English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reflecterize U ایجاد انعکاس کردن
reflectorize U ایجاد انعکاس کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
projective U طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
echo U انعکاس صدا انعکاس موج
echoing U انعکاس صدا انعکاس موج
echoed U انعکاس صدا انعکاس موج
echoes U انعکاس صدا انعکاس موج
illumination by reflection U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
microphonics U انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
illumination by diffusion U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
precluded U مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
yowling U صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowl U صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
precludes U مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
precluding U مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
preclude U مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
yowls U صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowled U صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
develops U ایجاد کردن
creates U ایجاد کردن
creating U ایجاد کردن
create U ایجاد کردن
screeches U ایجاد کردن
engendered U ایجاد کردن
screeched U ایجاد کردن
engenders U ایجاد کردن
screech U ایجاد کردن
screeching U ایجاد کردن
develop U ایجاد کردن
engendering U ایجاد کردن
engender U ایجاد کردن
reflectance U انعکاس
reactions U انعکاس
reaction U انعکاس
reflectiveness U انعکاس
reflection U انعکاس
reactional U انعکاس
replication U انعکاس
reflexion U انعکاس
discomfits U ایجاد اشکال کردن
mushroom U بسرعت ایجاد کردن
mushroomed U بسرعت ایجاد کردن
tempests U توفان ایجاد کردن
mushrooms U بسرعت ایجاد کردن
mushrooming U بسرعت ایجاد کردن
reflating U تورم ایجاد کردن
reflated U تورم ایجاد کردن
reflate U تورم ایجاد کردن
discomfiting U ایجاد اشکال کردن
obstructed U ایجاد مانع کردن
obstruct U ایجاد مانع کردن
To set(create,establish)a precedent. U ایجاد سابقه کردن
punches U سوراخ ایجاد کردن
discomfited U ایجاد اشکال کردن
set off <idiom> U بالانس ایجاد کردن
obstructs U ایجاد مانع کردن
discomfit U ایجاد اشکال کردن
punch U سوراخ ایجاد کردن
reflates U تورم ایجاد کردن
breaches U ایجاد شکاف کردن
constructing U ایجاد کردن ساخت
punched U سوراخ ایجاد کردن
constructs U ایجاد کردن ساخت
breach U ایجاد شکاف کردن
inbreed U از یک نژاد ایجاد کردن
put out U منتشرساختن ایجاد کردن
canalize U ایجاد ابراه کردن
breached U ایجاد شکاف کردن
obstructing U ایجاد مانع کردن
construct U ایجاد کردن ساخت
tempest U توفان ایجاد کردن
constructed U ایجاد کردن ساخت
tide U جزرومد ایجاد کردن
echo U انعکاس صدا
reflectors U الت انعکاس
first order reflection U انعکاس مرتبه یک
atmospheric refraction U انعکاس جوی
zigzag reflection U انعکاس متعدد
anechoic U بدون انعکاس
echoed U انعکاس صدا
internal reflection U انعکاس درونی
echoes U انعکاس صدا
echoing U انعکاس صدا
reflexible U قابل انعکاس
reflecting power U قدرت انعکاس
reflectance ink U جوهر انعکاس
bottom bounce U انعکاس از کف دریا
reflection plane U صفحه انعکاس
reflexivity U انعکاس پذیری
reflectance U قابلیت انعکاس
reflexibility U انعکاس پذیری
reflexible U انعکاس پذیر
reflector U الت انعکاس
repercussion U انعکاس برگشت
deluge U غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluged U غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluges U غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluging U غرق کردن طوفان ایجاد کردن
obsessed U ایجاد عقده روحی کردن
obsess U ایجاد عقده روحی کردن
obsesses U ایجاد عقده روحی کردن
leave a bad taste in one's mouth <idiom> U حس تنفر وانزجار ایجاد کردن
obsessing U ایجاد عقده روحی کردن
beget U بوجود اوردن ایجاد کردن
revolutionizes U در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionized U در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionising U در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionises U در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionised U در کشور ایجاد شورش کردن
work out U در اثرزحمت وکار ایجاد کردن
begetting U بوجود اوردن ایجاد کردن
screeck U صدای گوشخراش ایجاد کردن
screak U صدای گوشخراش ایجاد کردن
procreant U وابسته به ایجاد کردن یا زادن
delay U خیری ایجاد کردن در چیزی
delaying U خیری ایجاد کردن در چیزی
delays U خیری ایجاد کردن در چیزی
revolutionize U در کشور ایجاد شورش کردن
begets U بوجود اوردن ایجاد کردن
revolutionizing U در کشور ایجاد شورش کردن
wham U باتصادم ایجاد صدا کردن
clunk U این صدا را ایجاد کردن
knock about U سرو صدا ایجاد کردن
clunks U این صدا را ایجاد کردن
catacoustics U مبحث انعکاس صوت
rotational reflection axis U محور چرخش انعکاس
echo sounder U انعکاس سنج صدا
twitter U صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
speech U صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
twitters U صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
plash U صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
nettle U ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن برانگیختن
blows U در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
blow U در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
twittered U صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
vesiculate U حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
twittering U صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
speeches U صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
strangulate U خفقان ایجاد کردن گلو را فشردن
nettles U ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن برانگیختن
whish U : صدای حرف "سین " ایجاد کردن
catadioptrics U مبحث انعکاس و انکسار نور
homing mine U مین حساس به انعکاس امواج
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
brightness U تغییر شدت انعکاس نور
echo suppression U جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
antiphony U انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
baffling U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffle U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffles U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
ice blink U سفیدی افق از انعکاس دریا
baffled U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
echo sounding U عمق یابی انعکاس صوت
calenture U تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
stipple U با نقطه سایه زدن یانقشی ایجاد کردن
fixed echo U انعکاس ثابت روی صفحه رادار
snowblink U انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
photogene U انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
sunlight U تابش افتاب انعکاس نور خورشید
counter shed U پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
keying interval U فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
to the echo U چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
active mine U مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
poops U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poop U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
feedback U پس دهی فیدبک انعکاس انرژی ازمداری به مدار دیگر
sky man U انعکاس عکس برف یا زمین یاشکل ابها در ابرها
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
luminaire U دستگاه نورافکن مرکب ازحباب ودستگاه انعکاس نوروغیره
documenting U ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
documented U ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
document U ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
side tone U انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
sky glow U انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
jingles U جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingling U جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingled U جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingle U جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
to upset the applecart <idiom> U مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی [اصطلاح مجازی]
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
glare U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glares U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
dithered U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithers U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
thermal transfer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal wax U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal wax transfer printer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
dither U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
balance U خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balances U خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
algebra U ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
AT command set U مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
piracy U کپی از چیز تازه ایجاد شده یا کپی کردن کارها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com