English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
weather station U ایستگاه هوا شناسی
weather stations U ایستگاه هوا شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
primary U وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod U روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell U مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
string U یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
aeronautical station U ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
all weather air station U ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
sited U ایستگاه
site U ایستگاه
stationed U ایستگاه
station U ایستگاه
stand U ایستگاه
sites U ایستگاه
stations U ایستگاه
bus terminal U ایستگاه اتوبوس
stand U بساط ایستگاه
bus bay U ایستگاه اتوبوس
cabstand U ایستگاه درشکه
coast station U ایستگاه ساحلی
power station U ایستگاه مولدنیرو
power stations U ایستگاه مولدنیرو
client U ایستگاه پردازشگر
clients U ایستگاه پردازشگر
climatological station U ایستگاه هواشناسی
workstations U ایستگاه کاری
workstation U ایستگاه کاری
REQUEST STOP U ایستگاه درخواستی
control cubicle U ایستگاه فرمان
terminus U ایستگاه نهایی
control station U ایستگاه کنترل
terminuses U ایستگاه نهایی
stationmasters U رئیس ایستگاه
stationmaster U رئیس ایستگاه
station master U رئیس ایستگاه
remote station U ایستگاه دوردست
relay station U ایستگاه واسطه
relay station U ایستگاه رله
reading station U ایستگاه خواندن
space stations U ایستگاه فضایی
space station U ایستگاه فضایی
wayside U ایستگاه فرعی
weather station U ایستگاه هواشناسی
weather stations U ایستگاه هواشناسی
air way station U ایستگاه کنترل
ambulance station U ایستگاه امبولانس
substation U خرده ایستگاه
substation U ایستگاه فرعی
broadcasting station U ایستگاه رادیو
broadcast station U ایستگاه فرستنده
station house U ایستگاه کلانتری
orienting station U ایستگاه توجیه
base end station U ایستگاه عقب
space platform U ایستگاه فضایی
slave station U ایستگاه فرعی
enquiry station U ایستگاه پرس و جو
railway station U ایستگاه قطار
stop U ایستگاه نقطه
police station U ایستگاه پلیس
stops U ایستگاه نقطه
police stations U ایستگاه پلیس
forward station U ایستگاه جلو
tide station U ایستگاه جزر و مد
stopped U ایستگاه نقطه
exposure station U ایستگاه هوایی
tracking station U ایستگاه ردیابی
loading station U ایستگاه بارگیری
stopping U ایستگاه نقطه
upper terminal U ایستگاه کوهستانی
known datum point U ایستگاه معلوم
traverse station U ایستگاه پیمایش
bus stop U ایستگاه اتوبوس
bus stops U ایستگاه اتوبوس
Where is the station? U ایستگاه کجاست؟
fuelling station U ایستگاه سوختگیری
ground position U ایستگاه زمینی
height of site U ارتفاع ایستگاه
master station U ایستگاه اصلی
tracking stations U ایستگاه ردیابی
wireless station U ایستگاه بی سیم
master station U شاه ایستگاه
oenology U می شناسی شراب شناسی
trig point U ایستگاه مثلث بندی
astronomic station U ایستگاه دیدبانی نجومی
professional workstation U ایستگاه کار حرفهای
stopped U متوقف کردن ایستگاه
base line end station U ایستگاه انتهایی خط مبنا
pumping station U ایستگاه تلمبه زنی
stops U متوقف کردن ایستگاه
alert station U ایستگاه اماده باش
railway station U ایستگاه راه اهن
fire station U ایستگاه اتش نشانی
remote station U ایستگاه راه دور
high power radio station U ایستگاه رادیویی بزرگ
firehouse U ایستگاه اتش نشانی
remote station U ایستگاه دور دست
way station U ایستگاه رله مخابراتی
stopping U متوقف کردن ایستگاه
exposure station U ایستگاه عکاسی هوایی
radio call sign U معرف ایستگاه رادیویی
lay-by U جایگاه ایست ایستگاه
lay by U جایگاه ایست ایستگاه
rawinsonde U ایستگاه راوین سوند
rain gauge station U ایستگاه باران سنجی
alert station U ایستگاه اعلام خطر
station house U ایستگاه راه اهن
triangulation station U ایستگاه مثلث بندی
pr etrol filling station U ایستگاه پمپ بنزین
fire stations U ایستگاه اتش نشانی
Where is the bus stop? U ایستگاه اتوبوس کجاست؟
How many stops are there to ... ? چند ایستگاه تا ... هست؟
lay-bys U جایگاه ایست ایستگاه
stop U متوقف کردن ایستگاه
stations U ایستگاه اتوبوس وغیره
clearing station U ایستگاه تخلیه بیماران
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
courier transfer station U ایستگاه تعویض پیک
net control U ایستگاه کنترل شبکه
cleaning station U ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
broadcasting station U ایستگاه رادیویی فرستنده
stationed U ایستگاه اتوبوس وغیره
To the railway station U به طرف ایستگاه راه آهن
International Space Station [ISS] U ایستگاه فضایی بین المللی
consolidating station U ایستگاه تکمیل کننده بار
relays U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays U ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relayed U ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
radio range station U ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
service stations U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
service station U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
relay U ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relay U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
high frequency radio station U ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
relayed U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
Where's the railway station? U ایستگاه راه آهن کجاست؟
forward air control post U ایستگاه کنترل هوایی جلو
station bar U رستوران ایستگاه راه آهن
How far is the bus stop ? U تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
station log U دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
uplink U خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
platform U سکوی ایستگاه راه آهن
track [American E] U سکوی ایستگاه راه آهن
We rushed ( hurried ) back to the train station. U با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
client based application U برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
floating mark U نقاط ایستگاه برجسته بینی
central railway station U ایستگاه مرکزی راه اهن
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
transit station U ایستگاه عبوری راه اهن
Where is the nearest underground station? U نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
depots U ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
depot U ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
secondary U وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
to pull out U از واگن خانه یا ایستگاه بیرون امدن
in the centre near the railway station U در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
stuck beacon U ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
outstation U ایستگاه خارج از شهر ایستگاههای حومه
screening elevation U زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
Drop me off in front of the train station! U من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
radials U شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
homing station U ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
station U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
radial U شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
reference station U ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
The bus stop is no distance at all . U ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
stationed U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
stations U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
Take me to the main railway station! U مرا به ایستگاه اصلی راه آهن برسانید.
accomodation train راه آهنی که در ایستگاه های مختلف توقف میکند
remote U ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
concentrator U گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
freddie U اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
Last stop. All out. U آخرین ایستگاه. همه پیاده بشن. [حمل و نقل]
remoter U ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com