Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pirate
U
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirated
U
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirates
U
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirating
U
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
infringements
U
ایجاد کپی غیرقانونی از کتاب که حق کپی دارد
infringement
U
ایجاد کپی غیرقانونی از کتاب که حق کپی دارد
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
background
U
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds
U
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
illegal
U
غیرقانونی
extra legal
U
غیرقانونی
lawlessness
U
غیرقانونی
extralegal
U
غیرقانونی
illegality
U
غیرقانونی
ActiveX
U
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
illegalize
U
غیرقانونی دانستن
illegally
U
بطور غیرقانونی
sequestration
U
توقیف غیرقانونی
illigal character
U
کاراکتر غیرقانونی
traffics
U
تجارت غیرقانونی
wrongful
U
پرغلط غیرقانونی
trafficking
U
تجارت غیرقانونی
kangaroo courts
U
دادگاه غیرقانونی
trafficked
U
تجارت غیرقانونی
traffic
U
تجارت غیرقانونی
blocking
U
سد راه غیرقانونی
kangaroo court
U
دادگاه غیرقانونی
larceny
U
تصرف غیرقانونی
unlawful
U
حرام غیرقانونی
illegal move
U
حرکت غیرقانونی شطرنج
pound breach
U
هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
hack
U
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacked
U
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacks
U
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
outlawing
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlaw
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
floater
U
کسی که درچند محل بنحو غیرقانونی رای بدهد
outlawed
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlaws
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
superstitious uses
U
مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
emergency works
U
کارهای اضطراری
temporary works
U
کارهای موقت
daily round
U
کارهای روزانه
earth work
U
کارهای خاکی
auxiliary work
U
کارهای اضافی
hatchet man
<idiom>
U
کارهای سیاسی
diabolism
U
کارهای شیطانی
the galleys
U
کارهای سخت
cementation
U
کارهای سیمانی
wirework
U
کارهای سیمی
lunces
U
کارهای غریب
Travaux preparatoires
U
کارهای مقدماتی
previous work
U
کارهای قبلی
preliminary works
U
کارهای مقدماتی
meshwork
U
کارهای مشبک
miscellaneous works
U
کارهای مختلف
interior affairs
U
کارهای درونی
incidental works
U
کارهای اتفاقی
pirate
U
کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirates
U
کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirated
U
کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirating
U
کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
light housekeeping
U
کارهای سبک خانکی
navvy
U
کارگر کارهای خاکی
customs agent
U
واسطه کارهای گمرکی
navvies
U
کارگر کارهای خاکی
light housekeeping
U
کارهای خانه داری
diabolize
U
کارهای شیطانی کردن
Arrears of work . Back log of work .
U
کارهای عقب افتاده
welfare work
U
کارهای عام المنفعه
mundane affairs
U
کارهای این جهان
chore
U
کارهای عادی و روزمره
logjam
U
کارهای عقب افتاده
chores
U
کارهای عادی و روزمره
inhouse work
U
کارهای داخلی تاسیسات
foppery
U
جلفی کارهای جلف
public works
U
کارهای ساختمانی همگانی
outgeneral
U
در کارهای جنگی پیش افتادن از
to pry into a person affairs
U
در کارهای کسی فضولی کردن
scheduling
U
برنامه ریزی کارهای اجرائی
automatons
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
pile-ups
U
انباشتگی کارهای عقب افتاده
pile-up
U
انباشتگی کارهای عقب افتاده
automaton
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
erection crane
U
جراثقال برای کارهای ساختمانی
I cant figure that girl out .
U
از کارهای او چیزی نمی فهمم
A series of city improvement works.
U
یکرشته کارهای عمرانی شهری
earthworks
U
خاک کاری کارهای خاکی
land girl n
U
دختری که کارهای صحرایی میکرد
chickens come home to roost
<idiom>
U
چوب کارهای گذشته را خوردن
downswing
U
تنزل کارهای تجارتی وغیره
donkeywork
U
کارهای عادی وروزمره خرکاری
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
He is most suitable for brain work .
U
خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
to pick on
U
برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
he has no enterprise
U
دل ندارد که به کارهای مهم دست بزند
apery
U
میمون صفتی کارهای بوزینه وار
peonage
U
استفاده از غلام برای کارهای بندگی
basket weave pattern
U
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
to finish off
U
کارهای دست باخر را انجام دادن
fieldwork
U
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
ship's serviceman
U
مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
up to one's ears in work
<idiom>
U
کارهای زیاد برای انجام داشتن
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
cycle time
U
مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
data clerk
U
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
self-
U
سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
supercargo
U
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
utility
U
تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
task
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
tine
U
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
tasks
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
wright
U
کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
Ergonomics
U
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
audit
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audited
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audits
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
coordinate
U
سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
yard man
U
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
coordination
U
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
diagrams
U
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
diagram
U
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
dissave
U
ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
e. of pleas
U
دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
auditing
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
I am just a pen – pusher .
U
قلم صد تا یک غاز می زنم (کارهای دفتری یا نگارشی کم درآمد )
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
parish clerk
U
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
queueing
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queues
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
congregationalism
U
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
offices
U
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office
U
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
queued
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
parochialism
U
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
procuratrix
U
زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
overseer of the poor
U
ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
dramatics
U
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
queue
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
thaumaturge
U
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
prints
U
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
productive
U
مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
payola
U
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
printed
U
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
print
U
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
streamed
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
verification
U
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
streams
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
job
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
interludes
U
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
interlude
U
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
jobs
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
foregrounding
U
اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
apl
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی
vacation sittings
U
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
foreground
U
فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
pl/
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا در کارهای ارتباطی و علمی روی کامپیوترهای بزرگ
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
language
U
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages
U
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
bureaus
U
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureau
U
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
basic
U
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basics
U
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
TDS
U
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
flexibility
U
توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
masters
U
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
mastered
U
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master
U
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
fancy work
U
سوزن دوزی ذوقی یاتفننی کارهای ذوقی
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
to fly with the owl
U
کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
top
U
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
creating
U
ایجاد
construction
U
ایجاد
creations
U
ایجاد
creates
U
ایجاد
creation
U
ایجاد
developments
U
ایجاد
create
U
ایجاد
bridging
U
ایجاد پل
development
U
ایجاد
constructions
U
ایجاد
generation
U
ایجاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com