Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
If these projections are anywhere close to accurate, it would be a great success.
U
اگر این پیش بینی ها حتی کمی دقیق باشند، این موفقیت بزرگی می بود.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
winning streak
<idiom>
U
موفقیت پشت موفقیت
colony
U
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
anti-
U
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
successes
U
موفقیت
hits
U
موفقیت
good speed
U
موفقیت
prosperity
U
موفقیت
hit
U
موفقیت
hitting
U
موفقیت
success
U
موفقیت
achievements
U
موفقیت
achievement
U
موفقیت
hit
U
اصابت موفقیت
success ratio
U
بهر موفقیت
hits
U
اصابت موفقیت
abortiveness
U
عدم موفقیت
hitting
U
اصابت موفقیت
achievable
U
موفقیت پذیر
averaging
U
میانگین موفقیت
failures
U
عدم موفقیت
failure
U
عدم موفقیت
exploitation
U
استفاده از موفقیت
top flight
U
بالاترین موفقیت
miscarriage
U
عدم موفقیت
unsuccess
U
عدم موفقیت
miscarriages
U
عدم موفقیت
unsuccessfully
U
عدم موفقیت
unsuccessful
U
عدم موفقیت
successful
<adj.>
U
موفقیت آمیز
grand slams
U
موفقیت کامل
average
U
میانگین موفقیت
averages
U
میانگین موفقیت
averaged
U
میانگین موفقیت
pass muster
<idiom>
U
آزمایش را با موفقیت
grand slam
U
موفقیت کامل
flying colors
U
موفقیت قطعی
gentility
U
بزرگی
magnifcation
U
بزرگی
greatness
U
بزرگی
grandness
U
بزرگی
size
U
بزرگی
largeness
U
بزرگی
sizes
U
بزرگی
hugeness
U
بزرگی
magneficence
U
بزرگی
grandeur
U
بزرگی
massiveness
U
بزرگی
gloriousness
U
بزرگی
masterdom
U
بزرگی
bulkiness
U
بزرگی
enlargement
U
بزرگی
voluminosity
U
بزرگی
voluminesity
U
بزرگی
supercilicusness
U
بزرگی
magnitude
U
بزرگی
augustness
U
بزرگی
enlargements
U
بزرگی
bigness
U
بزرگی
hauteur
U
بزرگی
dignity
U
بزرگی
He was drunk with success.
U
سرمست از موفقیت بود
oddson
U
محتمل به بردیا موفقیت
achieving
U
موفقیت در انجام کاری
achieves
U
موفقیت در انجام کاری
achieve
U
موفقیت در انجام کاری
achieved
U
موفقیت در انجام کاری
win out
<idiom>
U
موفقیت پس از کار سخت
ten strike
U
امر موفقیت امیز
achieve
U
کسب موفقیت کردن
lock up
<idiom>
U
اطمینال کامل از موفقیت
connect
U
حرکت موفقیت امیز
connects
U
حرکت موفقیت امیز
prospect
[of something]
U
امید موفقیت
[در چیزی]
Lordship
U
سیادت بزرگی
megacephaly
U
بزرگی بیش از حد سر
he did me a great wrong
U
خطای بزرگی .....
magnanimity
U
بزرگی طبع
vastness
U
عظمت بزرگی
formidability
U
استحکام بزرگی
vastity
U
عظمت بزرگی
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
headship
U
بزرگی برتری
headships
U
بزرگی برتری
she was nipped in the bud
U
به بزرگی نرسید
eminence
U
برامدگی بزرگی
to a greatness
U
به بزرگی رسیدن
immeasurableness
U
بزرگی بی اندازه
immenseness
U
بزرگی عظمت
man and boy
U
چه در کودکی چه در بزرگی
eminency
U
برامدگی بزرگی
so large
U
باین بزرگی
to a greatness
U
بزرگی یافتن
order of magnitude
U
مرتبه بزرگی
vastitude
U
عظمت بزرگی
amplitude
U
دامنه بزرگی
sample size
U
بزرگی نمونه
Lordships
U
سیادت بزرگی
abort
عدم موفقیت درانجام ماموریت
caculated risk
<idiom>
U
شانس زیاد برای موفقیت
to carry something to a successful issue
U
چیزی را با موفقیت به پایان رساندن
bring off
U
به نتیجه موفقیت امیزی رسیدن
percentage
U
نسبت حرکات موفقیت امیز
percentages
U
نسبت حرکات موفقیت امیز
fleshment
U
خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
land on one's feet
<idiom>
U
با موفقیت برشرایط سخت پیروزشدن
he wished success to all
U
بهمه گفت موفقیت شماراخواستارم
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
bulk
U
حجم بزرگی از چیزی
he is a great person
U
شخص بزرگی است
he is a great help
U
او کمک بزرگی است
the meridian of glory
U
اوج بزرگی یا جلال
come a long way
<idiom>
U
برنامه بزرگی ریختن
too big for one's breeches/boots
<idiom>
U
احساس بزرگی کردن
breadth of mind
U
بزرگی یا وسعت فکر
great dangers overhang us
U
خطرهای بزرگی ماراتهدیدمیکند
to be toast
[American E]
<idiom>
U
در دردسر بزرگی بودن
that is no great work
U
کار بزرگی نیست
monstrousness
U
شگفت انگیزی بزرگی
pyralidid
U
خانواده بزرگی ازپروانه ها
pass completion average
U
میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
you said it/you can say that again
<idiom>
U
نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
track record
U
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
get through
<idiom>
U
کاری شاق را با موفقیت پشت سر نهادن
track records
U
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
We made a long step toward success.
U
قدم بزرگه بسوی موفقیت برداشتیم
His triumph was very short- lived .
U
موفقیت اش بسیار کوتاه ( مدت ) بود
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
deck
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
great dangers impend over us
U
خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
great dangers impend over us
U
خطرهای بزرگی مارا تهدیدمیکند
Majesty
U
بزرگی عظمت وشان واقتدار
Majesties
U
بزرگی عظمت وشان واقتدار
decked
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
(when the) chips are down
<idiom>
U
بامشکل بزرگی مواجه شدن
decks
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
great dangers overhang us
U
خطرهای بزرگی متوجه ما است
he did me a great wrong
U
بیعدالتی بزرگی نسبت به من کرد
steatopygia
U
بزرگی وفربهی کفل زنان
bias error
U
خطایی با علامت و بزرگی ثابت
piece deresistance
U
مثلا تیکه بزرگی از گوشت
chased
U
تغییر دادن توپ زن به علت عدم موفقیت او
With a long face .
U
با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
chase
U
تغییر دادن توپ زن به علت عدم موفقیت او
if it works
U
اگر این کار با موفقیت انجام شود
by the skin of one's teeth
<idiom>
U
بزور
[با زحمت]
کاری را با موفقیت انجام دادن
chases
U
تغییر دادن توپ زن به علت عدم موفقیت او
chasing
U
تغییر دادن توپ زن به علت عدم موفقیت او
A big rock rolled down the mountain.
U
سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
loving cup
U
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
to roll a huge snowball
U
گلوله بزرگی از برف درست کردن
nothing great is easy
U
هیچ کاری بزرگی اسان نیست
rest on one's laurels
<idiom>
U
خرسند شدن از موفقیت که قبلا حاصل شده است
land office business
U
کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
anticipated stock losses
U
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anagogy
U
بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
anagoge
U
بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
multivolume file
U
فایل بسیار بزرگی که نیازمندبیش از یک بسته دیسک
the propylaea
U
نام در بزرگی که از ان واردACROPOLLS دژنامی اتن میشدند
miller thumb
U
یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
treadmill
U
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
broadsheets
U
کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
Police are out in force.
U
نیروی پلیس با قدرت بزرگی ظاهر است.
rocking stone
U
سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
treadmills
U
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
mastiff
U
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
broadsheet
U
کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
breakers
U
موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
mastiffs
U
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
breaker
U
موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
aquariums
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
internally blown flap
U
فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
bell gear
U
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
aquarium
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquaria
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
emphysema
U
اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
lap money
U
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
the like of you
U
باشند
arrays
U
می باشند
array
U
می باشند
multiplan
U
یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
bigben
U
ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
estuary
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuaries
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
exquisite
U
دقیق
literal
U
دقیق
stringently
U
دقیق
punctiliously
U
دقیق
astute
U
دقیق
exact solution
U
حل دقیق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com