English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ban U اگهی احضار
banning U اگهی احضار
bans U اگهی احضار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
repeals U احضار کردن احضار
citation U احضار احضار به بازپرسی
citations U احضار احضار به بازپرسی
repeal U احضار کردن احضار
caveats U اگهی
acknowledgements U اگهی
acknowledgments U اگهی
infore U اگهی به
caveat U اگهی
affiche U اگهی
notice U اگهی
noticing U اگهی
notices U اگهی
noticed U اگهی
poster U اگهی
posters U اگهی
advertisements U اگهی
warning U اگهی
tickets U اگهی
ticket U اگهی
acknowledgement U اگهی
proclamations U اگهی
proclamation U اگهی
announcement U اگهی
warnings U اگهی
Annunciation U اگهی
announcements U اگهی
indiction U اگهی
indigitation U اگهی
announced U اگهی دادن
announce U اگهی دادن
advertisements U اگهی تبلیغاتی
proclamation U اگهی دادن
forewarning U پیش اگهی
proclamations U اگهی دادن
informing U اگهی دادن
prospectus U خلاصه اگهی
prospectuses U خلاصه اگهی
announces U اگهی دادن
announcing U اگهی دادن
advertised U اگهی دادن
advertises U اگهی دادن
advertisement U اگهی تبلیغاتی
warning order U دستور اگهی
assertion U بیانیه اگهی
advertize U اگهی دادن
annunciate U اگهی دادن
billsticker U اگهی چسبان
previous notice U پیش اگهی
fly bill U اگهی دستی
notice to mariner U اگهی دریایی
play bill U اگهی نمایش
obituary U اگهی در گذشت
obituaries U اگهی در گذشت
handbill U اگهی دستی
gazette U اعلان و اگهی
pin up U چسبانیدن اگهی
informs U اگهی دادن
inform U اگهی دادن
pin up U الصاق اگهی
pin-up U چسبانیدن اگهی
pin-up U الصاق اگهی
pin-ups U چسبانیدن اگهی
pin-ups U الصاق اگهی
handbills U اگهی دستی
prognosis U پیش اگهی
tender notice U اگهی دعوت به مناقصه
to paste up a playbill U اگهی نمایش بدیوارزدن
flyers U اگهی روی کاغذکوچک
flyer U اگهی روی کاغذکوچک
reclame U اگهی اغراق امیز
flier U اگهی روی کاغذکوچک
fliers U اگهی روی کاغذکوچک
bulletin U اگهی نامه رسمی
proclamatory U متضمن اگهی یا اعلام
press agent U مامور اگهی و تبلیغ
prognostic tests U ازمونهای پیش اگهی
bulletins U اگهی نامه رسمی
summonsing U احضار
summons U احضار
summonsed U احضار
summonses U احضار
calling U احضار
convocations U احضار
vocations U احضار
convocation U احضار
citation U احضار
citations U احضار
recalling U احضار
summoning U احضار
vocation U احضار
necrology U ثبت اموات اگهی فوت
ballyhoo U اگهی پر سرو صدا کردن
processes U احضار کردن
summoned U احضار فراخواستن
summoned U احضار کردن
phantasmagoria U احضار روح
function invocation U احضار تابع
phantasmagorias U احضار روح
evocable U قابل احضار
drop annunciator U زنگ احضار
call to quarters U شیپور احضار
invocation U حکم احضار
arraign U احضار نمودن
annunciator U زنگ احضار
process U احضار کردن
invocations U حکم احضار
summon U احضار کردن
recalled U احضار کردن
recall U فراخوانی احضار
recall U احضار کردن
warning sign U علامت احضار
ouija board U لوح احضار
summon U احضار فراخواستن
recalls U فراخوانی احضار
recalls U احضار کردن
spiritism U احضار روح
summoner U احضار کننده
recalled U فراخوانی احضار
impeachment U احضار بدادگاه
invoke U احضار کردن
invoked U احضار کردن
invokes U احضار کردن
invoking U احضار کردن
countermands U احضار کردن
countermanding U احضار کردن
countermanded U احضار کردن
countermand U احضار کردن
impeach U احضار نمودن
impeaching U احضار نمودن
impeaches U احضار نمودن
impeached U احضار نمودن
vouch U احضار کردن
evoke U احضار کردن
evoking U احضار کردن
evokes U احضار کردن
the public are hereby notified U بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
publicized U اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
exclaims U بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaiming U بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaimed U بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaim U بعموم اگهی دادن بانگ زدن
publicised U اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicizes U اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicizing U اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicize U اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
to proclaim meetings U بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
publicising U اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicises U اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
venire faciac U حکم احضار به محکمه
subpoenas U احضاریه حکم احضار
subpoenaed U احضاریه حکم احضار
gravity drop U زنگ احضار وزنی
subpoenaing U احضاریه حکم احضار
subpoena U احضاریه حکم احضار
seance U جلسه احضار روح
spiritualism U اعتقاد به احضار ارواح
to call somebody back U کسی را احضار کردن
to recall somebody U کسی را احضار کردن
to bring somebody back U کسی را احضار کردن
to order somebody back U کسی را احضار کردن
to summon somebody back U کسی را احضار کردن
annunciator wire U سیم زنگ احضار
arraignment U احضار به محکمه تعقیب
automatic annunciator U زنگ احضار خودکار
at his call U بر حسب اخطار یا احضار او
to put a notice on a door U اگهی روی در چسباندن اعلان بدر زدن
top billing U بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
draftee U احضار شده به خدمت نظام
conscripts U به خدمت وفیفه احضار کردن
conscripting U به خدمت وفیفه احضار کردن
conscript U به خدمت وفیفه احضار کردن
remand U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanded U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanding U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remands U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
conscripted U به خدمت وفیفه احضار کردن
call-up U احضار برای فعالیتهای نظامی
summoned U فراخواندن احضار قانونی کردن
adduse U احضار کردن بگواهی خواستن
evocation U احاله بدادگاه بالاتر احضار
call-up U شیپور احضار بخاطر اوردن
call-ups U شیپور احضار بخاطر اوردن
summon U فراخواندن احضار قانونی کردن
call-ups U احضار برای فعالیتهای نظامی
call up U شیپور احضار بخاطر اوردن
call up U احضار برای فعالیتهای نظامی
evocations U احاله بدادگاه بالاتر احضار
adjutant's call U احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
recall U فرا خواندن احضار لغو کردن
compellation U عمل خطاب یا احضار کردن نام
recalls U فرا خواندن احضار لغو کردن
recalled U فرا خواندن احضار لغو کردن
double click U احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
fly sheet U اگهی ها واعلاناتی که روی کاغذ کوچک چاپ شده ودستی پخش میشود
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
minuteman U داوطلبانی که متعهد بودند بمحض احضار حاضر بخدمت نظام شوند
necrologist U متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
promulge U انتشار دادن بعموم اگهی دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com