Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
as little as possible
U
اینقدر کم که امکان پذیر باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to make every effort
U
تک و پوی زدن
[به هر دری زدن]
تا آنجا که امکان پذیر باشد
contrivable
<adj.>
U
امکان پذیر
achievable
<adj.>
U
امکان پذیر
conceivable
U
امکان پذیر
doable
<adj.>
U
امکان پذیر
makable
<adj.>
U
امکان پذیر
executable
<adj.>
U
امکان پذیر
workable
<adj.>
U
امکان پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
امکان پذیر
manageable
<adj.>
U
امکان پذیر
makeable
<adj.>
U
امکان پذیر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
امکان پذیر
practicable
<adj.>
U
امکان پذیر
feasible
<adj.>
U
امکان پذیر
as may be the case
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
conceivably
U
بطور امکان پذیر
feasible
U
امکان پذیر میسر
impossible
U
امکان نا پذیر نشدنی
to throw open the door to
U
امکان پذیر کردن
possible
U
امکان پذیر میسر
contingently
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
possibly
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
conceivably
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
to be at full stretch
U
تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
bad dept
U
طلبی که امکان وصول ان کم باشد
estoppel
U
اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
wild card
U
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
SMB
U
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
interface
U
تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interfaces
U
تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
date of acquisition
U
تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
java
U
مجموعهای از توابع استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد از دورن برنامه java به پایگاه داده دستیابی داشته باشد
slutsky theorem
U
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
edlin
U
در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler
U
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
this much
U
اینقدر
thus far
U
اینقدر
thus much
U
اینقدر
so much
U
اینقدر
so far
U
اینقدر
as ... as
<adv.>
U
اینقدر... که
so
U
اینقدر
ascendible
U
تفوق پذیر فراز پذیر
educatable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendable
U
تفوق پذیر فراز پذیر
educable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
repairable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
reparable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
mixable
U
امیزش پذیر امتزاج پذیر
Dont make so much noise.
U
اینقدر سروصدانکن
for all
U
تا آنجایی که
[اینقدر که]
Stop complaining.
U
[اینقدر]
نق نزن.
It cant be all that bad.
U
نه بابا اینقدر هم بد نیست
Stop complaining.
U
[اینقدر]
شکایت نکن.
Winsock
U
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
Windows Explorer
U
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
What's taking so long?
U
چرا اینقدر طول میکشد؟
much as I'd like to
<idiom>
U
با اینکه اینقدر دوست دارم
Whatever did he say to make you so angry .
U
مگر چه گفت که اینقدر عصبانی شدی ؟
We were all so anxious about you.
U
ما همه به خاطر تو اینقدر نگران بودیم.
Get a move on . Expedite it .
U
اینقدر کشش نده ( معطل نکن )
Dont brag about doing this and that .
U
اینقدر نگه فلان وچنان ( بهمان ) می کنم
Enough already!
[American E]
U
دیگه اینقدر حرف نزن!
[اصطلاح روزمره]
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
you were then that high
U
ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
We've never had it so good.
<idiom>
U
وضع
[مالی]
ما تا حالا اینقدر خوب نبوده است.
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
adaptable organism
U
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
So much for ... !
<idiom>
U
اینقدر از ... بس است !
[برویم سر موضوع یا چیز دیگری]
[اصطلاح روزمره]
So much for that.
<idiom>
U
اینقدر
[کار یا صحبت و غیره ]
کافی است درباره اش.
[اصطلاح روزمره]
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
fire capabilities
U
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
U
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
soluble
U
حل پذیر
cleavable
U
رخ پذیر
pi acceptor
U
پی پذیر
pliable
U
خم پذیر
solvable
U
حل پذیر
eventualities
U
امکان
posse
U
امکان
posses
U
امکان
feasibility
U
امکان
possible
U
امکان
possibilities
U
امکان
possibility
U
امکان
eventuality
U
امکان
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
permeable
U
رطوبت پذیر
computable
U
محاسبه پذیر
consolable
U
تسلی پذیر
criticizable
U
انتقاد پذیر
countable
U
شمارش پذیر
contractible
U
انقباض پذیر
reversible
U
واگشت پذیر
reversible
U
برگشت پذیر
contractile
U
ترنج پذیر
corrigible
U
اصلاح پذیر
mendable
U
اصلاح پذیر
corruptible
U
فساد پذیر
refornable
U
اصلاح پذیر
permeable
U
نشت پذیر
permeable
U
نفوذ پذیر
reformable
U
اصلاح پذیر
compressible
U
تراکم پذیر
commutative
U
جابجایی پذیر
impressionable
U
اثر پذیر
chargeable
U
اتهام پذیر
chromatophil
U
رنگ پذیر
chromophil
U
رنگ پذیر
civilizable
U
تمدن پذیر
impressionable
U
تاثر پذیر
applicable
U
کاربرد پذیر
coercible
U
اجبار پذیر
cogitable
U
اندیشه پذیر
applicable
U
کاربست پذیر
colorable
U
رنگ پذیر
colourable
U
رنگ پذیر
commensurable
U
تناسب پذیر
associative
U
شرکت پذیر
curable
U
علاج پذیر
deceivable
U
فریب پذیر
inevitable
U
چاره نا پذیر
shock absorbers
U
ضربه پذیر
educable
U
اموزش پذیر
shock absorber
U
ضربه پذیر
electron acceptor
U
الکترون پذیر
inexhaustible
U
خستگی نا پذیر
endurable
U
تحمل پذیر
sufferable
U
تحمل پذیر
enumerable
U
شمارش پذیر
indissoluble
U
تجزیه نا پذیر
associable
U
انس پذیر
evadable
U
طفره پذیر
evitable
U
اجتناب پذیر
executable
U
انجام پذیر
executable
U
اجرا پذیر
doughface
U
تلقین پذیر
limitable
U
محدودیت پذیر
distensible
U
انبساط پذیر
decidable
U
تصمیم پذیر
deductible
U
مالیات پذیر
deformable
U
دگردیس پذیر
demurrable
U
اعتراض پذیر
denominable
U
تسمیه پذیر
depreciable
U
استهلاک پذیر
destructible
U
انهدام پذیر
differentiable
U
تشخیص پذیر
dilatable
U
اتساع پذیر
disciplinable
U
تعلیم پذیر
avoidable
U
اجتناب پذیر
disciplinable
U
انضباط پذیر
disintegrable
U
تجزیه پذیر
disputable
U
اعتراض پذیر
dissoluble
U
تجزیه پذیر
exepandable
U
بسط پذیر
exceptionable
U
اعتراض پذیر
elastic
U
انعطاف پذیر
detachable
U
جدایی پذیر
verifiable
U
تحقیق پذیر
additive
U
جمع پذیر
reactive
U
واکنش پذیر
additives
U
جمع پذیر
vulnerable
U
اسیب پذیر
vulnerable
U
زخم پذیر
expendable
U
مصرف پذیر
supple
U
انعطاف پذیر
supple
U
تغییر پذیر
combustible
U
احتراق پذیر
measurable
U
سنجش پذیر
transferable
U
انتقال پذیر
estimable
U
تخمین پذیر
extendable
U
توسعه پذیر
divisible
U
بخش پذیر
bearable
U
تحمل پذیر
peaceable
U
اشتی پذیر
changeable
U
تغییر پذیر
separable
U
تفکیک پذیر
variable
U
تغییر پذیر
variables
U
تغییر پذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com