English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
opera bouffe U اپرای خنده دار که تا اندازهای مسخره امیز باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ridiculous U مسخره امیز
farcical U مسخره امیز
burlesque U مسخره امیز
burlesques U مسخره امیز
droll U مسخره امیز
jeers U سخن مسخره امیز گفتن
travesty U تقلید مسخره امیز کردن
travesties U تقلید مسخره امیز کردن
jeering U سخن مسخره امیز گفتن
jeer U سخن مسخره امیز گفتن
jeered U سخن مسخره امیز گفتن
operetta U اپرای کوچک
grand opera U اپرای سنگین
grand opera U اپرای عمیق
operettas U اپرای کوچک
light opera U اپرای مفرح
light opera U اپرای سبک
approval by acclamation U تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
in a sense U تا اندازهای
somedeal U تا اندازهای
insomuch U به اندازهای که
in somewise U تا اندازهای
in amanner U تا اندازهای
part way U تا اندازهای
in a way U تا اندازهای
somewise U تا اندازهای
sportiveŠetc U خنده کن خنده وبازی کن
rat race U عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
voluntary savings U پس اندازهای اختیاری
something U تا اندازهای قدری
whitish U تا اندازهای سفید
rawish U تا اندازهای خام
flattish U تا اندازهای پهن
coldish U تا اندازهای سرد
palish U تا اندازهای رنگ پریده
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
metric U اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
he is something of a musician U تا اندازهای میتوان اوراموسیقی دان شمرد
tricky U خدعه امیز مهارت امیز
trickiest U خدعه امیز مهارت امیز
admonitory U نصیحت امیز توبیخ امیز
antagonistic U خصومت امیز رقابت امیز
trickier U خدعه امیز مهارت امیز
suasive U ترغیب امیز تحریک امیز
expostulatory U سرزنش امیز تعرض امیز
incriminatory U تهمت امیز اتهام امیز
gratulant U تهنیت امیز تبریک امیز
not give someone the time of day <idiom> U تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
ell U نام اندازهای که در انگلیس نزدیک 511 سانتیمتر است
platinum metal U ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
short clothes U جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانندچون نیم تنه
short coats U جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانند چون نیم تنه
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
funny man U مسخره
hobbyhorse U مسخره
clowned U مسخره
jack pudding U مسخره
dulte U مسخره
mockery U مسخره
harlequin U مسخره
skit U مسخره
clown U مسخره
clowning U مسخره
dult U مسخره
clowns U مسخره
snash U مسخره
sikt U مسخره
farceur U مسخره
witticisms U مسخره
witticism U مسخره
rustic U مسخره
skits U مسخره
jeap puddoing U مسخره
jeer U مسخره
jeers U مسخره
jeering U مسخره
jeered U مسخره
zany U مسخره
cockeyed U مسخره
loutish U مسخره
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
sample size U بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
imps U مسخره کردن
illude U مسخره کردن
satirizes U مسخره کردن
spoofs U کلاهبرداری مسخره
satirize U مسخره کردن
satirising U مسخره کردن
satirises U مسخره کردن
satirised U مسخره کردن
spoof U کلاهبرداری مسخره
What a ridicrlous idea ! U چه حرف مسخره یی !
fooling U دلقک مسخره
fool U دلقک مسخره
satirizing U مسخره کردن
quizzes U مسخره کردن
quiz U مسخره کردن
fair game U مسخره کردنی
fools U دلقک مسخره
floppies U مسخره وار
fooled U دلقک مسخره
floppy U مسخره وار
to smile at U مسخره کردن
satirized U مسخره کردن
to set at nought U مسخره کردن
punchinello U لوده مسخره
antic U بی تناسب مسخره
imp U مسخره کردن
to make fun of U مسخره کردن
to make merry over U مسخره کردن
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
goof around U خود را مسخره قراردادن
mowers U علف چین مسخره
Don't be ridiculous! U خودت را مسخره نکن!
mower U علف چین مسخره
flump U مسخره وارراه رفتن
fool around U خود را مسخره قراردادن
She ridicules every one U همه را مسخره می کند
It is ridicrlous . I t is a farce . U اصلا" مسخره است
To fool arounk . U مسخره بازی درآوردن
to take fun at U استهزاکردن مسخره کردن
irony U مسخره پنهان سازی
ironies U مسخره پنهان سازی
tolaugh.atany thing U استهزاکردن مسخره کردن
parodies U تقلید مسخره امیزکردن
To make fun of someone . To poke fun at someone . U کسی را مسخره کردن
parody U تقلید مسخره امیزکردن
to poke fun at any one U با شوخی یا مسخره کسیرابستوه اوردن
kidded U دست انداختن مسخره کردن
kidding U دست انداختن مسخره کردن
kid U دست انداختن مسخره کردن
To reduce something to the absurd . To make a travesty of something . U چیزی را بصورت مسخره درآوردن
jape U لطیفه زدن مسخره کردن
befool U مسخره کردن گول زدن
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
That's just ridiculous! U این که واقعا مسخره است! [طنز]
Why do you ridicule my suggestion? U چرا پیشنهاد مرا مسخره می کنی ؟
To tease someone. To pull someonelet. U کسی را دست انداختن ( مسخره کردن )
irrision U خنده
belly laugh U خنده از ته دل
laughing U خنده
laughter U خنده
laughs U خنده
laughed U خنده
laugh U خنده
as if to add insult to injury <idiom> U با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
You look ridiculous in that old hat . U با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
risibility U خنده داربودن
risible faculty U استعداد خنده
fleer U خنده نیشدار
comics U خنده دار
comic U خنده دار
playfully U با خنده و بازی
laugh U صدای خنده
laughed U صدای خنده
sarcasm U زهر خنده
laughs U صدای خنده
humorous U خنده اور
to laugh away U با خنده گذراندن
laughing U خنده اور
farcical U خنده اور
risible U خنده اور
serio comic U هم خنده دار
boisterous laughter U خنده بلند
A forced laugh. U خنده زورکی
sniggers U خنده استهزاامیز
ludicrous U خنده اور
laughing stock U مایهی خنده
queer U خل خنده دار
queerer U خل خنده دار
queerest U خل خنده دار
snigger U خنده استهزاامیز
To burst with laughter. U از خنده غش کردن
titter U خنده تو دزدیده
tittered U خنده تو دزدیده
ridiculous U خنده دار
droll U خنده اور
sniggered U خنده استهزاامیز
howlers U خنده اور
howler U خنده اور
titters U خنده تو دزدیده
crack up <idiom> U از خنده ترکیدن
tittering U خنده تو دزدیده
sniggering U خنده استهزاامیز
funny U خنده دار
laugher U خنده کننده
grin U خنده نیشی
gaff U خنده بلند
hilarious U خنده دار
laughable U خنده دار
grinned U خنده نیشی
lusory U بازی کن خنده کن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com