Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it is not true that he is dead
U
اینکه میگویند مرده است حق ندارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dead wool
U
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
there is nothing for it but to
U
چارهای ندارد جز اینکه
looped
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loops
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
stopped
U
زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stop
U
زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stopping
U
زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stops
U
زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
heads up
U
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
keb
U
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillbirth
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap
U
مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
they say
U
میگویند
they f. him
U
ازاوتملق میگویند
there is a rumour that
U
چنین میگویند که
He that blows in the dust fills his eyes.
<proverb>
U
کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless.
U
معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
rackets
U
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
indo iranian
U
وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
theory of epigensis
U
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
he is second to none
U
دومی ندارد بالادست ندارد
Manx
U
وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
provided he goes at once
U
بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
six feet under
<idiom>
U
مرده
vapid
U
مرده
lifeless
U
مرده
deceased
U
مرده
one man
U
یک مرده
in the dust
U
مرده
extinct
U
مرده
low-spirited
U
دل مرده
dead
U
مرده
his heart sank
U
دل مرده شد
hearses
U
مرده کش
at rest
U
مرده
low spirited
U
دل مرده
defunct
U
مرده
exanimate
U
مرده
one-man
U
یک مرده
hearse
U
مرده کش
death masks
U
قیافه مرده
death mask
U
قیافه مرده
air slaked lime
U
اهک مرده
living corpse
U
مرده متحرک
widowers
U
مرد زن مرده
slaked lime
U
اهک مرده اهک مرده
blate
U
روح مرده
still born
U
مرده بدنیاامده
autopsy
U
تشریح مرده
widower
U
مرد زن مرده
defunct
U
مرده درگذشته
parted
U
درگذشته مرده
stillbirth
U
مرده زاد
stillbirths
U
مرده زاد
swell
U
موج مرده
non productive time
U
زمان مرده
morgue
U
مرده خانه
morgues
U
مرده خانه
swelled
U
موج مرده
swells
U
موج مرده
autopsies
U
تشریح مرده
cremations
U
مرده سوزانی
cremation
U
مرده سوزانی
time lags
U
زمان مرده
time lag
U
زمان مرده
dead as a doornail
<idiom>
U
کاملا مرده
dead load
U
بار مرده
reliquiae
U
مرده ریگ
deadness
U
حالت مرده
out of play
U
توپ مرده
deadball
U
توپ مرده
pah
U
مرده شور
ground swell
U
موج مرده
dead volume
U
حجم مرده
dead time
U
زمان مرده
dead storage
U
حجم مرده
necrolatry
U
مرده پرستی
death day
U
سال مرده
death feigning
U
مرده نمایی
playing dead
U
مرده نمایی
resurrection man
U
مرده دزد
dull finish
U
رخده مرده
dull finish
U
کالیبر مرده
resurrectionist
U
مرده دزد
down with him
U
مرده باد
saprophage
U
مرده خوار
death's head
U
جمجمه مرده
exanimate
U
دل مرده وبیروح
necropsy
U
مرده نگری
necrophobia
U
مرده هراسی
necrophilia
U
مرده گرایی
necromania
U
مرده پرستی
dead band
U
نوار مرده
murrain
U
گوشت مرده
necrophagous
U
مرده خور
death watch
U
پاسبان مرده
inhumationist
U
مرده خاک کن
dead ball
U
توپ مرده
dead rise
U
فاصله مرده
dead soils
U
خاکهای مرده
necrophagous
U
مرده خوار
lyke wake
U
پاسبانی مرده در شب
dead as a d.
U
بکلی مرده
dead space
U
فضای مرده
idle wire
U
سیم مرده
idle turn
U
کلاف مرده
dead storage
U
گنجایش مرده
mortuaries
U
مرده شوی خانه
he seems to have died
U
ازقرارمعلوم مرده است
He is not dead by any chance , is he ?
U
نکند مرده باشد ؟
mortuary
U
مرده شوی خانه
protoxlead
U
سنگ مرده مرتک
plague on it
U
مرده شورش ببرد
gralloch
U
احشای گوزن مرده
funeral home
U
مرده شوی خانه
necromimesis
U
خود مرده انگاری
departed
U
مرده درگذشته مرحوم
inheritances
U
مرده ریگ وراثت
Speak well of the dead .
<proverb>
U
پشت سر مرده بد نگو.
inheritance
U
مرده ریگ وراثت
eloge
U
ستایش شخص مرده
aeropause
U
منطقه جوی مرده
death masks
U
ماسک صورت مرده
d. paleness
U
رنگ ارام مرده
back lash eliminator
U
تعادل در مسیر مرده
sequestrum
U
قسمت بافت مرده
cirerar yurn
U
فرف خاکستر مرده
cadaveric
U
دارای رنگ مرده
sloughy
U
شبیه پوست مرده
blast it
U
مرده شورش را ببرد
balefire
U
اتش مرده سوزانی
dead-house
U
مرده شوی خانه
death mask
U
ماسک صورت مرده
autopsy
U
تشریح نسج مرده
autopsies
U
تشریح نسج مرده
time lags
U
فاصله زمانی مرده
still born
U
مرده زاییده شده
time lag
U
فاصله زمانی مرده
prosector
U
تشریح کننده بدن مرده
heritage
U
مرده ریگ سهم موروثی
natimortality
U
امار مرده زاییده شدگان
cadaverous
U
دارای رنگ پریده و مرده
To be crazy about agirl .
U
کشته مرده دختری بودن
sciomantic
U
غیبگو از روی سایه مرده
palls
U
تابوت محتوی مرده حائل
palled
U
تابوت محتوی مرده حائل
pall
U
تابوت محتوی مرده حائل
deathy
U
مرگ نما مرده وار
palling
U
تابوت محتوی مرده حائل
sciomacy
U
غیب گویی از روی سایه مرده
crematory
U
کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
wraiths
U
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
funeral pyre
U
توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
ossuary
U
محل امانت گذاری استخوان مرده
f. pile or pyre
U
توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
ossuary
U
فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
postmortem
U
مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
urn
U
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urns
U
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
wraith
U
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
necrotic
U
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
under hatches
U
زیر عرشه دوراز نظر مرده
zombiism
U
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
incinerator
U
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematoriums
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
incinerators
U
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
obsequial
U
وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
crematoria
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
pyres
U
توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
twicer
U
حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
lich gate
U
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
pyre
U
توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
corn
U
میخچه
[پزشکی]
[ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
clavus
U
میخچه
[پزشکی]
[ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
there is no limit to it
U
حد ندارد
there is no style about her
U
ندارد
he is not of that stamp
U
را ندارد
flicker free
U
ی ندارد
it does not weigh with me
U
ندارد
transmigration
U
حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
But his body was eventually recovered.
U
اما ممکن بود او
[مرد]
فقط مرده بازیافته شود.
give someone an inch and they will take a mile
<idiom>
U
اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
it is a soft snap
U
کاری ندارد
he has no excuse what
U
عذری ندارد
no object
U
اهمیت ندارد
he has nostomach for the fight
U
سر دعوا ندارد
he is out of huomor
U
دماغ ندارد
no matter
U
اهمیت ندارد
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter .
U
عیب ندارد
he has an a. to grind
U
غرضی ندارد
he has no temperature to day
U
امروز تب ندارد
he has nothing of his own
U
چیزی ندارد
he hasno notion of going
U
سر رفتن ندارد
Nothing is quite impossible.
U
کارنشد ندارد
it does not matter
U
اهمیت ندارد
he has no manners
U
اداب ندارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com