English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
datum point U نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
rabal U روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
primary U وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod U روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell U مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
string U یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
aeronautical station U ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
aerometry U هواسنجی
meteorological U هواسنجی
meteorology U هواسنجی
meteorological data U اطلاعات هواسنجی
meteorological data U عناصر هواسنجی
meteorological message U پیام هواسنجی
meteorological U مربوط به هواسنجی
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aerometeorograph U دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
radiosonde U دستگاه رادیو سوند هواسنجی
rawinsonde U دستگاه راوین رادار هواسنجی
radiosonde U بالن مخصوص سنجش هوادر هواسنجی
horizontal clock system U طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
symbolic form U علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
pibal U دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
all weather air station U ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
false origin U مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
hexadecimal U مبنای 61
ternary U در مبنای سه
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
force basis U مبنای یکان
tax base U مبنای مالیاتی
fuselage refrence line U خط مبنای بدنه
ternary U سه مبنایی در مبنای سه
fire base U مبنای اتش
basic of issue U مبنای توزیع
binary number system U سیستم مبنای دو
unit of issue U مبنای توزیع
troop basis U مبنای یکان
computer based U بر مبنای کامپیوتر
data base U مبنای اطلاعات
rationale U مبنای کار
fixed radix U با مبنای ثابت
number base U مبنای عددی
base of fire U مبنای اتش
mobilization base U مبنای بسیج
monetary base U مبنای پولی
refrence U مبنای مقایسه
on trust U بر مبنای اعتبار
datum line U خط مبنای سنجش
sentience U مبنای حس وحساسیت
ration basis U مبنای جیره
mission load U بار مبنای عملیاتی
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
wartime load U بار مبنای ناو
base reserves U اماد مبنای ذخیره
troop basis U مبنای واگذاری یکان
chart datum U مبنای عمق نقشه
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
datum plane U سطح مبنای ارتفاع
force basis U یکانهای مبنای هر قسمت
ratio decidendi U مبنای اصلی تصمیم
fire support base U مبنای پشتیبانی اتش
hydrographic datum U سطح مبنای اب نگاری
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
datum sweeping mark U علامت مبنای روبش
software base U مبنای نرم افزار
datum plane U سطح مبنای اب دریا
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
altitude datum U سطح مبنای ارتفاع سنجی
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
b U ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
peak load pricing U قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
line of site U خط تراز یا مبنای افق توپ
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
hydrographic datum U سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
keypad U و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
denary notation U سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
pay grade U ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
ambulance basic relay post U پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
master menu U لیست مبنای جیره غذایی اصلی
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
prosyllogism U قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
gyro plane U سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
hexadecimal notation U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
hex U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
marginal productivity theory of U نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
rectification U تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
base logistical command U یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
parametric estimate U براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
underconsumption theory of U نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
an unprincipled conduct U رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
opportunism U بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
majority rule U شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
equities U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equity U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hex U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hexadecimal notation U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
indicting U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
e r p U برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
e U رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
indicts U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
f U رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
stations U ایستگاه
sites U ایستگاه
site U ایستگاه
sited U ایستگاه
stationed U ایستگاه
stand U ایستگاه
station U ایستگاه
foxes U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxing U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
fox U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
exposure station U ایستگاه هوایی
space stations U ایستگاه فضایی
bus stops U ایستگاه اتوبوس
bus stop U ایستگاه اتوبوس
stand U بساط ایستگاه
police stations U ایستگاه پلیس
enquiry station U ایستگاه پرس و جو
police station U ایستگاه پلیس
tide station U ایستگاه جزر و مد
substation U خرده ایستگاه
fuelling station U ایستگاه سوختگیری
ground position U ایستگاه زمینی
remote station U ایستگاه دوردست
relay station U ایستگاه واسطه
relay station U ایستگاه رله
stopping U ایستگاه نقطه
stopped U ایستگاه نقطه
stop U ایستگاه نقطه
orienting station U ایستگاه توجیه
slave station U ایستگاه فرعی
substation U ایستگاه فرعی
space platform U ایستگاه فضایی
height of site U ارتفاع ایستگاه
station house U ایستگاه کلانتری
stops U ایستگاه نقطه
known datum point U ایستگاه معلوم
loading station U ایستگاه بارگیری
master station U شاه ایستگاه
master station U ایستگاه اصلی
reading station U ایستگاه خواندن
terminuses U ایستگاه نهایی
tracking station U ایستگاه ردیابی
Where is the station? U ایستگاه کجاست؟
stationmasters U رئیس ایستگاه
ambulance station U ایستگاه امبولانس
broadcast station U ایستگاه فرستنده
broadcasting station U ایستگاه رادیو
forward station U ایستگاه جلو
bus bay U ایستگاه اتوبوس
bus terminal U ایستگاه اتوبوس
stationmaster U رئیس ایستگاه
workstation U ایستگاه کاری
workstations U ایستگاه کاری
power station U ایستگاه مولدنیرو
railway station U ایستگاه قطار
wireless station U ایستگاه بی سیم
air way station U ایستگاه کنترل
terminus U ایستگاه نهایی
clients U ایستگاه پردازشگر
weather station U ایستگاه هواشناسی
upper terminal U ایستگاه کوهستانی
base end station U ایستگاه عقب
power stations U ایستگاه مولدنیرو
weather stations U ایستگاه هواشناسی
cabstand U ایستگاه درشکه
tracking stations U ایستگاه ردیابی
client U ایستگاه پردازشگر
climatological station U ایستگاه هواشناسی
REQUEST STOP U ایستگاه درخواستی
control cubicle U ایستگاه فرمان
traverse station U ایستگاه پیمایش
space station U ایستگاه فضایی
coast station U ایستگاه ساحلی
station master U رئیس ایستگاه
wayside U ایستگاه فرعی
control station U ایستگاه کنترل
simulation U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
weather stations U ایستگاه هوا شناسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com