایم
Could you bring me ... ?
ممکن است ... برایم بیاورید؟
Please bring me the orifinal letter .
U
عین نامه را برایم بیاورید
Bring me a few sheets of paper .
U
چند صفحه کا غذ برایم بیاور
Please get me a taxi.
لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
It is easy for me.
U
برایم خیلی آسان است
Keep a free(an empty)seat for me.
U
یک صندلی خالی برایم نگاهدار
I don't
[ couldn't ]
give a damn about it.
<idiom>
U
برایم اصلا مهم نیست.
He told me in so many words .
U
عینا" اینطور برایم گفت
It is too easy for me.
U
برایم مثل آب خوردن است
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminated
U
تمام شدن تمام کردن
terminate
U
تمام شدن تمام کردن
terminates
U
تمام شدن تمام کردن
May I have an iron?
U
ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
Please take that bag.
خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
May I have an ashtray?
U
ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
Please take my suitcase.
خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
These shoes are too big for me .
U
این کفشها برایم گشاد است
This is my last chance .
U
این برایم آخرین فرصت است
Mother left me 500 tomans .
U
مادرم برایم 500 تومان گذاشت
May I have a blanket?
U
ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
Drop me a line .
U
برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
Tell me hpw you escaped.
U
برایم بگه چطور فرار کردی
I've been set up!
U
برایم پاپوش درست کرده اند!
These shoes are too tight for me.
U
این کفشها برایم تنگ است
help any one .
U
برایم خوش قدم بود ( شانس آورد )
May I have some ...?
آیا ممکن است کمی ... برایم بیاورید؟
May I have some ...?
آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
The notice is too short
[for me]
.
U
آگاهی
[برایم]
خیلی کوتاه مدت است.
May I have a bath towel?
U
ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
Give me a full account of the events.
U
جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
May I have some soap?
U
ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
May I have some hangers?
U
ممکن است چند تا چوب لباسی برایم بیاورید؟
May I have the menu, please?
U
ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
May I have the drink list, please?
U
ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
May I have some toiletpaper?
U
ممکن است چند تا کاغذ توالت برایم بیاورید؟
Please take this luggage.
خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
Thats no news to me.
U
این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
Please send me information on ...
U
خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
Can I have some more ...?
آیا ممکن است کمی دیگر ... برایم بیاورید؟
dearest
U
گران
heavier
U
گران
dears
U
گران
expensive
U
گران
heavies
U
گران
heaviest
U
گران
sumptuous
U
گران
dear
U
گران
dearer
U
گران
heavy
U
گران
dearly
U
گران
costlier
U
گران
costliest
U
گران
costly
U
گران
onerous
U
گران
at a great penny worth
U
گران
overpriced
U
گران
pricey
U
گران
too expensive
<adj.>
U
بسیار گران
dearest
U
گران کردن
dear
U
گران کردن
to sell dearly
U
گران فروختن
dearer
U
گران کردن
deluxe
U
مجلل گران
valuable
U
گران بها
endeared
U
گران کردن
high value
U
گران قیمت
high priced
U
گران بها
high money
U
پول گران
high interest
U
بهره گران
dears
U
گران کردن
endears
U
گران کردن
massively
U
گران کوه
endear
U
گران کردن
be too dear
U
گران بودن
stingy
U
گران کیسه
natatores
U
شنا گران
highs
U
سخت گران
overpriced
<adj.>
U
بسیار گران
highest
U
سخت گران
big ticket
U
گران قیمت
high
U
سخت گران
priceless
U
بسیار گران
expensively
U
گران بها
dear bought
U
گران خرید
massive
U
گران کوه
worth a kings ransom
U
بسیار گران بها
prohibitive
U
گران جلوگیری کننده
highs
U
وافر گران گزاف
high
U
وافر گران گزاف
white elephant
U
گران و پر خرج و کم فایده
highest
U
وافر گران گزاف
viscosity
U
قوام گران روی
The price of butter has gone up . butter has become expensive .
U
کره گران شده
This is really expensive !
U
این چه گران است !
exclusive
U
منحصر بفرد گران
prohibitory
U
گران جلوگیری کننده
white elephants
U
گران و پر خرج و کم فایده
You have paid too much for your car .
U
اتوموبیلت را گران خریدی
It is too expensive.
خیلی گران است.
overburden
U
گران بار شدن
not too expensive
U
خیلی گران نباشد.
highs
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
costs an arm and a leg
<idiom>
U
[فوق العاده پرخرج یا گران]
highest
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
beyoned price
U
بی قیمت بسیار گران بها
He overcharged us.
U
پایمان گران حساب کرد
high
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
assay
U
عیارگیری فلزات گران قیمت
assays
U
عیارگیری فلزات گران قیمت
She took umbrage at your remark .
U
سخن شما برایش گران آمد
The hotel has overcharged me .
U
هتل گران پایم حساب کرده
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
pallet
U
ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
gems
U
سنگ گران بها جواهر نشان کردن
a white elephant
U
شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
manganic
U
دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
gem
U
سنگ گران بها جواهر نشان کردن
thunderscan
U
یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
A thing you dont want is dear at any price.
<proverb>
U
چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
glyptics
U
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
pallets
U
ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
Hotel accommodation is rather expensive there.
U
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
We do not usually go places that cost a lot of money.
U
ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
manganesian
U
مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
white elephant
U
هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephants
U
هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
It is too expensive for me to buy ( purchase ).
U
برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
Smoking makes you ill and it is also expensive.
U
سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
He bought them expensive presents, out of guilt.
U
او
[مرد]
بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
I simply cant concentrate.
U
حواس ندارم ( حواس برایم نمانده )
lapped
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
full track
U
تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama
U
تمام نما اینه تمام نما
panoramas
U
تمام نما اینه تمام نما
bull
U
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls
U
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
snafu
U
اشتباه
wrong
U
اشتباه
trips
U
اشتباه
tripped
U
اشتباه
trip
U
اشتباه
wronging
U
اشتباه
flounders
U
اشتباه
faults
U
اشتباه
fumbles
U
اشتباه
fumbled
U
اشتباه
fumble
U
اشتباه
fault
U
اشتباه
false
<adj.>
U
اشتباه
faulted
U
اشتباه
overseen
U
در اشتباه
mistake
U
اشتباه
floundered
U
اشتباه
floundering
U
اشتباه
clanger
U
اشتباه
mistaking
U
اشتباه
faux pas
U
اشتباه
mix up
U
اشتباه
mix-up
U
اشتباه
mix-ups
U
اشتباه
barratry
U
اشتباه
flounder
U
اشتباه
wrongs
U
اشتباه
mistakes
U
اشتباه
goof
U
اشتباه
to put one in the wrong
U
اشتباه
goofed
U
اشتباه
goofing
U
اشتباه
goofs
U
اشتباه
discrepancy
U
اشتباه
lap sus
U
اشتباه
mistakenness
U
اشتباه
jeofail
U
اشتباه
incorrectness
U
اشتباه
errors
U
اشتباه
in error
<adj.>
U
اشتباه
fallacies
U
اشتباه
inerrant
U
بی اشتباه
fallacy
U
اشتباه
errancy
U
اشتباه
error
U
اشتباه
to put wise
U
از اشتباه دراوردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com