Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ground position
U
ایستگاه زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
transponder
U
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
uplink
U
خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
Other Matches
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
primary
U
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod
U
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell
U
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up
U
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
aeronautical station
U
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
string
U
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
ground liaison
U
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
all weather air station
U
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yams
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yam
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
stationed
U
ایستگاه
stand
U
ایستگاه
stations
U
ایستگاه
sites
U
ایستگاه
site
U
ایستگاه
station
U
ایستگاه
sited
U
ایستگاه
stand
U
بساط ایستگاه
station master
U
رئیس ایستگاه
weather stations
U
ایستگاه هواشناسی
stationmaster
U
رئیس ایستگاه
tracking stations
U
ایستگاه ردیابی
tracking station
U
ایستگاه ردیابی
ambulance station
U
ایستگاه امبولانس
substation
U
ایستگاه فرعی
Where is the station?
U
ایستگاه کجاست؟
substation
U
خرده ایستگاه
railway station
U
ایستگاه قطار
space station
U
ایستگاه فضایی
space stations
U
ایستگاه فضایی
wayside
U
ایستگاه فرعی
air way station
U
ایستگاه کنترل
weather station
U
ایستگاه هواشناسی
space platform
U
ایستگاه فضایی
client
U
ایستگاه پردازشگر
power stations
U
ایستگاه مولدنیرو
power station
U
ایستگاه مولدنیرو
workstations
U
ایستگاه کاری
workstation
U
ایستگاه کاری
remote station
U
ایستگاه دوردست
slave station
U
ایستگاه فرعی
clients
U
ایستگاه پردازشگر
terminus
U
ایستگاه نهایی
wireless station
U
ایستگاه بی سیم
stationmasters
U
رئیس ایستگاه
station house
U
ایستگاه کلانتری
upper terminal
U
ایستگاه کوهستانی
terminuses
U
ایستگاه نهایی
relay station
U
ایستگاه رله
relay station
U
ایستگاه واسطه
traverse station
U
ایستگاه پیمایش
tide station
U
ایستگاه جزر و مد
reading station
U
ایستگاه خواندن
forward station
U
ایستگاه جلو
cabstand
U
ایستگاه درشکه
bus terminal
U
ایستگاه اتوبوس
bus bay
U
ایستگاه اتوبوس
broadcasting station
U
ایستگاه رادیو
broadcast station
U
ایستگاه فرستنده
base end station
U
ایستگاه عقب
height of site
U
ارتفاع ایستگاه
climatological station
U
ایستگاه هواشناسی
stop
U
ایستگاه نقطه
fuelling station
U
ایستگاه سوختگیری
stopped
U
ایستگاه نقطه
stopping
U
ایستگاه نقطه
exposure station
U
ایستگاه هوایی
stops
U
ایستگاه نقطه
enquiry station
U
ایستگاه پرس و جو
control station
U
ایستگاه کنترل
control cubicle
U
ایستگاه فرمان
coast station
U
ایستگاه ساحلی
known datum point
U
ایستگاه معلوم
orienting station
U
ایستگاه توجیه
police stations
U
ایستگاه پلیس
master station
U
ایستگاه اصلی
master station
U
شاه ایستگاه
loading station
U
ایستگاه بارگیری
police station
U
ایستگاه پلیس
bus stops
U
ایستگاه اتوبوس
REQUEST STOP
U
ایستگاه درخواستی
bus stop
U
ایستگاه اتوبوس
predial or prae
U
زمینی
sublunary
U
زمینی
sub astral
U
زمینی
subaerial
U
رو زمینی
terraneous
U
زمینی
tumbling
U
زمینی
tellurian
U
زمینی
territorial
U
زمینی
sublunar
U
زمینی
earthly
U
زمینی
earth-bound
U
زمینی
terrene
U
زمینی
landed a
U
زمینی
terrestrial
U
زمینی
agrarian
U
زمینی
high power radio station
U
ایستگاه رادیویی بزرگ
remote station
U
ایستگاه راه دور
professional workstation
U
ایستگاه کار حرفهای
base line end station
U
ایستگاه انتهایی خط مبنا
railway station
U
ایستگاه راه اهن
lay by
U
جایگاه ایست ایستگاه
radio call sign
U
معرف ایستگاه رادیویی
astronomic station
U
ایستگاه دیدبانی نجومی
firehouse
U
ایستگاه اتش نشانی
lay-by
U
جایگاه ایست ایستگاه
lay-bys
U
جایگاه ایست ایستگاه
station house
U
ایستگاه راه اهن
clearing station
U
ایستگاه تخلیه بیماران
cleaning station
U
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
rawinsonde
U
ایستگاه راوین سوند
courier transfer station
U
ایستگاه تعویض پیک
broadcasting station
U
ایستگاه رادیویی فرستنده
meteorological datum plane
U
ایستگاه مبنای هواسنجی
pr etrol filling station
U
ایستگاه پمپ بنزین
alert station
U
ایستگاه اعلام خطر
pumping station
U
ایستگاه تلمبه زنی
alert station
U
ایستگاه اماده باش
rain gauge station
U
ایستگاه باران سنجی
exposure station
U
ایستگاه عکاسی هوایی
Where is the bus stop?
U
ایستگاه اتوبوس کجاست؟
stations
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
triangulation station
U
ایستگاه مثلث بندی
way station
U
ایستگاه رله مخابراتی
stationed
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
station
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
net control
U
ایستگاه کنترل شبکه
How many stops are there to ... ?
چند ایستگاه تا ... هست؟
trig point
U
ایستگاه مثلث بندی
weather stations
U
ایستگاه هوا شناسی
stop
U
متوقف کردن ایستگاه
stopped
U
متوقف کردن ایستگاه
stopping
U
متوقف کردن ایستگاه
remote station
U
ایستگاه دور دست
stops
U
متوقف کردن ایستگاه
fire stations
U
ایستگاه اتش نشانی
fire station
U
ایستگاه اتش نشانی
weather station
U
ایستگاه هوا شناسی
land force n
U
نیروی زمینی
ground wave
U
موج زمینی
hypogean
U
زیر زمینی
hypogeous
U
زیر زمینی
hypogeal
U
زیر زمینی
infernal regions
U
دیارزیر زمینی
gully
U
دالان زمینی
groundling
U
گیاه زمینی
land combat
U
نبرد زمینی
land forces
U
نیروی زمینی
bonus pass
U
پاس زمینی
ground waves
U
امواج زمینی
land mine
U
مین زمینی
gulleys
U
دالان زمینی
gullies
U
دالان زمینی
ground track
U
مسیر زمینی
ground surveillance
U
تجسس زمینی
ground liaison
U
رابط زمینی
standard lamps
[British]
U
آباژورهای زمینی
ground forces
U
نیروهای زمینی
ground forces
U
نیروی زمینی
ground force
U
نیروی زمینی
ground fire
U
تیر زمینی
earth nut
U
بادام زمینی
ground control
U
کنترل زمینی
ground circuit
U
مدار زمینی
floor lamp
U
اباژور زمینی
floor lamps
[American]
U
آباژورهای زمینی
ground surveillance
U
مراقبت زمینی
ground speed
U
سرعت زمینی
ground return
U
برگشت زمینی
ground return
U
بازتاب زمینی
ground position
U
موقعیت زمینی
floor lamp
[American]
U
آباژور زمینی
ground observer
U
دیدبان زمینی
ground observation
U
دیدبانی زمینی
standard lamp
[British]
U
آباژور زمینی
ground nut
U
بادام زمینی
graze burst
U
ترکش زمینی
groundnut
U
بادام زمینی
tellurian matter
U
ماده زمینی
landmine
U
مین زمینی
landmines
U
مین زمینی
monkey nut
U
بادام زمینی
potato
U
سیب زمینی
antenna ground
U
انتن زمینی
earth antenna
U
انتن زمینی
ground antenna
U
انتن زمینی
apogee
U
اوج زمینی
terrestrial refraction
U
شکست زمینی
terrestrial radiation
U
تابشهای زمینی
subterraneous
U
زیر زمینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com