English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
siliciferous U ایجاد کننده سیلیکون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wafer U یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
wafers U یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
originative U ایجاد کننده
causer U ایجاد کننده
worker U ایجاد کننده
swisher U ایجاد کننده صدای فش فش
thallogenous U ایجاد کننده تالیوم
goiterogenic U ایجاد کننده گواتر
goitrogenic U ایجاد کننده گواتر
recreative U دوباره ایجاد کننده
genesis U پسوند بمعنی ایجاد کننده
hypnogenetic U ایجاد کننده خواب هیپنوتیزم
seminiferous U ایجاد کننده بذر یا نطفه
integrator U ایجاد کننده ائتلاف یا انضمام
neurogenic U ایجاد کننده بافت عصبی
goitrogenic U ایجاد کننده تورم غده تیروئید
tetanic U داروی ایجاد کننده تشنجات کزازی
snow machine U ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
silicone U سیلیکون
silicon U سیلیکون
carrying U خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carried U خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
signing on U فرایند ایجاد یک ارتباط مابین کامپیوتر و استفاده کننده
carry U خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carries U خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
silicide U ترکیب دو فرفیتی سیلیکون
feep U صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
form utility U در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
countervailing power U مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
siliciferous U دارای سیلیس یا سیلیکون زیاد
silicic U سیلیس دار دارای سیلیکون
silicon U ماشین تولید کریستال سیلیکون و پس برش دادن آن قط عات باریک و کوچک
carried U وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carry U وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carries U وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carrying U وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
Hayes Corporation U تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carries U وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carried U وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carrying U وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carry U وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
cascade carry U وام ایجاد شده در یک جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی, رقم نقلی ابشاری
silicon U قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
bulk U مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
wafers U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafer U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
constructions U ایجاد
construction U ایجاد
creates U ایجاد
production U ایجاد
creating U ایجاد
generations U ایجاد
bridging U ایجاد پل
create U ایجاد
productions U ایجاد
creation U ایجاد
developments U ایجاد
creations U ایجاد
origination U ایجاد
development U ایجاد
authorship U ایجاد
generation U ایجاد
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
mythopoeia U ایجاد افسانه
hypnogenesis U ایجاد خواب
lenticulation U ایجاد عدسی
stockade U ایجاد مانع
form U ایجاد یک شکل
formed U ایجاد یک شکل
system generation U ایجاد سیستم
rake in the money <idiom> U ایجاد تعجب
make waves <idiom> U ایجاد دردسر
averaging U ایجاد میانگین
housing U ایجاد مسکن
salivation U ایجاد بزاق
looping U ایجاد حلقه
orogenesis U ایجاد کوه
money creation U ایجاد پول
windowing U ایجاد پنجره
stylization U ایجاد سبک
forms U ایجاد یک شکل
obstructions U ایجاد مانع
lacrimation U ایجاد اشک
grounding U ایجاد زمین
constructing U ساختن یا ایجاد
constructs U ساختن یا ایجاد
stockades U ایجاد مانع
territorialization U ایجاد ناحیه
obstruction U ایجاد مانع
irruption U ایجاد ناگهانی
isochronism U ایجاد همزمانی
constructed U ساختن یا ایجاد
construct U ساختن یا ایجاد
screeching U ایجاد کردن
amounts U ایجاد مجموعی از...
amounting U ایجاد مجموعی از...
pitting U ایجاد حفره
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
amounted U ایجاد مجموعی از...
amount U ایجاد مجموعی از...
originationu U ایجاد ابداع
lactation U ایجاد شیر
rainmaking U ایجاد باران
scandalization U ایجاد افتضاح
engendered U ایجاد کردن
engendering U ایجاد کردن
engenders U ایجاد کردن
resonance U ایجاد طنین
resonances U ایجاد طنین
structuralization U ایجاد ساختمان
average U ایجاد میانگین
screeches U ایجاد کردن
screeched U ایجاد کردن
engender U ایجاد کردن
averages U ایجاد میانگین
develop U ایجاد کردن
surging U ایجاد موج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com