Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
oxidant
U
اکسید کننده
oxidizer
U
اکسید کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
photochemical oxidant
U
اکسید کننده نور شیمیایی اکساینده فتوشیمیایی
oxydizing agents
U
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
Other Matches
zinc oxid
U
اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
oxide
U
اکسید
oxides
U
اکسید
oxyde
U
اکسید
copper oxide
U
اکسید مس
limes
U
کلسیم اکسید
yttria
U
ایتریم اکسید
yttrium oxide
U
ایتریم اکسید
zinc oxide
U
اکسید روی
zirconium dioxide
U
زیرکونیم دو اکسید
acid oxide
U
اکسید اسیدی
dioxide
U
دارای دو اکسید
lime
U
کلسیم اکسید
minium
U
اکسید قرمز
zirconium oxide
U
زیرکونیم اکسید
aluminum oxide
U
اکسید الومینیوم
ferrous oxide
U
اکسید فرو
refractory oxide
U
اکسید نسوز
oxidation film
U
قشر اکسید
refractory oxide
U
اکسید دیرگداز
carbon dioxide
U
دی اکسید کربن
oxide skin
U
پوسته اکسید
alumina
U
اکسید الومینیوم
copper oxide rectifier
U
یکسوکننده مس- اکسید
ytterbium oxide
U
ایتربیم اکسید
ytterbia
U
ایتربیم اکسید
silica
U
اکسید سیلیسیوم
calcium oxide
U
کلسیم اکسید
calx
U
کلیسم اکسید
benzophenone oxide
U
بنزوفنون اکسید
burnt lime
U
کلیسم اکسید
caustic lime
U
کلیسم اکسید
alumina
U
گل پاک یا اکسید الومینیوم
oxidation coefficient
U
ضریب اکسید شوندگی
red oxide of zinc
U
اکسید قرمز روی
red zinc ore
U
اکسید قرمز روی
zincite
U
اکسید قرمز روی
ruby zinc
U
اکسید قرمز روی
spatalite
U
اکسید قرمز روی
incandescent metallic oxid cathode
U
کاتد اکسید فلزی
tutty
U
گرد اکسید دو زنگ
oxide skin
U
قشر نازک اکسید
oxide coated cathode
U
کاتد اکسید اندود
oxide cathode
U
کاتد اکسید اندود
oxymercuriation
U
اکسید جیوه دار کردن
hypercapnia
U
افزایش کربن اکسید در خون
arsenic
U
اکسید ارسنیک بفرمول 3O2As
metallic oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی
complementary metal oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
goethite
U
اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
dry ice
U
یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
oxides
U
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
mos
U
نیمههای اکسید آهن جایگزین . طرح و سافت مدار مجتماع
oxide
U
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
U
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
oxide
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
hyperventilation
U
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
parkerizing
U
عملیاتی که در ان فلز درمحلولی از اسید فسفریک ودی اکسید منگنز داغ شده وسپس در روغن غوطه ورمیگردد تا از خوردگی فلزجلوگیری گردد
decarburizing
U
گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
cassiterite
U
معدن قلع اکسید قلع طبیعی
ebam
U
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
catterer
U
پچ پچ کننده
puffer
U
پف کننده
swooner
U
غش کننده
surfy
U
کف کننده
mauler
U
له کننده
whisperer
U
پچ پچ کننده
sensor
U
حس کننده
crepitant
U
خش خش کننده
solvent
U
اب کننده
abjurer or abjuror
U
کننده
solvents
U
اب کننده
doer
U
کننده
doers
U
کننده
benders
U
خم کننده
prattfall
U
پچ پچ کننده
filleting
U
پر کننده
filleted
U
پر کننده
ear-splitting
U
کر کننده
attenuant
U
اب کننده
fillet
U
پر کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com